1. we have been subcontracted (by the contractor) to install the doors and windows
مجری قرارداد با ما قرارداد فرعی بسته است که درها و پنجره ها را نصب کنیم.
2. The shower is easy to install.
[ترجمه ترگمان]نصب آن آسان است
[ترجمه گوگل]دوش نصب آسان است
3. Not sad, please do not install the ending.
[ترجمه ترگمان]ناراحت نباشید، لطفا پایان را نصب نکنید
[ترجمه گوگل]غمگین نیست، لطفا پایان ندهید
4. The plumber is coming tomorrow to install the new washing machine.
[ترجمه ترگمان]لوله کش فردا برای نصب ماشین لباس شویی جدید به اینجا می آید
[ترجمه گوگل]لوله کش آینده فردا برای نصب ماشین لباسشویی جدید می آید
5. The program is a cinch to install.
[ترجمه ترگمان]این برنامه a برای نصب است
[ترجمه گوگل]این برنامه یک سینک برای نصب است
6. They brought in an outside specialist to install the computer system.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک متخصص خارجی برای نصب سیستم کامپیوتری آورده بودند
[ترجمه گوگل]آنها یک متخصص خارج را برای نصب سیستم کامپیوتری وارد کردند
7. To minimize the risk of burglary, install a good alarm system.
[ترجمه ترگمان]برای به حداقل رساندن خطر سرقت، یک سیستم هشدار خوب نصب کنید
[ترجمه گوگل]برای به حداقل رساندن خطر سرقت، یک سیستم زنگ خطر خوب نصب کنید
8. Install the machine according to the manufacturer's instructions .
[ترجمه ترگمان]دستگاه را مطابق با دستورالعمل کارخانه نصب کنید
[ترجمه گوگل]دستگاه را با توجه به دستورالعمل سازنده نصب کنید
9. Our bathroom fittings are easy to install.
[ترجمه ترگمان]نصب لوازم حمام ما آسان است
[ترجمه گوگل]اتصالات حمام ما نصب آسان است
10. It has been rather costly to install the machinery, but it should pay off in the long run.
[ترجمه ترگمان]نصب ماشین آلات بسیار هزینه بر است، اما باید در دراز مدت پرداخت شود
[ترجمه گوگل]هزینه ماشین آلات نصب شده است، اما در بلند مدت باید پرداخت شود
11. The unit is comparatively easy to install and cheap to operate.
[ترجمه ترگمان]نصب و ارزان بودن این واحد نسبتا آسان است
[ترجمه گوگل]این واحد نسبتا آسان برای نصب و ارزان به کار است
12. The shower is easy to install — it needs only to be connected up to the hot and cold water supply.
[ترجمه ترگمان]نصب آن آسان است - فقط باید به منبع آب داغ و سرد متصل شود
[ترجمه گوگل]دوش نصب آسان است - فقط باید به آب گرم و سرد متصل شود
13. It would cost about £000 to install a new heating system in a flat such as theirs.
[ترجمه ترگمان]هزینه نصب یک سیستم گرمایش جدید در آپارتمانی مثل آن ها هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این هزینه حدود £ 000 برای نصب یک سیستم گرمایشی جدید در یک آپارتمان مانند خودشان هزینه خواهد کرد
14. Another change that Sue made was to install central heating.
[ترجمه ترگمان]تغییر دیگری که سو انجام داد نصب گرمایش مرکزی بود
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از تغییراتی که Sue انجام داد، نصب گرمای مرکزی بود
15. By law, you are obliged to install smoke alarms in the factory.
[ترجمه ترگمان]طبق قانون شما باید آژیر خطر دود را در کارخانه نصب کنید
[ترجمه گوگل]طبق قانون، شما مجبور به نصب آلارم دود در کارخانه هستید