1. She often quotes her spouse to prove a point.
او برای اثبات یک مطلب، اغلب گفته های شوهرش را نقل قول می کند
2. The stockbroker quoted gold at a dollar off yesterday's closing price.
کارگزار بورس، قیمت طلا را یک دولار کمتر از آخرین قیمت دیروز اعلام کرد
3. Biblical quotes offer a unique opportunity for study.
نقل قول های کتاب انجیل، فرصت بی نظیری را برای مطالعه بدست می دهد
4. to quote ferdowsi
بازگویه کردن فردوسی
5. please don't quote what i said
لطفا آنچه را که گفتم بازگو نکن.
6. ahmad saidö quoteö i ain't resigningö end of quote
احمد گفت - بازگویه - من استعفا بده نیستم - پایان بازگویه
7. I got a number of suppliers to quote me their best prices.
[ترجمه ترگمان]من تعدادی از تامین کنندگان را گرفتم تا بهترین قیمت آن ها را به من بگویند
[ترجمه گوگل]من تعدادی از تامین کنندگان را به من نقل قول بهترین قیمت های من
8. I can quote you several instances of her being deliberately rude.
[ترجمه Mahtab] من می توانم برای شما چند نمونه از رفتار عمداً بی ادب اورا نقل کنم
[ترجمه ترگمان]چند مورد از او را می توانم نقل کنم که او عمدا خشن بوده
[ترجمه گوگل]من می توانم نمونه های متعددی از او را عمدا بی ادب نقل قول کنم
9. The quote of the week comes from Mae West.
[ترجمه Mahtab] نقل و قول هفته از می وِست می آید
[ترجمه ترگمان]نقل قول این هفته از می غرب می آید
[ترجمه گوگل]نقل قول از هفته می آید از Mae West
10. She says they're, quote 'just good friends' unquote.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که آن ها فقط یک نقل قول از دوستان خوب را نقل می کنند
[ترجمه گوگل]او می گوید آنها می گویند، نقل قول 'فقط دوستان خوب' نقل قول
11. It was quote, 'the hardest decision of my life', unquote, and one that he lived to regret.
[ترجمه ترگمان]این نقل قول از سخت ترین تصمیم زندگی من بود که به پایان می رسید و از آن پشیمان بود
[ترجمه گوگل]نقل قول، 'سخت ترین تصمیم زندگی من'، نقل قول، و یکی که او زندگی می کردند به پشیمانی
12. She worked, to quote her daughter, "as if there was no tomorrow".
[ترجمه ترگمان]او کار می کرد تا دخترش را نقل قول کند، گویی فردایی وجود نداشت \"
[ترجمه گوگل]او برای نقل قول دخترش کار کرد، 'همانطور که فردا وجود ندارد'
13. In all future letters on this subject, please use/quote our reference JW/155/C/199
[ترجمه ترگمان]در تمام نامه های آینده در مورد این موضوع، لطفا از \/ نقل قول از مرجع our واکر \/ ۱۵۵ \/ C \/ ۱۹۹ ذکر کنید
[ترجمه گوگل]در تمام نامه های آینده در مورد این موضوع، لطفا از JW / 155 / C / 199 مرجع ما استفاده کنید
14. Don't quote me on this, but I think the company is in serious difficulties.
[ترجمه ترگمان]این را درباره این موضوع به من نگو، اما من فکر می کنم که این شرکت مشکل جدی دارد
[ترجمه گوگل]من در این مورد نقل قول نمی کنم، اما فکر می کنم این شرکت در معرض مشکلات جدی است
15. We'll send you a quote without delay.
[ترجمه ترگمان]یه نقل قول بدون تاخیر برات می فرستیم
[ترجمه گوگل]ما بدون تاخیر به شما یک نقل قول ارسال می کنیم
16. Always get a written quote before proceeding with work.
[ترجمه ترگمان]همیشه قبل از ادامه کار یک نقل قول کتبی دریافت کنید
[ترجمه گوگل]قبل از ادامه کار، یک نقل قول نوشته شده را دریافت کنید
17. This quote startlingly original novel unquote is both boring and badly written.
[ترجمه ترگمان]این نقل قول، بدیع و بدیع، هم کسل کننده و هم بد نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]این نقل قول به طرز شگفتآور رمان نوشتاری وحشتناک هر دو خسته کننده و بد نوشته شده است
18. Quote this reference number in all correspondence.
[ترجمه ترگمان]به نقل از این شماره مرجع در همه مکاتبات
[ترجمه گوگل]نقل قول این شماره مرجع در تمام مکاتبات
19. He drowned in a boating quote "accident" unquote.
[ترجمه ترگمان]او در یک \"تصادف\" به نام \"تصادف\" غرق شد
[ترجمه گوگل]او در یک قایقرانی نقل قول �تصادف� غرق شد
20. Don't quote me on this, but I think he is going to resign.
[ترجمه ترگمان]این را به من نگو، اما فکر می کنم می خواهد استعفا بدهد
[ترجمه گوگل]من در این مورد نقل قول نمی کنم، اما فکر می کنم او قصد دارد استعفا دهد