1. he was an adaptable person and soon got used to the new surroundings
آدم انعطاف پذیری بود و به زودی به محیط جدید خو گرفت.
2. soil and climate adaptable to the growth of orange trees
خاک و آب و هوای مناسب برای رشد درخت پرتقال
3. Many old market buildings have proved highly adaptable.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ساختمان های قدیمی بازار به شدت سازگار شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ساختمان های قدیمی بازار ثابت شده اند بسیار سازگار است
4. He is an adaptable man and will soon learn the new work.
[ترجمه ترگمان]او مرد adaptable است و به زودی کار جدید را یاد خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]او یک مرد سازگار است و به زودی کار جدید را یاد می گیرد
5. The American Constitution has proved adaptable in changing political conditions.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی آمریکا با تغییر شرایط سیاسی سازگار شده است
[ترجمه گوگل]قانون اساسی آمریکا در تغییر شرایط سیاسی سازگار است
6. Children are highly adaptable—they just need time to readjust.
[ترجمه ترگمان]کودکان به شدت سازگار هستند - آن ها فقط به زمان برای سازگاری نیاز دارند
[ترجمه گوگل]کودکان بسیار سازگار هستند - آنها فقط نیاز به زمان برای تنظیم مجدد دارند
7. The vehicles are large and not easily adaptable to new uses.
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه بزرگ هستند و به راحتی با کاربردهای جدید سازگار نیستند
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه بزرگ هستند و به راحتی قابل استفاده برای کاربردهای جدید نیستند
8. Older workers can be as adaptable and quick to learn as anyone else.
[ترجمه ترگمان]کارگران قدیمی تر می توانند به اندازه هر کس دیگری سازگار و سازگار باشند
[ترجمه گوگل]کارگران سالمند می توانند به عنوان یک فرد سازگار و سریع یاد بگیرند
9. Successful businesses are highly adaptable to economic change.
[ترجمه ترگمان]کسب و کاره ای موفق به شدت با تغییرات اقتصادی سازگار هستند
[ترجمه گوگل]کسب و کارهای موفق بسیار با تغییرات اقتصادی سازگار هستند
10. The catfish is adaptable to a wide range of water conditions.
[ترجمه ترگمان]گربه ماهی با گستره وسیعی از شرایط آب سازگار است
[ترجمه گوگل]گربه ماهی با طیف وسیعی از شرایط آب قابل انطباق است
11. Tomorrow's workers will have to be more adaptable.
[ترجمه ترگمان]کارگران فردا باید more بیشتری داشته باشند
[ترجمه گوگل]کارگران فردا باید سازگاری بیشتری داشته باشند
12. Birds are very adaptable in their eating habits.
[ترجمه ترگمان]پرندگان در عادات غذایی خود بسیار انعطاف پذیر هستند
[ترجمه گوگل]پرندگان در عادات غذایی خود بسیار سازگار هستند
13. I am good-humoured, adaptable and I can understand instructions.
[ترجمه ترگمان]من خوش اخلاق، سازگار و سازگار هستم و من می توانم دستورالعمل را درک کنم
[ترجمه گوگل]من خوب هستم، سازگار هستم و می توانم دستورالعمل ها را درک کنم
14. A landmark endures because it is timeless, adaptable to the ever-changing needs of society.
[ترجمه ترگمان]یک نقطه عطف به این دلیل دوام می آورد که برای نیازهای همواره در حال تغییر جامعه سازگار است
[ترجمه گوگل]نقطه عطفی به دلیل آن است که بی وقفه است، سازگار با نیازهای همیشه در حال تغییر جامعه است