کلمه جو
صفحه اصلی

unconstitutional


معنی : بر خلاف قانون اساسی، برخلاف مشروطیت
معانی دیگر : مخالف (یا مغایر) قانون اساسی، خلاف مشروطیت

انگلیسی به فارسی

مغایر با قوانین، غیر قانونی، مغایر قانون اساسی


خلاف قانون اساسی، بر خلاف قانون اساسی، برخلاف مشروطیت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: unconstitutionally (adv.), unconstitutionality (n.)
• : تعریف: not allowed or authorized by, or not in accord with, the constitution of a state or nation.

• not constitutional, not authorized by the constitution, not in keeping with the constitution
something that is unconstitutional breaks the rules of an organization or political system.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مغایر با قانون اساسی

مترادف و متضاد

بر خلاف قانون اساسی (صفت)
unconstitutional

برخلاف مشروطیت (صفت)
unconstitutional

illegal


Synonyms: against the law, banned, criminal, felonious, forbidden, illegitimate, illicit, lawless, not legal, outlawed, prohibited, prosecutable, unauthorized, unlawful, violating, wrongful


جملات نمونه

1. censorship of the press is unconstitutional
سانسور جرائد مغایر قانون اساسی است

2. The Moldavian parliament has declared the elections unconstitutional.
[ترجمه ترگمان]پارلمان مولداوی این انتخابات را مغایر با قانون اساسی اعلام کرده است
[ترجمه گوگل]پارلمان مولداوی اعلام کرده است که انتخابات غیرقانونی است

3. Opponents denounced the decree as undemocratic and unconstitutional.
[ترجمه ترگمان]مخالفان این حکم را به عنوان غیردموکراتیک و خلاف قانون اساسی محکوم کردند
[ترجمه گوگل]مخالفان این حکم را غیر دموکراتیک و غیر قانونی اعلام کردند

4. Banning cigarette advertising would be unconstitutional, since selling cigarettes is legal.
[ترجمه ترگمان]ممنوع کردن تبلیغات سیگار بر خلاف قانون اساسی است چرا که فروش سیگار قانونی است
[ترجمه گوگل]ممنوعیت تبلیغات سیگنال غیرقانونی است، زیرا فروش سیگار قانونی است

5. Such a change in the law would be unconstitutional.
[ترجمه ترگمان]چنین تغییری در قانون مغایر با قانون اساسی خواهد بود
[ترجمه گوگل]چنین تغییر در قانون خواهد بود خلاف قانون اساسی

6. This part of the bill was ruled unconstitutional.
[ترجمه ترگمان]این بخش از لایحه بر خلاف قانون اساسی بود
[ترجمه گوگل]این قسمت از این لایحه غیرقانونی است

7. On Oct. 28 the Council declared this clause unconstitutional and therefore null and void.
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۸ اکتبر، شورا این بند را خلاف قانون اساسی اعلام کرد و در نتیجه پوچ و باطل اعلام کرد
[ترجمه گوگل]در 28 اکتبر شورا اعلام کرد که این ماده غیرقانونی است و بنابراین محروم است

8. When the New York courts declared this arrangement unconstitutional, the Supreme Court agreed to review the case.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دادگاه های نیویورک این ترتیب را خلاف قانون اساسی اعلام کردند، دادگاه عالی توافق کرد که پرونده را بررسی کند
[ترجمه گوگل]وقتی دادگاه نیویورک اعلام کرد که این توافقنامه غیرقانونی است، دادگاه عالی توافق کرد که پرونده را بررسی کند

9. This looks even more unconstitutional - but while the lawyers debate that question, the government could be holding the monetary line.
[ترجمه ترگمان]این حتی بیشتر خلاف قانون اساسی به نظر می رسد - اما در حالی که وکلای مدافع این سوال را مطرح می کنند، دولت می تواند خط پولی را نگه دارد
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد حتی بیشتر غیر قانونی است - اما در حالی که وکلا در این مورد بحث می کنند، دولت می تواند خط پولی را حفظ کند

10. Other opponents said the legislation is unconstitutional.
[ترجمه ترگمان]مخالفان دیگر گفتند که این قانون مغایر با قانون اساسی است
[ترجمه گوگل]مخالفان دیگر گفتند که این قانون غیرقانونی است

11. Even though federal courts have declared such displays unconstitutional, the issue keeps popping up, especially in the Bible Belt.
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود اینکه دادگاه های فدرال چنین نمایشی را مغایر با قانون اساسی اعلام کرده اند، این موضوع به خصوص در کمربند انجیل ادامه دارد
[ترجمه گوگل]با وجود اینکه دادگاههای فدرال چنین نمایش هایی را غیر قانونی اعلام کرده اند، موضوع به ویژه در کمربند کتاب مقدس ظاهر می شود

12. Some courts have held prior review procedures unconstitutional because they lacked either clear standards or due process safeguards.
[ترجمه ترگمان]برخی دادگاه ها رونده ای بازبینی قبلی را مغایر با قانون اساسی دانسته اند، چرا که آن ها فاقد استانداردهای شفاف و یا تدابیر حفاظتی هستند
[ترجمه گوگل]برخی از دادگاه ها پروسۀ بازبینی قبلی را بدون قید و شرط در نظر گرفته اند؛ زیرا آنها استانداردهای روشن یا ضمانت های قانونی را نداشتند

13. The government called the plan dangerous, unconstitutional and liable to spin out of control.
[ترجمه ترگمان]دولت این طرح را خطرناک، خلاف قانون اساسی و مسئول کنترل آن نامید
[ترجمه گوگل]دولت این طرح را خطرناک، غیرقانونی و غیرقابل انکار دانست

14. The Presidency of Bosnia-Hercegovina denounced the move as unconstitutional.
[ترجمه ترگمان]مجلس بوسنی و هرزگوین این حرکت را مغایر با قانون اساسی دانست
[ترجمه گوگل]ریاست جمهوری بوسنی و هرزگوین این حرکت را غیرقانونی اعلام کرد

15. The Louisiana legislation had also been declared unconstitutional in September by a federal appeals court.
[ترجمه ترگمان]قانون لوییزیانا در ماه سپتامبر توسط دادگاه استیناف فدرال با قانون اساسی اعلام شد
[ترجمه گوگل]قانون مجازات لوئیزیانا نیز در ماه سپتامبر توسط دادگاه تجدید نظر فدرال اعلام نشده است

Censorship of the press is unconstitutional.

سانسور جرائد مغایر قانون اساسی است.



کلمات دیگر: