کلمه جو
صفحه اصلی

realty


معنی : ملک، عقار، دارایی غیر منقول
معانی دیگر : رجوع شود به: real estate، مستقل

انگلیسی به فارسی

مستقل، دارایی غیر منقول، ملک


املاک، دارایی غیر منقول، عقار، ملک


انگلیسی به انگلیسی

• real property, real estate

اسم ( noun )
حالات: realties
• : تعریف: property that is either buildings or land; real estate.
مشابه: property

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مستغلات، اموال غیر منقول، ملک

مترادف و متضاد

ملک (اسم)
dominion, domain, estate, territory, hacienda, realty, fief

عقار (اسم)
realty, real estate, fixture, immovables, premises

دارایی غیر منقول (اسم)
realty

جملات نمونه

1. It was but lately that realty had been made liable for the debts of its deceased owner.
[ترجمه ترگمان]اما این اواخر that به خاطر the صاحب مرحوم شده بود
[ترجمه گوگل]اما به تازگی املاک و مستغلات برای بدهی های مالک مرحومش مسئول بوده است

2. Article 3An enterprise engaging in realty management activities shall be qualified as an independent corporation.
[ترجمه ترگمان]ماده ۳ یک شرکت فعال در فعالیت های مدیریت املاک به عنوان یک شرکت مستقل واجد شرایط است
[ترجمه گوگل]ماده 3 شرکتی که در فعالیت های مدیریت املاک فعالیت می کند باید به عنوان یک شرکت مستقل واجد شرایط باشد

3. HJ - Realty is one of the outstanding high - end real property agencies in Beijing.
[ترجمه ترگمان]HJ - Realty یکی از مهم ترین آژانس های املاک و مستغلات در پکن است
[ترجمه گوگل]HJ - Realty یکی از بزرگترین آژانس های املاک واقعی در پکن است

4. Listing agent Michael Rankin of TTR Sotheby's International Realty says he got an offer three days later.
[ترجمه ترگمان]مایکل Rankin از ttr Sotheby s Sotheby says می گوید که سه روز بعد یک پیشنهاد دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]نماینده فروش مایکل راینک از TTR Sotheby's International Realty می گوید که او سه روز بعد پیشنهاد داد

5. Article 93 A realty or chattel may be commonly owned by two or more entities or individuals. Common ownership contains several co-ownership and joint ownership.
[ترجمه ترگمان]ماده ۹۳ یک ملک و یا chattel ممکن است عموما متعلق به دو یا چند نهاد یا فرد باشد مالکیت مشترک شامل چندین مالکیت مشترک و مالکیت مشترک است
[ترجمه گوگل]ماده 93 ملک یا ملک به طور معمول متعلق به دو یا چند نهاد یا افراد می باشد مالکیت مشترک شامل چند مالکیت مشترک و مالکیت مشترک است

6. Land is referred to as realty.
[ترجمه ترگمان]زمین به املاک realty منسوب است
[ترجمه گوگل]زمین به عنوان املاک واقع شده است

7. Being a commodity, the price of realty is influenced by the relation of supply and demand.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کالا، قیمت املاک، تحت تاثیر رابطه عرضه و تقاضا است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کالا، قیمت ملک تحت تأثیر عرضه و تقاضا قرار می گیرد

8. Each Digital Realty Trust Turn-Key Datacentre facility is physically secure and features a state-of-the-art power and cooling architecture that has been optimized for green operation.
[ترجمه ترگمان]هر یک از تاسیسات Datacentre Trust (Realty Key)از لحاظ فیزیکی دارای امنیت فیزیکی و ویژگی های معماری خنک کننده و معماری خنک کننده است که برای عملیات سبز بهینه سازی شده است
[ترجمه گوگل]هر مرکز بازاریابی دیجیتال Trust Turn-Key Datacentr از لحاظ فیزیکی امن است و دارای معماری قدرتمند و خنک کننده ای است که برای عملیات سبز بهینه شده است

9. Realty industry is a business domain that has great developing potentiality.
[ترجمه ترگمان]صنعت Realty یک حوزه تجاری است که به طور بالقوه در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]صنعت املاک و مستغلات یک دامنه تجاری است که توان بالقوه در حال توسعه دارد

10. Various problems found in the realty management are just outcomes of the divided ownership of buildings.
[ترجمه ترگمان]مشکلات مختلفی که در مدیریت املاک وجود دارد، تنها نتایج مالکیت تقسیم شده ساختمان ها هستند
[ترجمه گوگل]مشکلات مختلف موجود در مدیریت املاک فقط نتیجه مالکیت تقسیم شده ساختمان ها است

11. The law governing realty was quite different from that relating to personalty and many of these distinction exist today, although their impact is gradually diminishing.
[ترجمه ترگمان]قانون حاکم بر املاک و مستغلات از آنچه مربوط به personalty بود کاملا متفاوت بود و امروزه بسیاری از این تمایز امروز وجود دارد، اگر چه تاثیر آن ها به تدریج کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]قانون حاکم بر واقعیات کاملا متفاوت از آنچه مربوط به شخصیت است و بسیاری از این تمایز امروزه وجود دارد، هر چند که تاثیر آنها به تدریج کاهش می یابد

12. The change of title to realty based on non-juristic act does not depend on registration for its legal effect, but can become effective as soon as the legally provided factual conditions are met.
[ترجمه ترگمان]تغییر عنوان به realty مبتنی بر عمل non منوط به ثبت اثر قانونی آن نیست، بلکه می تواند به محض تامین قانونی شرایط واقعی، موثر باشد
[ترجمه گوگل]تغییر مالکیت به املاک بر اساس قانون غیر قانونی به ثبت نام برای اثر قانونی آن وابسته نیست، اما می تواند به محض مواجه شدن با شرایط حقوقی ارائه شده، موثر باشد

13. Eventually astrology leads us to transcend the realty and search a meaningful life to fulfill self.
[ترجمه ترگمان]در نهایت علم احکام نجوم، ما را هدایت می کند که به املاک نفوذ کنیم و یک زندگی معنی دار را برای تحقق خود جستجو کنیم
[ترجمه گوگل]در نهایت طال و طلسم ما را به فراتر رفتن از املاک و جستجوی زندگی معنی دار برای تحقق بخشیدن به خودمان هدایت می کند

14. Where the realty or chattel, which is obtained from the partition of a commonly owned realty or chattel by a co-owner, has any flaw, the other co-owners shall assume the losses together.
[ترجمه ترگمان]اگر ملک و یا chattel که از تقسیم یک ملک و یا به صورت یک صاحب ملک به دست می آید، هر عیب و نقصی داشته باشد، دیگر صاحبان سهام این ضرر را به عهده خواهند گرفت
[ترجمه گوگل]جایی که املاک و مستغلات، که از تقسیم یک ملک متعلق به ملک مشترک یا ملک مشترک توسط مالک به دست می آید، دارای نقایصی است، دیگر مالکان هم باید با هم متحمل تلفات شوند

15. The Bombay Stock Exchange's realty index has fallen almost 80 % over the past 12 months.
[ترجمه ترگمان]شاخص realty بورس اوراق بهادار بمبئی در عرض ۱۲ ماه گذشته تقریبا ۸۰ درصد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]شاخص املاک بمبئی طی 12 ماه گذشته تقریبا 80 درصد کاهش یافته است


کلمات دیگر: