1. have a bee in one's bonnet
1- مرتب درباره ی یک چیز حرف زدن و اندیشیدن،وسواس داشتن 2- خل بودن
2. The bullets ricocheted off the bonnet and windscreen.
[ترجمه ترگمان]گلوله ها با کاپوت و شیشه اتومبیل برخورد کردند
[ترجمه گوگل]گلوله های زنجیری و جلوی شیشه را ریش گذاشتند
3. I looked under the bonnet and clouds of smoke poured out.
[ترجمه ترگمان]زیر کلاه و ابری از دود به بیرون نگاه کردم
[ترجمه گوگل]زیر کاپوت نگاه کردم و ابرها از دود ریخت
4. Dad's got a bee in his bonnet about saving electricity.
[ترجمه ترگمان]بابا در مورد نجات الکتریسیته یه زنبور داره
[ترجمه گوگل]پدر در زنبورداری خود راجع به صرفه جویی در مصرف برق زنبور عسل دارد
5. General Martin Bonnet called on the rebels to surrender.
[ترجمه ترگمان]ژنرال مارتین بنه از شورشیان خواست تا تسلیم شوند
[ترجمه گوگل]ژنرال مارتین بنت می خواست شورشیان را تسلیم کند
6. The baby's bonnet keeps the sun out of her eyes.
[ترجمه ترگمان]کلاه بچه خورشید را از چشمانش دور نگه می دارد
[ترجمه گوگل]کلاه بچه نوزاد از چشم او خورشید را نگه می دارد
7. When I eventually stopped and lifted the bonnet, the noise seemed to be coming from the alternator.
[ترجمه ترگمان]وقتی سرانجام ایستادم و کلاه را برداشتم، سر و صدا از alternator بیرون آمد
[ترجمه گوگل]وقتی که من سرانجام متوقف شد و سرپوشیده را برداشتم، سر و صدا به نظر می رسید از آداپتور می آید
8. He has a bee in his bonnet about the anniversary celebration.
[ترجمه ترگمان]او در روز جشن سالگرد، یک زنبور دارد
[ترجمه گوگل]او زنبور عسل خود را در مورد جشن سالگرد دارد
9. Steam billowed out from under the bonnet.
[ترجمه ترگمان]از زیر کلاه بخار بیرون می ریخت
[ترجمه گوگل]بخار از زیر کلاه گیس خارج شد
10. Our teacher has a bee in his bonnet about punctuation.
[ترجمه ترگمان]معلم ما در مورد نقطه گذاری یک زنبور دارد
[ترجمه گوگل]معلم ما یک زنبور عسل در کلاه گیس خود را در مورد نقطه گذاری است
11. Professor Bonnet has been working for many years on molecules of this type.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از سال ها در زمینه مولکول های این نوع، اشاره ای شده است
[ترجمه گوگل]پروفسور بنتین در سالهای زیادی کار مولکولهای این نوع را انجام داده است
12. I'll need to check under the bonnet.
[ترجمه ترگمان]من باید زیر کلاه رو چک کنم
[ترجمه گوگل]من باید زیر بند بند چک کنم
13. Some designs incorporate a two - piece bonnet and yoke.
[ترجمه ترگمان]برخی از طرح ها شامل یک کلاه دو تکه و یوغ هستند
[ترجمه گوگل]برخی از طرح ها شامل یک کلاه و دوخت دو قطعه است
14. The bonnet was swayed on her head.
[ترجمه ترگمان]کلاهش روی سر او تاب می خورد
[ترجمه گوگل]کلاه گیس روی سرش غرق شد
15. Wilcox lowered the bonnet and pushed it shut with the palm of his hand.
[ترجمه ترگمان]وبلکاکس کلاه را پایین آورد و با کف دست آن را بست
[ترجمه گوگل]ویلکوکس کمربند را کم کرد و با دست کف دستش را خم کرد