کلمه جو
صفحه اصلی

certainly


معنی : مطمئنا، قطعا، یقینا، حتما، همانا، محققا
معانی دیگر : مسلما، بی شک

انگلیسی به فارسی

همانا، حتماً، مطمئناً، به‌یقین


قطعا، مطمئنا، یقینا، حتما، همانا، محققا


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: by all means; without question.
مشابه: all right, by all means, especially

- I'll certainly do my best.
[ترجمه یاسر] من حتما بهترین خود انجام خواهم داد
[ترجمه Sofia] من حتما بهترین خودم را انجام خواهم داد.
[ترجمه سونیل] من مطمئنا بهترین نتیجه را از انجام این کار خواهم گرفت.
[ترجمه S.I.GH] من قطعا بهترین کار را انجام میدهم
[ترجمه javid] قطعاً تمام تلاشم را بکار میگیرم
[ترجمه امیررضا فرهید] بی شک من بهترین کا را انجام میدهم
[ترجمه زینب] من حتما تمام تلاشم را خواهم کرد
[ترجمه Reza GH] من یقینا بهترین خود را انجام خواهم داد.
[ترجمه اسما] من قطعا نهایت تلاشم را خواهم کرد.
[ترجمه نسرین] من قطعا تمام تلاشم را خواهم کرد
[ترجمه ترگمان] مسلما بهترین کار را می کنم
[ترجمه گوگل] مطمئنا بهترین کارم را انجام خواهم داد

(2) تعریف: yes, indeed; of course.
مشابه: all right, of course, positively, really

- Certainly, you may have some.
[ترجمه یاسر] قطعا شما ممکن است کمی داشته باشید
[ترجمه ترگمان] البته، ممکنه یه مقدار داشته باشی
[ترجمه گوگل] مطمئنا شما ممکن است برخی داشته باشید

(3) تعریف: surely.
متضاد: possibly
مشابه: all right, clearly, indeed, just, really

- He certainly is handsome.
[ترجمه ترگمان] اون واقعا خوش قیافه - ه
[ترجمه گوگل] او قطعا خوش تیپ است

• doubtlessly, definitely
of course!
you use certainly to emphasize what you are saying when you are making a statement.
you also use certainly when you are agreeing with what someone has said or suggested.
you say certainly not when you want to say `no' in a strong way.

دیکشنری تخصصی

[صنعت] اطمِنان، حتمی

مترادف و متضاد

مطمئنا (قید)
assuredly, certainly

قطعا (قید)
certainly, forsooth

یقینا (قید)
certainly, surely

حتما (قید)
presently, certainly, inevitablly

همانا (قید)
indeed, certainly

محققا (قید)
indeed, certainly, surely

without doubt


Synonyms: absolutely, assuredly, cert, exactly, for a fact, of course, positively, posolutely, right on, surely, unquestionably, without fail


Antonyms: doubtfully, dubiously, equivocally, questionably


جملات نمونه

1. most certainly
محققا،حتما

2. it is certainly going to rain
حتما باران خواهد آمد.

3. The design certainly looks good on paper.
[ترجمه یاسر] حتما طراحی بر روی کاغذ خوب دیده میشود
[ترجمه محمد حسن اسایش] طراحی روی کاغذ صددرصد خوب بنظر میرسد
[ترجمه ترگمان]طراحی قطعا روی کاغذ خوب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]طراحی مطمئنا بر روی کاغذ خوب است

4. I'll certainly carry on living here for the foreseeable future.
[ترجمه ترگمان]من مطمئنا برای آینده اینجا زندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من مطمئنا برای آینده قابل پیش بینی اینجا زندگی خواهم کرد

5. Macmillan wrote back saying that he could certainly help.
[ترجمه ترگمان]مک میلان در جواب گفت که مسلما می تواند کمک کند
[ترجمه گوگل]مکملان نوشت عقب گفت که او قطعا می تواند کمک کند

6. A generation ago genetic codes were certainly unknown.
[ترجمه ترگمان]چند نسل پیش، کده ای ژنتیکی به طور قطع ناشناخته بودند
[ترجمه گوگل]نسل پیش کدهای ژنتیکی قطعا ناشناخته بود

7. Georgia certainly didn't seem to be a fool.
[ترجمه ترگمان]جورجیا واقعا احمق به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید گرجستان گول خورده است

8. There certainly wasn't any malice in her comments.
[ترجمه ترگمان]مسلما هیچ بدخواهی در نظرات او وجود نداشت
[ترجمه گوگل]مطمئنا در نظر او هیچ بدبینی وجود نداشت

9. She certainly hasn't been pining while you were away!
[ترجمه ترگمان]اون موقع که تو نبودی خیلی ناراحت و ناراحت نشده بود
[ترجمه گوگل]او قطعا در حالی که شما دور بود پینک نیست!

10. An invasion would certainly precipitate a political crisis.
[ترجمه ترگمان]حمله قطعا موجب ایجاد یک بحران سیاسی خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک تهاجم مطمئنا یک بحران سیاسی را تسریع خواهد کرد

11. Music can certainly enrich your whole life.
[ترجمه ترگمان]موسیقی قطعا می تواند کل زندگی شما را غنی کند
[ترجمه گوگل]موسیقی مطمئنا تمام زندگی شما را غنی می کند

12. I can certainly feel the effects of too many late nights.
[ترجمه ترگمان]من قطعا می توانم تاثیرات شب های خیلی دیر را حس کنم
[ترجمه گوگل]من قطعا می توانم اثرات بسیاری از اواخر شب را احساس کنم

13. He certainly was not politically inactive.
[ترجمه ترگمان]او قطعا از لحاظ سیاسی غیر فعال نبود
[ترجمه گوگل]قطعا از نظر سیاسی غیر فعال نبود

14. Everything goes amiss with him, he has certainly bad luck.
[ترجمه ترگمان]همه چیز با او بد پیش می رود، مسلما بد بخت و اقبال است
[ترجمه گوگل]همه چیز با او رو به رو می شود، او مطمئنا موفق نیست

15. The timely rain will certainly bring on the crops.
[ترجمه ترگمان]باران به موقع به طور حتم محصول را خواهد آورد
[ترجمه گوگل]باران به موقع قطعا محصول را به ارمغان خواهد آورد

16. Without treatment, she will almost certainly die.
[ترجمه ترگمان]بدون درمان حتما میمیره
[ترجمه گوگل]بدون درمان، او تقریبا قطعا میمیرد

17. Poor organization was certainly a contributory factor to the crisis.
[ترجمه ترگمان]سازمان ضعیف قطعا یک عامل موثر در این بحران بود
[ترجمه گوگل]قطعا یک سازمان ضعیف عامل مهمی برای بحران است

It is certainly going to rain.

حتماً باران خواهد آمد.


پیشنهاد کاربران

certainly isn't nice

یقینا

قطعا، مطمئناً

درست درواقع

صد البته

اطمینان

مطمئنا

حتما

قطعا

مطمئنا
یقینا
به یقین دارم

اطمینان داشتن حتما قطعا

Undoubtedly
قطعا. بی شک

قطعا
حتما


Definitely

بی برو برگرد

مترادف :definitly حتما

used to reply completely or to emphasize something and show that there is no doubt about it

مطمئناً . یقیناً

مطمئنأ
You certainly have no choice but to do so
مسلمأ جز این چاره ی ندارید

قطعا
مطمعنن
البته ( که درست است، که اینطور است، که برای شما فراهم است - معمولا وقتی کسی درخواستی داره و ما میخوایم بگیم البته که میشه - )

طبیعتا، بدیها، بدیهیه که. . .

اعتماد کردن

به ظن قوی

Exactly

Certainly:sure

مشخصا

الزاماً، قطعاً، حتماً

=not half
Absolutely; I strongly agree. Primarily heard in UK, Australia


کلمات دیگر: