1. clearance from obligation
برائت ذمه،فارغ از انجام تعهد
2. a clearance sale
حراج به منظور بازکردن جا (برای کالای فصل جدید)
3. land clearance
تسطیح زمین و بردن سنگ و غیره از آن
4. security clearance of those with access to secret atomic information
تایید صلاحیت امنیتی کسانی که به اطلاعات محرمانه ی اتمی دسترسی دارند
5. slum clearance and housing programs
برنامه های پاکسازی محله های فقیر نشین و خانه سازی
6. he is given clearance by the fbi
اف بی آی صلاحیت او را تایید کرده است.
7. there is a clearance of two meters between the top of the bus and the bridge ceiling
فاصله بین سقف اتوبوس و سقف پل دو متر است.
8. there isn't enough clearance for this boat to go through the canal
فاصله ی دو طرف آنقدر نیست که این کشتی بتواند از کانال رد شود.
9. They have to wait for clearance from air traffic control.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید منتظر پاک سازی از کنترل ترافیک هوایی باشند
[ترجمه گوگل]آنها باید منتظر ترخیص از کنترل ترافیک هوایی باشند
10. His talk was red-penciled before it got clearance.
[ترجمه ترگمان]صحبت اون قرمز بود قبل از اینکه پاک سازی بشه
[ترجمه گوگل]صحبت او قرمز بود، قبل از آن که خلع سلاح شود
11. The pilot was granted clearance to land.
[ترجمه محمدرضا شریفی] به خلبان اجازه ی فرود داده شد
[ترجمه ترگمان]به خلبان اجازه فرود در زمین داده شد
[ترجمه گوگل]خلبان اجازه عبور زمین را داد
12. All employees at the submarine base require security clearance.
[ترجمه ترگمان]همه کارکنان در پایگاه زیردریایی به پاک سازی امنیتی نیاز دارند
[ترجمه گوگل]تمام کارکنان پایه زیردریایی نیاز به تایید امنیتی دارند
13. To visit the prison, you'll need security clearance.
[ترجمه ترگمان]برای دیدن زندان، به اختیارات امنیتی احتیاج خواهید داشت
[ترجمه گوگل]برای بازدید از زندان، شما نیاز به تایید امنیتی دارید
14. Clearance can take up to a week.
[ترجمه ترگمان]Clearance می تواند تا یک هفته طول بکشد
[ترجمه گوگل]پاکسازی می تواند تا یک هفته طول بکشد
15. He has a security clearance that allows him access to classified information.
[ترجمه ترگمان]او دارای یک پاک سازی امنیتی است که به او اجازه دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده را می دهد
[ترجمه گوگل]او یک تأیید امنیتی دارد که اجازه دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده را می دهد
16. The pilot requested clearance for an emergency landing.
[ترجمه ترگمان]این خلبان خواستار پاک سازی فوری برای فرود اضطراری شد
[ترجمه گوگل]خلبان درخواست تمدید برای فرود اضطراری کرد