کلمه جو
صفحه اصلی

marketing


معنی : بازار یابی، علم فروش
معانی دیگر : خرید و فروش، دادوستد، کسب و کار، (اقتصاد) بازاریابی

انگلیسی به فارسی

(اقتصاد) بازاریابی


بازار یابی، علم فروش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: all of the activities involved in transferring goods from a producer to consumers, esp. including advertising.

(2) تعریف: the act or process of buying in a market.

• act or process of buying or selling at a market; development of a strategy for the sales of a certain product; distribution of goods
marketing is the organization of the sale of a product, for example, deciding on its price, the shops and areas it should be supplied to, and how it should be advertised.
marketing is also the same as shopping; used in american english.
see also market.

دیکشنری تخصصی

[صنعت] بازاریابی - عبارتست از فرآیند برنامه ریزی و اجرایی کردن مفاهیم قیمت گذاری، ارتقا و توزیع افکار و عقاید، محصولات و خدمات بگونه ای که از طریق مبادله آنها سازمان ها و افراد به اهدافشان دسترسی پیدا کنند.
[ریاضیات] خرید و فروش، بازاریابی، اداره ی فروش

مترادف و متضاد

بازاریابی (اسم)
marketing

علم فروش (اسم)
marketing

جملات نمونه

1. we are marketing a large number of items
ما فراورده های زیادی را به بازار می آوریم.

2. The company has done some effective marketing of the new model.
[ترجمه ترگمان]شرکت برخی بازاریابی موثر از این مدل جدید را انجام داده است
[ترجمه گوگل]این شرکت برخی از بازاریابی موثر مدل جدید را انجام داده است

3. Surely anyone with marketing gumption should be able to sell good books at any time of year.
[ترجمه ترگمان]مطمئنا هر کسی با زیرکی بازاریابی قادر به فروش کتاب های خوب در هر زمان از سال خواهد بود
[ترجمه گوگل]مطمئنا هر کسی که با کسب و کار بازاریابی باید قادر به فروش کتاب های خوب در هر زمان سال است

4. Marketing techniques are becoming increasingly sophisticated.
[ترجمه ترگمان]تکنیک های بازاریابی به طور فزاینده ای پیچیده شده اند
[ترجمه گوگل]تکنیک های بازاریابی به طور فزاینده پیچیده می شوند

5. The direct marketing industry has become adept at packaging special offers.
[ترجمه ترگمان]صنعت بازاریابی مستقیم در بسته بندی پیشنهادهای ویژه ماهر شده است
[ترجمه گوگل]صنعت بازاریابی مستقیم در ارائه بسته های ویژه بسته بندی شده است

6. Company sales improved dramatically following a $2 million marketing campaign.
[ترجمه ترگمان]پس از ۲ میلیون دلار تبلیغات بازاریابی، فروش شرکت به طور چشمگیری بهبود یافت
[ترجمه گوگل]فروش شرکت به طور چشمگیری پس از یک کمپین بازاریابی 2 میلیون دلاری بهبود یافت

7. The marketing campaign was an uncoordinated effort by several different departments.
[ترجمه ترگمان]فعالیت بازاریابی یک تلاش ناهماهنگ از سوی چندین دپارتمان مختلف بود
[ترجمه گوگل]کمپین بازاریابی تلاش های ناگسستنی چندین اداره مختلف بود

8. The company's marketing rep was giving out pens and mugs - the usual freebies.
[ترجمه ترگمان]نماینده بازاریابی شرکت was و فنجان ها را می داد - هدایای همیشگی
[ترجمه گوگل]نماینده بازاریابی این شرکت قلم ها و لیوان ها را به عهده داشت

9. The key focus of the marketing mix will be on price and distribution.
[ترجمه ترگمان]تمرکز اصلی آمیخته بازاریابی بر قیمت و توزیع است
[ترجمه گوگل]تمرکز کل مجموعه بازاریابی بر قیمت و توزیع خواهد بود

10. Marketing is applied to everything these days, and books are no exception.
[ترجمه ترگمان]بازاریابی برای همه چیز در این روزها به کار گرفته می شود و هیچ استثنا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]بازاریابی برای همه چیز در این روزها کاربرد دارد و کتاب ها هیچ استثنائی نیستند

11. The company's excellent marketing has resulted in enormous international success.
[ترجمه ترگمان]بازاریابی عالی این شرکت منجر به موفقیت بزرگ بین المللی شده است
[ترجمه گوگل]بازاریابی عالی شرکت منجر به موفقیت عظیم بین المللی شده است

12. Mr Smith takes care of marketing and publicity.
[ترجمه ترگمان]آقای اسمیت به بازاریابی و تبلیغات اهمیت می دهد
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت مراقب بازاریابی و تبلیغات است

13. Until 1983 he worked in sales and marketing.
[ترجمه ترگمان]او تا سال ۱۹۸۳ در فروش و بازاریابی کار می کرد
[ترجمه گوگل]تا سال 1983 او در فروش و بازاریابی کار می کرد

14. Are your products and services competitive? How about marketing?
[ترجمه ترگمان]آیا محصولات و خدمات شما رقابتی هستند؟ درباره بازاریابی چطور؟
[ترجمه گوگل]آیا محصولات و خدمات شما رقابتی هستند؟ در مورد بازاریابی چطور؟

15. New approaches to marketing turn old practices upside down.
[ترجمه ترگمان]رویکردهای جدید برای بازاریابی، شیوه های قدیمی را وارونه می کنند
[ترجمه گوگل]رویکردهای جدید به بازاریابی، روشهای قدیمی را به حالت عادی سوق می دهد

They have developed marketing networks

آن‌ها شبکه‌ی بازاریابی را گسترش داده‌اند


Who handles the marketing in your company?

در شرکت شما چه کسی بازاریابی را در دست دارد؟


پیشنهاد کاربران

بازار یابی

Marketing and communications : بازاریابی و ارتباطات

مارکتینگ یک راهبرد سازمانی است از مجموعه فرآیندهایی جهت برقراری ارتباط و ارائه ارزش به مشتریان به گونه ای که منافع مشتریان، کارکنان، سهامداران تأمین گردد.
مارکتینگMarketing یا بازاریابی

معنی خرید و فروش برای لغت marketing کاملاً نادرست است و بهترین و کامل ترین و تنها معنی صحیح بازاریابی است و معانی دیگر برای این لغت کاملاً غلط می باشد .

فرق دلال و بازریاب چیه و چه شباهت هایی دارند، به نوعی دلّالی را نمیشود یک نوع بازاریابی یا مارکتینگ دانست چون در بازار قتصاد ایران دلال هم ارزش های یک کالا را با فن بیان و امثالهم به خریدار تفهیم میکند و مثلا بنگاه معاملاتی ها گاه با اشتراک اطلاعات و پیامک و امثالهم به دنبال مشتری و بازاری برای کالا هستند

marketing ( بازاریابی )
واژه مصوب: بازاریابی
تعریف: مجموعه ای از فعالیت ها و فرایندها برای ایجاد ارتباط و ارائه و مبادلة پیشنهادهایی که برای مشتریان و ذی نفعان و جامعه سودآور است

از بدیهیات باز گردانی کلمات به زبان دیگر درک ریشه یابی یا همان امینولوژی واژگان و مفاهیم است. این نکته زمانی بیشتر به چشم می آید که ما واژگان را به علت نداشتن سواد و آگاهی کافی در مباحث تخصصی با تعصب جاهلانه و فاقد دلیل با همان معنای رایج مصطلح عمومی معنا کنیم و اصرار بورزیم که جز این معنی هیچ معنی دیگری درست نیست.
مفهوم مارکتینگ بسته به اینکه در چه فضایی از محیط کاری و در چه رسته و صنفی قرار می گیرد معنایی متفاوت خواهد داشت. لطفاً وقتی سواد و آگاهی کافی در حوزه های تخصصی نداریم سکوت کنیم که سکوت به مراتب بهتر و مفیدتر از نظرات جاهلانه و فاقد ارزش است. با تشکر


کلمات دیگر: