کلمه جو
صفحه اصلی

vexatious


معنی : مضطرب، اشفته، دل ازار، رنجش امیز
معانی دیگر : مزاحم، دردسردهنده، آزاردهنده، پرزحمت، پردردسر

انگلیسی به فارسی

دل ازار، رنجش آمیز، اشفته، مضطرب


خجالت آور، مضطرب، دل ازار، رنجش امیز، اشفته


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: vexatiously (adv.)
(1) تعریف: causing annoyance or trouble.
مشابه: pestilent, tiresome

(2) تعریف: intended to vex or embarrass, as a groundless lawsuit.

• annoying, irritating; puzzling, causing concern and confusion

دیکشنری تخصصی

[حقوق] ایذایی، مزاحم، بدون دلیل منطقی یا عذر موجه

مترادف و متضاد

مضطرب (صفت)
uneasy, confounded, agitated, fretted, disturbed, alarmed, worried, restless, care-worn, harassed, vexatious, pothered

اشفته (صفت)
upset, disturbed, disordered, berserk, messy, disheveled, frenzied, frenetic, phrenetic, turbulent, garbled, frantic, vexatious, tumultuary

دل ازار (صفت)
heart-rending, vexatious

رنجش امیز (صفت)
vexatious

distressing, bothersome


Synonyms: afflicting, aggravating, annoying, burdensome, disagreeable, disappointing, disturbing, exasperating, irksome, irritating, mean, nagging, pesky, provoking, teasing, tormenting, troublesome, troublous, trying, ugly, unpleasant, upsetting, wicked, worrisome, worrying


Antonyms: aiding, assisting, helpful, pleasing, soothing


جملات نمونه

1. Vexatious, persistent winds have rarely seemed so unnecessary.
[ترجمه ترگمان]vexatious، باده ای شدید به ندرت لازم به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]بادهای خفیف و پایدار به ندرت به نظر می رسد غیر ضروری است

2. It was a vexatious summons, and none of them turned up.
[ترجمه ترگمان]این خبر آزاردهنده و آزاردهنده بود و هیچ یک از آن ها از هم جدا نمی شدند
[ترجمه گوگل]این یک احضاریه ناخوشایند بود، و هیچ کدام از آنها نداشتند

3. This same question, however, remains vexatious today for the many school districts with large minority populations.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این سوال امروز برای بسیاری از نواحی مدرسه ای که جمعیت اقلیت زیادی دارند، آزاردهنده است
[ترجمه گوگل]با این حال، این همان سؤال امروز برای بسیاری از مناطق مدرسه ای که جمعیت اقلیتی زیادی دارند، همچنان نگران کننده است

4. No doubt it was very vexatious to Lanfranc, especially since he doubted whether their so-called saints deserved this title at all.
[ترجمه ترگمان]شکی نبود که این امر بسیار آزاردهنده بود، به خصوص که شک داشت که saints این لقب را سزاوار این لقب باشند
[ترجمه گوگل]بدون تردید Lanfranc بسیار خجالت زده بود، به ویژه از آنجایی که او شک داشت که آیا اصحابشان به اصطلاح سزاوار این عنوان هستند

5. Moving house is a vexatious business.
[ترجمه ترگمان]رفتن به خانه یک کار پر دردسر است
[ترجمه گوگل]خانه متحرک یک کار خجالت آور است

6. He chewed over a vexatious problem of personnel.
[ترجمه ترگمان]او مشکل vexatious پرسنل را جویده و تحلیل کرده بود
[ترجمه گوگل]او بیش از یک مشکل ناخوشایند پرسنل جویدن کرد

7. I face the vexatious, you no longer just smile.
[ترجمه ترگمان]من با the روبرو میشم، تو دیگه فقط لبخند نمی زنی
[ترجمه گوگل]من با ناراحتی مواجه هستم، دیگر فقط لبخند می زنید

8. How vexatious to miss one's train!
[ترجمه ترگمان]چقدر بد شد که قطار یک قطار را از دست داد!
[ترجمه گوگل]چقدر ناراحت کننده است که قطار را از دست ندهید

9. To German intelligence, Major de Coverley was a vexatious enigma.
[ترجمه ترگمان]در مورد هوش آلمانی، سرگرد de یک معمای آزار دهنده بود
[ترجمه گوگل]سرلشکر د کپلی، به اطلاعات آلمان، مبهم غم انگیز بود

10. Lu Xun was one of the most vexatious militarists and politician in the Three Kingdoms.
[ترجمه ترگمان]لو شون یکی از the militarists و سیاست مدار در سه پادشاهی بود
[ترجمه گوگل]لو Xun یکی از مظنونان و سیاستمدار ترین در سه امپراطوری بود

11. Purchase and decoration of real estate is vexatious for the white - collars today .
[ترجمه ترگمان]خرید و تزیین املاک و مستغلات شما را از پوشیدن لباس های سفید امروز معاف می کند
[ترجمه گوگل]خرید و دکوراسیون املاک و مستغلات امروز برای سفیدچاله ها خجالت آور است

12. He got an injunction against vexatious litigation by his enemies.
[ترجمه ترگمان]او حکم شکایت و شکایت vexatious با دشمنان خود را صادر کرد
[ترجمه گوگل]او توسط دشمنان خود دستور داد تا علیه دادرسی خشونت آمیز باشد

13. It disclosed no reasonable cause of action and was frivolous and vexatious.
[ترجمه ترگمان]این عمل دلیل معقولی برای عمل نبود و بی هوده و ناراحت کننده بود
[ترجمه گوگل]این هیچ دلیل معقولی برای عمل نداشت و ناخوشایند و ناخوشایند بود

14. These can be a valuable source of intelligence but frivolous or vexatious cases will be dealt with appropriately.
[ترجمه ترگمان]این ها می توانند منبع ارزشمند اطلاعات باشند اما موارد مزاحم یا مزاحم به طور مناسب مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]این می تواند یک منبع ارزشمند از اطلاعات باشد، اما پرونده های ناخوشایند یا ناخوشایند به درستی مورد رسیدگی قرار می گیرند

15. I now have to record a small but at the time vexatious military episode.
[ترجمه ترگمان]من الان باید یه پرونده کوچیکی رو ثبت کنم اما در زمان حمله vexatious
[ترجمه گوگل]من اکنون باید یک سریال کوچک نظامی را که در آن زمان به صحنه های خشونت آمیز رسیده است، ضبط کنم

پیشنهاد کاربران

1 - آزار دهنده
2 - در حوزه حقوقی به دعاوی اطلاق می شود که شانس موفقیت کمی در دادگاه دارد اما به جریان انداختن آن می تواند موجب آزار و دردسر برای متشاکی شود.


کلمات دیگر: