کلمه جو
صفحه اصلی

venue


معنی : اغاز، محل دادرسی، حوزه صلاحیت دادگاه، محل وقوع جرم یا دعوی
معانی دیگر : (حقوق) محل وقوع جنایت، محل دادگاه، حوزه ی قضایی، (نادر) بخشی از استشهادنامه که محل صدور آن را ذکر می کند، (نمایش یا مسابقه و غیره) محل اجرا، محل انجام، انجامگاه، امدن، حمله

انگلیسی به فارسی

(همایش، نمایش، مسابقه و غیره) محل اجرا، محل انجام، محل برگزاری


(حقوق) محل وقوع جنایت، محل دادگاه، محل دادرسی، حوزه‌ی قضایی


محل، محل دادرسی، اغاز، حوزه صلاحیت دادگاه، محل وقوع جرم یا دعوی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in law, the place where a crime or cause of action has occurred, or the jurisdiction in which a case is or should be tried.

(2) تعریف: the location of any action or event.
مشابه: locale, locality

• scene or setting of an event; scene of the crime; place of trial; statement declaring that a trial is being held in the proper court
the venue for an event or activity is the place where it will happen.

دیکشنری تخصصی

[فوتبال] آغاز-حمله
[حقوق] حوزه قضایی، محل دادگاه، محل دادرسی، محل ارتکاب جرم (با ایراد ضرر)

مترادف و متضاد

اغاز (اسم)
prime, inception, beginning, dawn, getaway, alpha, start, commencement, birth, aurora, authorship, outset, exordium, preface, instep, jump-off, lead-off, venue

محل دادرسی (اسم)
venue

حوزه صلاحیت دادگاه (اسم)
venue

محل وقوع جرم یا دعوی (اسم)
venue

جملات نمونه

1. change of venue
(حقوق) تغییر محل دادگاه

2. The first thing to do is book a venue .
[ترجمه بهروز مددی] اولین کار در نظر گرفتن محلی برای برگزاری می‎باشد.
[ترجمه Mr hash] اولین کار ی که باید انجام شود رزرو کردن محل است. ( book ) در اینجا به معنای رزرو است
[ترجمه ترگمان]اولین کاری که باید بکنید این است که یک محل رزرو کنید
[ترجمه گوگل]اولین کاری که باید بکنید این است که محل برگزاری را بنویسید

3. The hotel is an ideal venue for conferences and business meetings.
[ترجمه شیوا] این هتل یک محل برگزاری ایده آل برای کنفرانس و جلسات کاری است
[ترجمه بهروز مددی] هتل محلی موردپسند برای برگزاری همایش‎ها و جلسات کاری می‎باشد.
[ترجمه ترگمان]این هتل محل ایده آلی برای کنفرانس ها و جلسات تجاری است
[ترجمه گوگل]این هتل ایده آل برای کنفرانس ها و جلسات تجاری است

4. We're still trying to decide on a venue.
[ترجمه ترگمان]ما هنوز داریم سعی می کنیم روی یه تالار تصمیم بگیریم
[ترجمه گوگل]ما هنوز سعی در تصمیم گیری در مورد محل برگزاری

5. The match will be played at a neutral venue.
[ترجمه شیوا] مسابقه در یک مکان بیطرف بازی خواهد شد.
[ترجمه ترگمان]مسابقه در یک محل خنثی انجام می شود
[ترجمه گوگل]مسابقه در یک محل خنثی اجرا خواهد شد

6. The Grand Hotel, venue of this week's talks, is packed out.
[ترجمه گلی افجه] گراند هتل محل برگزاری گفتگو های این هفته پر از جمعیت است
[ترجمه ترگمان]هتل گراند، محل برگزاری این هفته، بسته بندی شده است
[ترجمه گوگل]Grand Hotel، محل برگزاری مذاکرات این هفته، بسته بندی شده است

7. The venue for the World Cup remains undecided.
[ترجمه ترگمان]محل برگزاری جام جهانی هنوز در هاله ای از ابهام باقی مانده است
[ترجمه گوگل]محل برگزاری جام جهانی هنوز مشخص نیست

8. Birmingham's International Convention Centre is the venue for a three-day arts festival.
[ترجمه ترگمان]مرکز کنوانسیون بین المللی بیرمنگام، محل برگزاری یک جشنواره سه روزه هنری است
[ترجمه گوگل]مرکز کنوانسیون بین المللی بیرمنگام محل برگزاری جشنواره هنری سه روزه است

9. He told them that no venue had yet been definitely decided.
[ترجمه ترگمان]او به آن ها گفت که هیچ مکانی هنوز تعیین نشده است
[ترجمه گوگل]او به آنها گفت که هیچ جایی هنوز مشخص نشده است

10. The venue was packed with 3 000 clubbers.
[ترجمه گلی افجه] محل برگزاری مملو از سه هزار نفر اعضا کلوب بود
[ترجمه ترگمان]محل برگزاری این هتل ۳ هزار نفر بود
[ترجمه گوگل]محل برگزاری با 3،000 کلبکر بسته شد

11. I was delegated to find a suitable conference venue.
[ترجمه ترگمان]به من محول شد تا محل مناسبی برای کنفرانس پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من برای برگزاری یک محل کنفرانس مناسب تصمیم گرفتم

12. The Holiday Inn provided the venue for this year's conference.
[ترجمه ترگمان]مسافرخانه هالیدی این محل را برای کنفرانس امسال فراهم کرد
[ترجمه گوگل]Holiday Inn محل برگزاری کنفرانس امسال را ارائه داد

13. The venue for the show is Birmingham'sNational Exhibition Centre Hall.
[ترجمه ترگمان]محل برگزاری این نمایشگاه مرکز نمایشگاه Birmingham sNational است
[ترجمه گوگل]محل برگزاری نمایشگاه سالن نمایشگاه ملی نمایشگاه بیرمنگام است

14. The hall provided a venue for weddings and other functions.
[ترجمه ترگمان]این تالار محل برگزاری مراسم عروسی و دیگر وظایف را فراهم کرده است
[ترجمه گوگل]سالن محل برگزاری مراسم عروسی و سایر فعالیت ها را فراهم کرد

15. It was a happy choice of venue.
[ترجمه ترگمان]این یک انتخاب شاد از محل برگزاری بود
[ترجمه گوگل]این یک انتخاب شاد و سالم بود

The hotel is an ideal venue for conferences and business meetings

هتل محل برگزاری مطلوبی برای کنفرانس‌ها و جلسات تجاری است


We're still trying to book a venue

هنوز در تلاشیم تا یک مکان اجرا رزرو کنیم


اصطلاحات

change of venue

(حقوق) تغییر محل دادگاه


پیشنهاد کاربران

محل برگزاری کنسرت

مکان، محل

محل برگزاری

محل قرار

پاتوق

نامی عمومی برای مکان هایی مثل آمفی تئاتر، سالن کنفرانس، سالن کنسرت و . . . . که از آن جا می توان به منظور برگزاری مراسم مختلف استفاده نمود.

محل

A place where people meet for an organized event for example :a concert or sporting event or conference and etc.

حوزه

✔️ ( نمایش یا مسابقه و غیره ) محل اجرا، محل انجام، انجامگاه

Es Devlin creates indoor forest as 🔵venue🔵 for COP26 events
. . .
British designer Es Devlin has created the Conference of the Trees as the venue for The New York Times Climate Hub, which is running alongside the COP26 climate conference in Glasgow

سیاستگاه


کلمات دیگر: