معنی : سهو، حذف، فروگذاری، غفلت، از قلم افتادگی
معانی دیگر : فرو گذاشت، قصور، کوتاهی، اهمال، پرویش، زدش، سترش، از قلم افتادگی یا انداختگی، هر چیز حذف شده یا از قلم افتاده، حذف شدگی
omission
معنی : سهو، حذف، فروگذاری، غفلت، از قلم افتادگی
معانی دیگر : فرو گذاشت، قصور، کوتاهی، اهمال، پرویش، زدش، سترش، از قلم افتادگی یا انداختگی، هر چیز حذف شده یا از قلم افتاده، حذف شدگی
انگلیسی به فارسی
از قلم افتادگی، حذف، فروگذاری، غفلت
از قلم افتادگی
نادیده گرفتن، حذف، غفلت، فروگذاری، از قلم افتادگی، سهو
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the act of omitting, or the condition of being omitted.
• مترادف: exclusion
• متضاد: entry, inclusion
• مشابه: cancellation, censorship, deletion, exception, lactation, miss, neglect, preterition, skip
• مترادف: exclusion
• متضاد: entry, inclusion
• مشابه: cancellation, censorship, deletion, exception, lactation, miss, neglect, preterition, skip
- The omission of the letter "n" changes the boy's name Evan to the girl's name Eva.
[ترجمه ترگمان] حذف نامه \"n\" نام پسر را \"اوان\" به نام اوا تغییر می دهد
[ترجمه گوگل] حذف نامه 'n' نام پسر نام Evan را به نام دختر Eva تغییر می دهد
[ترجمه گوگل] حذف نامه 'n' نام پسر نام Evan را به نام دختر Eva تغییر می دهد
• (2) تعریف: something left out, removed, not done, or the like.
• مترادف: exclusion, miss
• متضاد: entry, inclusion
• مشابه: blank, cut, deletion, exception, oversight, skip, slip
• مترادف: exclusion, miss
• متضاد: entry, inclusion
• مشابه: blank, cut, deletion, exception, oversight, skip, slip
• deletion; negligence; failure; default
an omission is the act of not including something or not doing something.
an omission is the act of not including something or not doing something.
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] حذف حذف شدن و یا نمایان نشدن برخی طبقات چینه شناسی معین در سطح دیای مقطع خاص دیگر بر اثر برش خوردن یا جابجایی طبقات توسط فرآیند گسلش. متضاد: repetition.
[حقوق] ترک فعل، حذف، از قلم افتادگی، نسیان
[ریاضیات] قلم افتادگی، حذف
[حقوق] ترک فعل، حذف، از قلم افتادگی، نسیان
[ریاضیات] قلم افتادگی، حذف
مترادف و متضاد
Synonyms: blank, breach, break, cancellation, carelessness, chasm, cutting out, default, disregard, disregardance, elimination, elision, excluding, exclusion, failing, failure, forgetfulness, gap, hiatus, ignoring, inadvertence, inadvertency, lack, lacuna, lapse, leaving out, missing, neglect, noninclusion, overlook, overlooking, oversight, passing over, preclusion, preterition, pretermission, prohibition, repudiation, skip, slighting, slip, withholding
سهو (اسم)
slip, error, mistake, wrong, blunder, oversight, inadvertence, omission, inadvertency, miscue
حذف (اسم)
cancellation, elimination, expulsion, exclusion, deletion, omission, ellipsis, pretermission, write-off
فروگذاری (اسم)
omission, carelessness, neglect
غفلت (اسم)
default, inadvertence, omission, negligence, neglect, inadvertency, laches
از قلم افتادگی (اسم)
omission, drop-out, pretermission
something forgotten or excluded
Antonyms: addition, inclusion, insertion, remembrance
جملات نمونه
1. the omission of my name from the list
حذف نام من از فهرست
2. sins of omission and sins of commission
گناهان ناشی از قصور و گناهان ناشی از ارتکاب
3. the text has been manipulated through the omission of passages
با حذف تعدادی از عبارات،متن را مخدوش کرده اند.
4. The play was shortened by the omission of two scenes.
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه با حذف دو صحنه کوتاه شده بود
[ترجمه گوگل]این بازی توسط حذف دو صحنه کوتاه شده بود
[ترجمه گوگل]این بازی توسط حذف دو صحنه کوتاه شده بود
5. The omission of her name was not a deliberate act.
[ترجمه ترگمان]فراموش کردن اسمش یک عمل عمدی نبود
[ترجمه گوگل]حذف نام او یک عمدی نیست
[ترجمه گوگل]حذف نام او یک عمدی نیست
6. The student's omission from the honour roll was an oversight.
[ترجمه ترگمان]حذف شدن دانش اموزان از طرف افتخار، یک افراد پشت پرده بود
[ترجمه گوگل]عدم رعایت دانش آموز از ریاست افتخاری نظارت بود
[ترجمه گوگل]عدم رعایت دانش آموز از ریاست افتخاری نظارت بود
7. The principal reason for this omission is lack of time.
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی این حذف فقدان زمان است
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی این بی عدالتی عدم وجود زمان است
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی این بی عدالتی عدم وجود زمان است
8. Everyone was surprised at her omission from the squad.
[ترجمه ترگمان]همه از این غفلت او از جوخه حیرت کردند
[ترجمه گوگل]همه از اتهام او از این تیم شگفت زده شدند
[ترجمه گوگل]همه از اتهام او از این تیم شگفت زده شدند
9. The omission of the girls was unfair.
[ترجمه ترگمان]غفلت دختران عادلانه نبود
[ترجمه گوگل]حذف دختران ناعادلانه بود
[ترجمه گوگل]حذف دختران ناعادلانه بود
10. Many of the fans believe that the omission of Heacock from the team cost England the match.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هواداران بر این باورند که حذف Heacock از تیم در برابر تیم انگلستان، نتیجه این مسابقه است
[ترجمه گوگل]بسیاری از هواداران معتقدند که حذف Heacock از تیم هزینه بازی انگلیس است
[ترجمه گوگل]بسیاری از هواداران معتقدند که حذف Heacock از تیم هزینه بازی انگلیس است
11. There can be a deception by omission.
[ترجمه ترگمان] می تونه یه فریب رو از روی غفلت باز کنه
[ترجمه گوگل]فاقد یک فریب است
[ترجمه گوگل]فاقد یک فریب است
12. But another explanation is possible for their omission from Q169
[ترجمه ترگمان]اما توضیح دیگری برای حذف آن ها از Q۱۶۹ امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]اما توضیح دیگری برای حذف آنها از Q169 ممکن است
[ترجمه گوگل]اما توضیح دیگری برای حذف آنها از Q169 ممکن است
13. The most glaring omission was the lack of reference to take-up problems.
[ترجمه ترگمان]The حذف فقدان مرجعی برای حل مشکلات بود
[ترجمه گوگل]بی نظیر ترین نکته عدم ارجاع به مشکلات پیش رو بود
[ترجمه گوگل]بی نظیر ترین نکته عدم ارجاع به مشکلات پیش رو بود
14. Any major omission will lead to a group of documents which can not be classified under the scheme.
[ترجمه ترگمان]هرگونه غفلت بزرگ منجر به گروهی از اسناد خواهد شد که نمی توان آن ها را تحت این طرح دسته بندی کرد
[ترجمه گوگل]هر گونه بی نظمی عمده به یک گروه از اسناد منجر می شود که نمیتوان آنها را تحت طرح قرار داد
[ترجمه گوگل]هر گونه بی نظمی عمده به یک گروه از اسناد منجر می شود که نمیتوان آنها را تحت طرح قرار داد
15. Jobs vociferously disagreed with him about the omission.
[ترجمه ترگمان]جابز با صدای بلند درباره این حذف با او مخالفت کرد
[ترجمه گوگل]جابز با بی اعتنایی با وی مخالفت کرد
[ترجمه گوگل]جابز با بی اعتنایی با وی مخالفت کرد
sins of omission and sins of commission
گناهان ناشی از قصور و گناهان ناشی از ارتکاب
the omission of my name from the list
حذف نام من از فهرست
Intentional omissions have made that text incomprehensible.
از قلم‌انداختگی‌های عمدی، آن متن را نامفهوم کرده است.
We counted the number of omissions in each page.
ما تعداد حذفیات هر صفحه را شمردیم.
پیشنهاد کاربران
ترک فعل
{تخصصی حقوق} ترک فعل
تطبیقی ( زبانشناسی )
با mission ( ماموریت ) اشتباه نشود!
حذف ( در روانپزشکی، یک مورد از اختلال تفکر صوری است )
در حقوق: ترک فعل
از قلم افتاده
در حقوق
قصور یا کوتاهی
قصور یا کوتاهی
omission ( noun ) = حذف، جاافتادگی، غفلت، فروگذاری، از قلم افتادگی
Definition = واقعیت نادیده گرفتن چیزی که باید در آن گنجانده شده باشد ، یا چیزی که در آن گنجانده نشده است/
examples:
1 - Measures to control child employment are a glaring ( = very obvious ) omission from new legislation to protect children.
اقدامات برای کنترل اشتغال کودکان ، حذف آشکار ( یا بسیار واضح ) قانون جدید برای حمایت از کودکان است.
2 - There are some serious errors and omissions in the book.
برخی اشتباهات و حذفیات جدی در این کتاب وجود دارد.
3 - The fans believed that the omission of Heacock from the team was a serious mistake.
هواداران اعتقاد داشتند که حذف هایکاک از تیم اشتباه جدی بود.
4 - We are not responsible for the omission of information from this website.
ما مسئولیتی در قبال حذف اطلاعات از این وب سایت نداریم.
5 - The play was shortened by the omission of two scenes.
نمایش به خاطر حذف دو صحنه کوتاه شده بود.
6 - His paper had several notable omissions
مقاله وی چندین حذف قابل توجه داشت
Definition = واقعیت نادیده گرفتن چیزی که باید در آن گنجانده شده باشد ، یا چیزی که در آن گنجانده نشده است/
examples:
1 - Measures to control child employment are a glaring ( = very obvious ) omission from new legislation to protect children.
اقدامات برای کنترل اشتغال کودکان ، حذف آشکار ( یا بسیار واضح ) قانون جدید برای حمایت از کودکان است.
2 - There are some serious errors and omissions in the book.
برخی اشتباهات و حذفیات جدی در این کتاب وجود دارد.
3 - The fans believed that the omission of Heacock from the team was a serious mistake.
هواداران اعتقاد داشتند که حذف هایکاک از تیم اشتباه جدی بود.
4 - We are not responsible for the omission of information from this website.
ما مسئولیتی در قبال حذف اطلاعات از این وب سایت نداریم.
5 - The play was shortened by the omission of two scenes.
نمایش به خاطر حذف دو صحنه کوتاه شده بود.
6 - His paper had several notable omissions
مقاله وی چندین حذف قابل توجه داشت
قصور , کوتاهی ؛ حذف , از قلم افتادگی
– The omission was due to oversight
– The damage was not caused by any omission on behalf of the carrier
– The omission of his name from the list
– There are some serious errors and omissions in the book
– The omission was due to oversight
– The damage was not caused by any omission on behalf of the carrier
– The omission of his name from the list
– There are some serious errors and omissions in the book
کلمات دیگر: