کلمه جو
صفحه اصلی

nationality


معنی : تابعیت، ملیت
معانی دیگر : ویژگی (های) ملی و قومی، شهروندی، ملت، قوم، (جمع) ملیت ها، رجوع شود به: nationalism

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: nationalities
(1) تعریف: the condition of belonging to a particular nation by virtue of birth or naturalization.

(2) تعریف: the connection between a nation and some property.

- the nationality of the submarines
[ترجمه زهرا] تابعیت زیردریایی
[ترجمه Min Hi] ملیت زیر دریایی ها
[ترجمه ترگمان] ملیت زیردریایی
[ترجمه گوگل] ملیت زیردریایی

(3) تعریف: the existence of an independent sovereign state.

(4) تعریف: a people living in the same geographic region and having a common history, language, and culture.

• citizenship; quality of being part of a particular nation; patriotism; national ownership (of property)
you can use nationality to refer to the country that people belong to, because they were born there or have been legally accepted by it. for example, someone with british nationality is legally a british citizen.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] تابعیت، ملیت
[ریاضیات] ملیت

مترادف و متضاد

تابعیت (اسم)
allegiance, sequence, nationality

ملیت (اسم)
partiality, nationality

place of birth


Synonyms: allegiance, body politic, citizenship, community, country, ethnic group, nation, native land, origin, political home, race, society


جملات نمونه

1. dual nationality
ملیت دوگانه،دو ملیتی

2. dual nationality
شهروندی دوگانه

3. he changed his nationality
او تابعیت خود را عوض کرد.

4. events which have colored our nationality
رویدادهایی که ماهیت ملی ما را تحت تاثیر قرار داده اند

5. in those days the idea of nationality and frontiers did not exist
در آن روزها اندیشه ی هویت ملی و مرز گرایی وجود نداشت.

6. discrimination on the basis of race or nationality or creed
تبعیض بر پایه ی نژاد یا ملیت یا کیش

7. Her national costume showed her nationality.
[ترجمه ترگمان]لباس ملی او ملیت خود را نشان داد
[ترجمه گوگل]لباس ملی او ملیت خود را نشان داد

8. She lives in France but has British nationality.
[ترجمه ترگمان]او در فرانسه زندگی می کند اما ملیت انگلیسی دارد
[ترجمه گوگل]او در فرانسه زندگی می کند اما دارای ملیت انگلیس است

9. Einstein was naturalized American nationality in 1940.
[ترجمه ترگمان]انیشتین ملیت آمریکایی را در ۱۹۴۰ گرفته بود
[ترجمه گوگل]اینشتین در سال 1940 ملیت آمریکایی را به رسمیت شناخت

10. Can you produce any proof of your nationality?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید مدرکی برای ملیت خود تولید کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید هر گونه اثبات ملیت خود را تولید کنید؟

11. She has dual nationality, of Canada and Britain .
[ترجمه ترگمان]او ملیت دوگانه دارد، از کانادا و بریتانیا
[ترجمه گوگل]او دارای ملیت دوگانه کانادا و بریتانیا است

12. She is hoping to adopt Australian nationality.
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که ملیت استرالیایی را بپذیرد
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که ملیت استرالیا را بپذیرد

13. What is his nationality?
[ترجمه ترگمان]ملیت او چیست؟
[ترجمه گوگل]ملییت او چیست؟

14. They're trying to enact a " nationality " bill.
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا لایحه \"ملیت\" را تصویب کنند
[ترجمه گوگل]آنها در حال تلاش برای تأیید لایحه 'ملیت' هستند

15. Rob may be entitled to dual nationality.
[ترجمه ترگمان](راب)می تواند دارای تابعیت دوگانه باشد
[ترجمه گوگل]راب ممکن است دارای یک ملیتی دوگانه باشد

16. What is your nationality?
[ترجمه ترگمان]ملیت شما چیست؟
[ترجمه گوگل]ملیت شما چیست؟

17. Aggression by one nationality against another often leads to war.
[ترجمه ترگمان]پرخاشگری با یک ملیت در برابر دیگری اغلب منجر به جنگ می شود
[ترجمه گوگل]تجاوز به یک ملیت در برابر دیگر اغلب منجر به جنگ می شود

18. He has British nationality.
[ترجمه ترگمان]ملیت انگلیسی دارد
[ترجمه گوگل]او ملیت بریتانیایی دارد

events which have colored our nationality

رویدادهایی که ماهیت ملی ما را تحت‌تأثیر قرار داده‌اند


dual nationality

شهروندی دوگانه


He changed his nationality.

او تابعیت خود را عوض کرد.


China is composed of several distinct nationalities.

کشور چین از چندین ملیت متمایز تشکیل شده است.


پیشنهاد کاربران

اصلیت



where are you orginal from

Where you are originaly from , a placa that you are born there , anything that is about language and . . .

ملیت

to the country you were born

اصالت ملیت


ملیت _تابعیت

THE STATE OF BELONGING TO A NATION

ملیت
. EXAMPLE : New York City is home to people of many nationalities

the people of country.

توضیحاتی در رابطه با اسم nationality
معادل فارسی اسم nationality ملیت است. این اسم به معنای حق قانونی یک فرد در تعلق به یک کشور است. مثال:
. she is of french nationality ( او از ملیت فرانسوی است. [ملیت فرانسوی دارد. ] )

منبع: سایت بیاموز

nationality ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: تابعیت
تعریف: رابطۀ سیاسی و معنوی و حقوقی که شخصی را به دولت معینی مرتبط می کند|||متـ . ملیت


کلمات دیگر: