کلمه جو
صفحه اصلی

nugget


معنی : قطعه، تکه فلز
معانی دیگر : (به ویژه در مورد طلا) قلنبه، تکه، خفچه، هرچیز پر ارزش

انگلیسی به فارسی

قطعه، تکه فلز


تفنگ، قطعه، تکه فلز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: nuggety (adv.)
(1) تعریف: a small, solid lump, esp. of a precious metal such as gold.
مشابه: nub

(2) تعریف: something resembling this, as in size or value.

- nuggets of wisdom
[ترجمه ترگمان] nuggets خرد
[ترجمه گوگل] قطعات حکمت

• small solid mass (usually of gold); compact unit (i.e. of information); (slang) fool, idiot; amphetamine (slang)
a nugget of information is an interesting or useful piece of information.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] کلوخه بزرگی از طلا یا دیگر فلزات پلاسری، مقایسه شود با: heavygold
[صنعت] هسته جوش

مترادف و متضاد

قطعه (اسم)
section, tract, lump, bit, part, share, portion, lot, passage, stretch, fragment, segment, mainland, block, panel, piece, goblet, dab, bloc, plank, slab, plat, plot, doit, internode, nugget, pane, snip

تکه فلز (اسم)
nugget

lump, solid piece; often of metal


Synonyms: ore asset, bullion, chunk, clod, clump, gold, hunk, ingot, mass, plum, rock, treasure, wad


جملات نمونه

1. a nugget of gold
یک قطعه طلا

2. It took months to extract that nugget of information from them.
[ترجمه ترگمان]ماه ها طول کشید تا این تکه از اطلاعات را از آن ها استخراج کنم
[ترجمه گوگل]چند ماه طول کشید تا این اطلاعات را از آنها دریافت کنند

3. They entered the nearby Golden Nugget, ostensibly to put a rifle on layaway.
[ترجمه مهدی] آنها وارد محوطه ای که نزدیک گلدن ناگت - اسم مکان خاص، احتمالا نام هتلی مشهوری در لاس وگاس - شدند تا بظاهر یه اسلحه ای را جاساز کنند.
[ترجمه ترگمان]آن ها وارد the گلدن گیت شدند که ظاهرا تفنگ خود را بر روی layaway قرار داده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به Nugget طلایی اطراف وارد شدند، ظاهرا برای قرار دادن تفنگ در فضایی

4. The Golden Nugget U. This relatively new species shows just how colourful the hypostomus family can be.
[ترجمه ترگمان]The طلایی U این گونه نسبتا جدید نشان می دهد که خانواده hypostomus چقدر جذاب هستند
[ترجمه گوگل]Nugget U طلایی U این گونه نسبتا جدید نشان می دهد که چگونه رنگی خانواده hypostomus می تواند باشد

5. Ultimately, though, I suspect this particularly quotable nugget will have little impact on the searching habits of internet users.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در نهایت، من شک دارم که این مساله خصوصا \"quotable\" تاثیری کوچک بر عادات جستجو کنندگان اینترنت داشته باشد
[ترجمه گوگل]در نهایت، هرچند، من معتقد هستم که این شخصیت انحصاری به خصوص در مورد عادتهای جستجو کاربران اینترنت تاثیر کمی دارد

6. Artifice derma organizes occurrence nugget, why to repeat after the operation proliferous?
[ترجمه ترگمان]Artifice derma nugget را سازماندهی می کند، چرا بعد از عملیات proliferous تکرار شود؟
[ترجمه گوگل]Artifice Derma برگزار می کند رخداد gugget، چرا برای تکرار پس از عمل proliferous؟

7. Arch has nugget, whole now leg aches. What reason be excuse me?
[ترجمه ترگمان]قوس دارد، کل پا درد می کند به چه دلیل مرا معذور خواهید داشت؟
[ترجمه گوگل]آرچ دزد دریایی است، در حال حاضر درد پا کامل است به چه دلیل به من احترام می گذارم؟

8. Compared to low-carbon zinc-coated steel sheet, nugget diameter increases discontinuously with the increase of welding current when welding micro-alloyed high strength steel sheet.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با ورقه فولادی با روی کربن با کربن پایین، قطر قطعه با افزایش جریان جوشکاری زمانی که ورقه فولادی استحکام بالا را آلیاژ می کند، افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با ورق فولادی با پوشش کم کربن گالوانیزه، قطر دندانه دار به طور دائمی با افزایش جوش جوش در هنگام جوشکاری ورق فولاد مقاوم در برابر خوردگی میکرو آلیاژ افزایش می یابد

9. The inventor of "Kun-Pao Chicken Nugget" is Din Pao-Chen, who is the administrative Governor if Szechwan Province in Ching Dynasty.
[ترجمه ترگمان]\"Chicken\" نام \"مرغ Kun\" نام دارد که نام آن \"دین Pao\" است که فرماندار اجرایی آن در استان چینگ است
[ترجمه گوگل]مخترع 'Kung Pao Chicken Nugget' Din Pao-Chen است که اگر استان سچوان در سلسله چینگ باشد، فرماندار اداری است

10. RBF neural network is used to predict nugget sizes of resistance spot welder, in which the input vectors are constructed by time sequences of cycle parameters.
[ترجمه ترگمان]شبکه عصبی RBF برای پیش بینی اندازه های ذره ای از جوشکاری نقطه ای مقاومت استفاده می شود که در آن بردارهای ورودی به وسیله توالی زمانی پارامترهای چرخه ساخته می شوند
[ترجمه گوگل]شبکه عصبی RBF برای پیش بینی اندازه انهدام جوشکاری نقطه مقاومت استفاده می شود که در آن بردارهای ورودی توسط توالی های زمانی پارامترهای چرخه ساخته می شوند

11. The terrorists out there use every nugget of information to help develop their master plan.
[ترجمه ترگمان]تروریست ها در آنجا از هر گونه اطلاعات برای کمک به توسعه برنامه اصلی خود استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]تروریست هایی که از این اطلاعات استفاده می کنند برای کمک به توسعه برنامه های کلان خود استفاده می کنند

12. Testing and verification results show that the nugget diameter can be determined more accurately according to the variation of the first peak value of ultrasonic waveform.
[ترجمه ترگمان]تست و نتایج تایید نشان می دهد که قطر دکمه می تواند با توجه به تغییر در اولین مقدار بیشینه در شکل موج اولتراسونیک به دقت تعیین شود
[ترجمه گوگل]نتایج تست و تایید نشان می دهد که قطر دنده را می توان با توجه به تغییر مقدار اول شکل موج اولتراسونیک دقیق تر تعیین کرد

13. Now he is a Denver Nugget, so it is better now.
[ترجمه ترگمان]حالا او دنور Nugget است، پس بهتر است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او Denver Nugget است، بنابراین اکنون بهتر است

14. How are elbow muscle nugget and ankle periostitis treated?
[ترجمه ترگمان]ماهیچه چند بازو و مچ پا چگونه درمان می شوند؟
[ترجمه گوگل]چگونه عضله آرنج و پریوستیت مچ پا چگونه درمان می شوند؟

a nugget of gold

یک قطعه طلا


my parent's nuggets of advice

پندهای پرارزش پدر و مادر من


پیشنهاد کاربران

تکه، قطعه، فلز، احمق

When he opens the piece of cloth, a large gold nugget is inside
. . . یه تکه طلا داخلش بود

مفید و مختصر

به معنی ارزشمند هم هست مثل
nuggets of information اطلاعات ارزشمند
nuggets of ideas ایده های ارزشمند
nuggets of feedback بازخوردهای ارزشمند


کلمات دیگر: