کلمه جو
صفحه اصلی

rebuttal


معنی : رد، پس زنی، تکذیب، دفع، عمل متقابل
معانی دیگر : (به ویژه در دادگاه یا مناظره) پاسخگویی، رد ادعای حریف، استدلال متقابل

انگلیسی به فارسی

رد، تکذیب، دفع، عمل متقابل، پس زنی


تقبیح، رد، تکذیب، عمل متقابل، دفع، پس زنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a statement or contention, as in a debate or legal case, that is intended to disprove or confute another.
مترادف: counterargument, rejoinder
مشابه: objection

- His rebuttal was unconvincing because he failed to give any clear evidence to refute his opponent's argument.
[ترجمه ترگمان] تکذیب او متقاعد کننده نبود، زیرا نتوانسته بود هیچ مدرک روشنی برای رد استدلال حریف خود ارائه دهد
[ترجمه گوگل] واکنش او غافلگیر کننده نبود زیرا او موفق به ارائه هیچ مدرکی روشن برای رد استدلال حریف خود نشد

• refutation, contradiction, opposition
a rebuttal is a statement which proves that a charge or a criticism that has been made against you is not true; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] رد تکذیب، تکذیب ادعای خواهان، جواب یا لایحه متقابل (در رد ادعای خواهان)، معارض

مترادف و متضاد

رد (اسم)
denial, disavowal, rejection, abnegation, pass, refusal, trace, veto, exception, contradiction, rebuff, rebuttal, repulse, disapproval, disapprobation, contestation, disproof

پس زنی (اسم)
recess, backlash, ejection, rebuttal, repercussion, repulse, backstroke, kick, translocation

تکذیب (اسم)
denial, rebuttal, confutation, refutation, disproof

دفع (اسم)
repulsion, rebuff, rebuttal, repercussion, repulse, expulsion, exclusion, secretion, ejectment, excretion, propulsion, voidance

عمل متقابل (اسم)
retaliation, rebuttal, reciprocity, reciprocation, reciprocal action

counterstatement


Synonyms: answer, confutation, counteraccusation, counterargument, countercharge, counterclaim, defense, rejoinder, reply


جملات نمونه

1. He is conducting a point-by-point rebuttal of charges from former colleagues.
[ترجمه ترگمان]او در حال انجام یک تکذیبیه مفصل در مورد اتهامات همکاران سابق خود می باشد
[ترجمه گوگل]او بازجویی از اتهامات از همکاران سابق را انجام می دهد

2. His rebuttal appeared in yesterday's op-ed.
[ترجمه حسن] تکذیبیه وی در جراید دیروز منعکس شد.
[ترجمه ترگمان]تشخیص او در عمل دیروز بود
[ترجمه گوگل]واکنش او در روز دیروز ظاهر شد

3. They made a clause - by - clause rebuttal of the letter.
[ترجمه ترگمان]آن ها در تکذیب این نامه یک ماده تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]آنها یک اظهارنظری از این حرف را با یک جمله محکوم کردند

4. The accusations met with a firm rebuttal.
[ترجمه ترگمان]این اتهامات با تکذیب یک شرکت صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]اتهامات مطرح شده با یک تقلب قوی است

5. She issued a point-by-point rebuttal of the company's accusations.
[ترجمه ترگمان]او تکذیب point اتهامات این شرکت را صادر کرد
[ترجمه گوگل]او ادعا کرده بود که این اتهامات را مطرح کرده است

6. Their obsequious praise demands a rebuttal; because really, Mimic is pretty mediocre, even for a B-movie.
[ترجمه ترگمان]تحسین obsequious به یک تکذیب نیاز دارد؛ چون واقعا، Mimic خیلی متوسط است، حتی برای فیلم ب
[ترجمه گوگل]تحسین متقابل آنها تقاضای تجدید نظر می کند؛ زیرا واقعا، Mimic بسیار متوسط ​​است، حتی برای یک فیلم B

7. Often they fear ridicule or a rebuttal.
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها از تمسخر یا تکذیب می ترسند
[ترجمه گوگل]اغلب آنها از تمسخر و یا تقبیح می ترسند

8. The retrial is in the rebuttal phase.
[ترجمه ترگمان]محاکمه مجدد در مرحله تکذیب قرار دارد
[ترجمه گوگل]محاکمه مجدد در مرحله مقابله است

9. He opined that B's confession was unreliable; no rebuttal medical evidence was called by the Crown.
[ترجمه ترگمان]وی اظهار داشت که اعتراف ب غیرقابل اطمینان است؛ هیچ مدرکی مبنی بر تکذیب مدرک پزشکی کراون وجود ندارد
[ترجمه گوگل]او اظهار داشت که اعترافات B غیر قابل اعتماد بود؛ هیچ شواهد پزشکی متضاد توسط تاج و تخت نامگذاری نشد

10. The plaintiffs devoted much of their rebuttal case Wednesday to damage control.
[ترجمه ترگمان]شاکیان much مورد تکذیب خود را چهارشنبه به کنترل خسارت اختصاص دادند
[ترجمه گوگل]شاکیان روز چهارشنبه در مورد اظهارنظر خود، به کنترل صدمه زدند

11. There is no right of rebuttal, no editorial filter, no mechanism to keep outlandish or unsupported opinions off the air.
[ترجمه ترگمان]هیچ حق انکار وجود ندارد، هیچ فیلتر ویرایشی ندارد، هیچ مکانیزمی برای نگه داشتن نظرات عجیب و غریب یا پشتیبانی نشده از هوا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ حق تقلبی وجود ندارد، هیچ فیلتر سرمقاله ای وجود ندارد، هیچ مکانیزمی برای حفظ نظرات غیرمنتظره و یا عدم حمایت از هوا وجود ندارد

12. He offered no rebuttal to those who called him a remorseless animal.
[ترجمه ترگمان]او به کسانی که او را یک حیوان سنگدل می نامیدند اظهار نمی کرد
[ترجمه گوگل]او به کسانی که او را یک حیوان بی رحم نامیدند، هیچ گونه تقصیری نداشت

13. The retrial is now in the defense rebuttal phase, and closing arguments are tentatively set for next week.
[ترجمه ترگمان]محاکمه مجدد اکنون در مرحله تکذیب دفاعیه است و بحث های پایانی برای هفته آینده به طور آزمایشی تنظیم شده اند
[ترجمه گوگل]این بازجویی در حال حاضر در مرحله دفاع از دفاع است و استدلال های بسته به طور خلاصه برای هفته آینده تنظیم شده است

14. So the plaintiffs called Fung back on their rebuttal case to tell jurors he had goofed.
[ترجمه ترگمان]بنابراین شاکیان Fung را در مورد تکذیب خود به تعویق انداختند تا به هیات منصفه بگویند که او goofed داشته است
[ترجمه گوگل]بنابراین، شاکیان فونگ را به پرونده تقلب خود بازگردانند تا اعضای هیئت منصفه او را مورد ضرب و شتم قرار دهند

15. The rebuttal to this argument is equally simple: People create resources.
[ترجمه ترگمان]تکذیب این استدلال به همان اندازه ساده است: خلق منابع
[ترجمه گوگل]واکنش به این استدلال به همان اندازه ساده است که مردم منابع را ایجاد می کنند

پیشنهاد کاربران

ردیه، تکذیبیه

ردشدگی - تکذیب


کلمات دیگر: