1. Rover was given an adequate amount of food to last him the whole day.
غذای کافی به "روور" داده شد تا تمام روز را با آن سپری کند
2. A bedroom, kitchen, and bath were adequate shelter for his living needs.
یک اتاق خواب، آشپزخانه، و حمام، سرپناه رضایت بخشی برای نیازهای زندگی او بود
3. Carlos was adequate at his job but he wasn't great.
کارلوس در کارش نسبتا خوب بود اما عالی نبود
4. an adequate intake of food
خوردن خوراک به مقدار کافی
5. to be adequate
کفاف کردن،بسنده بودن،کافی بودن
6. his english is adequate
انگلیسی او بد نیست.
7. i have no adequate notion of what the fifth dimension means
من تصور کافی درباره ی مفهوم بعد پنجم ندارم.
8. each person needs an adequate living space
هر شخصی نیازمند به فضای کافی برای زندگی است.
9. his salary was not adequate
حقوق او بسنده نبود.
10. they did not receive adequate recompense for their services
آنها در ازای خدمت خود پاداش کافی دریافت نکردند.
11. the prisoners were not given adequate food
به زندانیان خوراک کافی داده نمی شد.
12. if you go there, is there any assurance that you'll have adequate income?
اگر آنجا بروی،تضمینی هست که درآمد کافی داشته باشی ؟
13. The trains were not considered adequate for use on the modern railways.
[ترجمه ترگمان]قطارها برای استفاده در راه آهن مدرن مناسب نبودند
[ترجمه گوگل]قطارها برای استفاده در راه آهن مدرن مناسب نبودند
14. Remember to bring clothes that provide adequate protection against the wind and rain.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که لباس هایی را بیاورید که حفاظت مناسب را در برابر باد و باران تامین می کند
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که لباس هایی را تهیه کنید که حفاظت کافی در مقابل باد و باران داشته باشند
15. We cannot guarantee adequate supplies of raw materials.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم ذخایر کافی مواد خام را تضمین کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم منابع کافی مواد اولیه را تضمین کنیم
16. One in four people worldwide are without adequate homes.
[ترجمه ترگمان]یکی از چهار نفر در سراسر جهان فاقد خانه های کافی هستند
[ترجمه گوگل]یکی از چهار نفر در سراسر جهان بدون خانه کافی است
17. Farmers have been slow to make adequate provision for their retirement.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در ایجاد آمادگی کافی برای بازنشستگی خود به کندی عمل کرده اند
[ترجمه گوگل]کشاورزان برای فراهم کردن امکانات مناسب برای بازنشستگی خویش آرام بوده اند
18. Everyone has the right to adequate food and clean water.
[ترجمه ترگمان]همه حق دارند غذای کافی و آب تمیز داشته باشند
[ترجمه گوگل]هر کس حق دارد که غذای کافی و آب تمیز داشته باشد
19. There was adequate rain and snow last winter.
[ترجمه ترگمان]زمستان قبل باران و برف کافی بود
[ترجمه گوگل]زمستان بارانی و برف کافی بود
20. She didn't give a very adequate explanation for being late.
[ترجمه سیروس] او توضیح خیلی مناسبی برای تاخیرش نداشت
[ترجمه ترگمان]او توضیح مناسبی برای دیر کردن نداد
[ترجمه گوگل]او توضیح بسیار کافی برای دیرکرد نکرد
21. Inspectors checked that there was adequate ventilation.
[ترجمه ترگمان]اف بی آی \"چک کرده که تهویه وجود داره\"
[ترجمه گوگل]بازرسان بررسی کردند که تهویه مناسب وجود دارد
22. Make sure that the firm's insurance cover is adequate.
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که پوشش بیمه شرکت کافی است
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که پوشش بیمه شرکت مناسب است