کلمه جو
صفحه اصلی

heuristic


معنی : کشف کننده، پی برنده، اکتشافی، ابتکآری
معانی دیگر : (آموزش و پرورش - کامپیوتر: وابسته به یادگیری عملی از راه تجربه و خطا) آروین آموزانه، آروینی، کاوشی، ذهنی، مکاشفه ای، ابتکلاری، بحکاکتشافی

انگلیسی به فارسی

پی برنده، کشف کننده، اکتشافی، ابتکلاری، بحثاکتشافی


ابتکاری، کشف کننده، اکتشافی، پی برنده، ابتکآری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or consisting of education derived from empirical study and practical experience.
اسم ( noun )
مشتقات: heuristically (adv.)
(1) تعریف: a heuristic method or procedure.

(2) تعریف: (pl. but used with a sing. verb) the art or practice of using such methods.

• heuristic method, investigative approach to problem solving
serving to discover, investigative
heuristic methods of learning involve using reasoning and past experience rather than formulas or solutions that are given to you; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] غیر مستدل، ذهنی . - ذهنی، تجربی روشی برای حل مسائل که مستلزم سعی و خطای هوشمند است. در مقابل، راه حل الگوریتمی شیوه ای مشخص است که ارائه ی جواب صحیح را تضمین می کند . ( نگاه کنید به algorithm ) . مثلاً هیچ الگوریتم شناخته شده ای وجود ندارد که یک بازی کامل شطرنج را بیان کند . از این رو باید در برنامه های بازی شطرنج، از یک روشی ذهنی بهره بگیرید، روشی که در هر مورد خاصی نتایج احتمالی را ارائه می دهد .
[برق و الکترونیک] ادراکی - تجربی ؛ مکاشفه ای کاربرد روشهای اکتشافی سعی و خطا در حل مسئله که طی آن پاسخها از طریق ارزیابی روند پیشرفت به طرف نتیجه نهایی پیدا می شوند.
[صنعت] ابتکاری، ابداعی
[ریاضیات] راهنما، رهگشا، ابتکاری، غیر مستدل، راه حل حسی، ذهنی، جنبه ی حسی
[روانپزشکی] اکتشافی. روشی برای کشف، راهی برای مشکل گشایی، روشی که به عنوان وسیله فرمول بندی ابتکاری از آن استفاده می شود. اساسأ، روش اکتشافی روشی است که محدوده راه حل های ممکن برای یک مشکل یا تعداد پاسخ های ممکن برای یک سئوال را کاهش میدهد.

مترادف و متضاد

کشف کننده (اسم)
detector, heuristic

پی برنده (صفت)
heuristic

اکتشافی (صفت)
reconnaissance, heuristic, exploratory, probative, probatory

ابتکآری (صفت)
heuristic

جملات نمونه

1. heuristic principle
آسای آروینی (اصل تحقیقی و تجربی)

2. The positive heuristic is comprised of rough guidelines indicating how the research programme might be developed.
[ترجمه ترگمان]هیوریستیک مثبت متشکل از دستورالعمل های سخت است که نشان می دهد چگونه برنامه تحقیقاتی ممکن است توسعه یابد
[ترجمه گوگل]اکتشافی مثبت شامل دستورالعمل های خشن است که نشان می دهد چگونه برنامه تحقیق ممکن است توسعه یابد

3. A prime example occurs during search with heuristic rules, in the choice of a rule from a conflict set.
[ترجمه ترگمان]یک مثال اصلی در طول جستجو با قوانین اکتشافی، در انتخاب یک قاعده از یک مجموعه تعارض رخ می دهد
[ترجمه گوگل]مثال اصلی هنگام جستجو با قوانین اکتشافی، در انتخاب یک قانون از یک مجموعه درگیری رخ می دهد

4. The heuristic nature of this argument is explicitly recognized, but its dynamical consequences are of interest.
[ترجمه ترگمان]ماهیت اکتشافی این بحث صراحتا به رسمیت شناخته شده است، اما نتایج دینامیکی آن مورد توجه هستند
[ترجمه گوگل]ماهیت اکتشافی این استدلال به صراحت به رسمیت شناخته شده است، اما عواقب دینامیکی آن مورد علاقه است

5. We stress that the list serves a heuristic purpose: it enables us to collect data on a fairly systematic basis.
[ترجمه ترگمان]ما تاکید می کنیم که این لیست یک هدف اکتشافی را ارایه می دهد: آن ما را قادر می سازد تا داده ها را به طور نسبتا اصولی جمع آوری کنیم
[ترجمه گوگل]ما بر این عقیده هستیم که این لیست به هدف اکتشافی خدمت می کند: ما می توانیم داده ها را براساس سیستم نسبتا منظم جمع آوری کنیم

6. A good heuristic function is a function f on states which tends to be large on nodes on paths to goals.
[ترجمه ترگمان]یک تابع اکتشافی خوب یک تابع f بر روی حالات است که تمایل به بزرگ شدن روی گره ها در مسیر به اهداف دارد
[ترجمه گوگل]یک تابع اکتشافی خوب یک تابع f در حالت است که گره در گره ها در مسیرهای اهداف بزرگ است

7. A heuristic algorithm for rapid formation of the explosion fragments is proposed.
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم اکتشافی برای تشکیل سریع قطعات انفجار پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]الگوریتم اکتشافی برای تشکیل سریع انفجار پیشنهاد شده است

8. In reasoning mechanism, two kinds of strategy: heuristic forward and backward reasoning method are adopted, and blackboard structure which is a common dynamic data area being applied.
[ترجمه ترگمان]در مکانیزم استدلال، دو نوع استراتژی: روش اکتشافی به جلو و عقب، و ساختار تخته سیاه که یک فضای داده پویا رایج در حال اعمال است
[ترجمه گوگل]در مکانیزم استدلال، دو نوع استراتژی: روش استدلال پیشین و عقب مانده اتخاذ می شود و ساختار تخته سیاه که یک منطقه داده پویا رایج است مورد استفاده قرار می گیرد

9. Heuristic scheduling algorithm is a simple multi - task scheduling algorithm with good performance distributed system.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم زمان بندی Heuristic یک الگوریتم زمان بندی چند وظیفه ای ساده با سیستم توزیع شده عملکرد خوب است
[ترجمه گوگل]الگوریتم زمانبندی اکتشافی یک الگوریتم زمانبندی ساده چند کاره با عملکرد سیستم توزیع شده خوب است

10. We propose a stochastic heuristic search algorithm that can suppress the noise, thus linking edge points effectively to form a continuous edge.
[ترجمه ترگمان]ما یک الگوریتم جستجوی تصادفی تصادفی را پیشنهاد می کنیم که می تواند نویز را سرکوب کند، در نتیجه نقاط لبه را به طور موثر پیوند می دهد تا یک لبه پیوسته را شکل دهد
[ترجمه گوگل]ما یک الگوریتم جستجوی تصادفی تصادفی را پیشنهاد می کنیم که می تواند سر و صدا را سرکوب کند، بنابراین لبه های لبه را به طور موثر برای ایجاد یک لبه مداوم پیوند می دهد

11. The simulation results show that the new heuristic algorithm brings about better resource utilization and more balanced resource capacity assignment than the previous ones.
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که الگوریتم جدید اکتشافی، استفاده از منابع بهتر و تخصیص منابع متعادل بیشتر نسبت به پروژه های قبلی را به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که الگوریتم جدید اکتشافی به ارمغان می آورد استفاده بهتر از منابع و تعادل بیشتر ظرفیت منابع متعادل نسبت به قبل

12. Up to now, some heuristic algorithms have been proposed for learning from examples based on extension matrix theory.
[ترجمه ترگمان]تاکنون، برخی از الگوریتم های اکتشافی برای یادگیری از مثال های مبتنی بر نظریه ماتریس بسط پیشنهاد شده اند
[ترجمه گوگل]تا کنون، برخی از الگوریتم های اکتشافی برای یادگیری از نمونه های مبتنی بر نظریه ماتریس گسترش ارائه شده است

13. A heuristic method combined genetic algorithm and parameter linear programming is proposed to the FCLSP. A simulation example shows that the method is effective.
[ترجمه ترگمان]یک روش اکتشافی ترکیبی از الگوریتم ژنتیک و برنامه ریزی خطی پارامتر به the پیشنهاد شده است یک مثال شبیه سازی نشان می دهد که این روش موثر است
[ترجمه گوگل]یک روش اکتشافی ترکیبی از الگوریتم ژنتیک و برنامه ریزی خطی پارامتر به FCLSP پیشنهاد شده است یک مثال شبیه سازی نشان می دهد که این روش موثر است

14. A new heuristic circuit partitioning approach based on F-M algorithm is presented in this paper.
[ترجمه ترگمان]یک روش تقسیم بندی مدار اکتشافی جدید مبتنی بر الگوریتم F - M در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک رویکرد پراکندگی مدار اکتشافی جدید مبتنی بر الگوریتم F-M ارائه شده است

15. A fuzzy presentation in a recognition process and heuristic search algorithm based on membership grade are proposed in this paper.
[ترجمه علی اسماعیل‌وندی] یک ارائه فازی در فرایند شناخت و الگوریتم یافتن ابتکاری ( تجربی ) بر پایه درجه عضویت در این مقاله، پیشنهاد شد.
[ترجمه ترگمان]یک ارائه فازی در فرآیند بازشناسی و الگوریتم جستجوی اکتشافی مبتنی بر پایه عضویت در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]ارائه فازی در فرآیند شناسایی و الگوریتم جستجوی اکتشافی بر اساس درجه عضویت در این مقاله ارائه شده است

heuristic principle

آسای آروینی (اصل تحقیقی و تجربی)


پیشنهاد کاربران

یابنده گرا

یابنده

تجربی ( مهندسی عمران )

یافتار

یافتاری

اکتشاف

ابتکاری، اکتشافی، ذهنی

دریابش ( به روایت مترجم کتابی از دانیل کاهنمن )

[رایانه - هوش مصنوعی] رهیافت آنی

چابک یابی: این معادل توسط دکتر محمد ابراهیم محجوب در کتاب قوی سیاه به کار رفته است. در گرایش هوش مصنوعی رشته کامپیوتر، هیوریستیک فن یا الگوریتمی است که سریع تر از الگوریتم های متعارف می تواند راه حل مسئله را بیابد. در بسیاری مسایل، زمان جستجو به دنبال راه حل بهینه بسیار زیاد است. بنابراین الگوریتمی به کار می بریم که ممکن است راه حل بهینه، تام و کاملا صحیح و دقیق ندهد، اما خیلی زود جوابی پیدا می کند که تقریبا خوب است و کار ما را راه می اندازد. معادل های اکتشافی، ابتکاری و مکاشفه ای ترجمه های ظاهری و تحت الفظی واژه هستند و معنای فنی هیوریستیک در هوش مصنوعی را نمی رسانند.

راه حل میانبر، یا روش آزمون و خطا یا حدس و گمان مبتنی بر واقعیتها و اطلاعات موجود برای حل سریع یک مسئله
A shortcut، a rule of thumbor، an educated guess or the rul of an unwritten method that isn't precise or exact but can solve the problem

میانبر ذهنی ( مثلا وقتی تو خونم تشنه ام می شه نمی شینم با خودم فکر کنم خوب چرا تشنمه / الان چه جوری باید تشنگیم رو برطرف کنم؟ آب از کجا بیارم؟ چه طور برم اونجا و . . . . زود از جام بلند می شم و بدون فکر کردن بهش می رم سراغ شیر اب و اب می خورم )

میان بر ذهنی و دریافت زود رس مناسب هستند.

فراشناسانه

تجربه یافت


کلمات دیگر: