1. to withhold information
اطلاعات ندادن
2. The board has decided to withhold part of their grant money from certain students.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره تصمیم گرفته است که بخشی از کمک هزینه اعطایی از سوی دانش آموزان را نگه دارد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره تصمیم گرفته است بخشی از پول اعطاء خود را از دانش آموزان خاصی حفظ کند
3. It was improper of the broker to withhold the information from the stock exchange.
[ترجمه ترگمان]نادرست از کارگزار برای نگه داشتن اطلاعات از بورس اوراق بهادار بود
[ترجمه گوگل]این کارگزار نادرست است که اطلاعات را از بورس مبادله کند
4. The dam can withhold the pressure of the water.
[ترجمه ترگمان]این سد می تواند فشار آب را نگه دارد
[ترجمه گوگل]سد می تواند فشار آب را حفظ کند
5. It was unscrupulous of their lawyer to withhold evidence.
[ترجمه ترگمان]این بی unscrupulous بود که مدرک را نگه دارند
[ترجمه گوگل]از وکیل خود بی اطلاع بود که مدارک را رد کند
6. The government is planning to withhold benefit payments from single mothers who refuse to name the father of their child.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال برنامه ریزی برای خودداری از پرداخت سود از سوی مادرانی است که از نام پدر فرزندشان خودداری می کنند
[ترجمه گوگل]دولت در حال برنامه ریزی برای پرداخت حقوق مصارف از مادران مجرد است که از نام پدر فرزندشان اجتناب می کنند
7. I may withhold the truth at times, but I stop short of actually telling lies.
[ترجمه ترگمان]ممکن است بعضی وقت ها حقیقت را بگویم، اما در واقع چیزی نمانده که دروغ بگویم
[ترجمه گوگل]من ممکن است حقیقت را در زمان های خود نگه داشته باشم، اما من دیگر به دروغ گفتن نمی گویم
8. The new law allows you to withhold payment if you think a bill is incorrect.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید به شما این امکان را می دهد که اگر فکر می کنید یک لایحه نادرست است، از پرداخت خودداری کنید
[ترجمه گوگل]قانون جدید اجازه می دهد تا شما را به پرداخت اگر شما فکر می کنید یک لایحه نادرست است
9. His officials threatened to withhold future financial aid, or even to freeze existing programmes.
[ترجمه ترگمان]مقامات او تهدید کردند که از کمک های مالی آینده یا حتی متوقف کردن برنامه های موجود خودداری خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مقامات او تهدید کردند که کمکهای مالی آینده را ممنوع کرده و یا برنامه های موجود را مهار کنند
10. One should attempt to withhold all conventional hypotensive agents for as long as possible as they will tend to exacerbate the postural hypotension.
[ترجمه ترگمان]یکی باید تلاش کند که تمام عوامل hypotensive را تا حد ممکن نگه دارد چون آن ها تمایل دارند the postural را تشدید کنند
[ترجمه گوگل]باید تا زمانی که ممکن است از تمام عوامل مؤثر بر فشار خون پایین بیاموزید، زیرا آنها تمایل دارند فشار خون بالا را تشدید کنند
11. To withhold religious liberty was out of the question.
[ترجمه ترگمان]خودداری از آزادی مذهبی از این سوال نبود
[ترجمه گوگل]برای رهایی از آزادی مذهب از این سوال خارج بود
12. They can not withhold treatment as punishment for any reason.
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانند به هر دلیلی از رفتار خود به عنوان مجازات خودداری کنند
[ترجمه گوگل]آنها نمیتوانند به هر دلیلی مجازات شوند
13. If a witness is allowed to withhold evidence, it impairs the legal process.
[ترجمه ترگمان]اگر یک شاهد مجاز به خودداری از شهادت باشد، این امر به فرآیند قانونی آسیب وارد می کند
[ترجمه گوگل]اگر شاهد اجازه داده شود مدارک را کنار بگذارد، به روند قانونی لطمه می زند
14. In all, Mr. Dear threatened to withhold the certificate of efficiency if matters did not improve.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، آقای عزیز تهدید کرد که اگر اوضاع بهبود نیابد، از صدور گواهی نامه خودداری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در کل، آقای عزیز تهدید کرد که گواهینامه کارآیی را در صورتی که مسائل بهبودی نداشته باشد، رد کنند
15. Farmers might withhold some of their current corn harvest from the market, anticipating a higher corn price in the future.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان ممکن است برخی از برداشت گندم فعلی خود را از بازار نگه دارند و پیش بینی کنند که قیمت گندم بیشتری در آینده داشته باشد
[ترجمه گوگل]کشاورزان ممکن است برخی از برداشت فعلی ذرت خود را از بازار حفظ کنند، پیش بینی قیمت ذرت در آینده