1. The towering mountains, covered with snow, are an awesome sight.
کوه های سر به فلک کشیده پوشیده از برف، منظره ای چشمگیر است
2. Connie had such an awesome amount of work to complete before graduation she doubted she would have everything ready in time.
کانی آنقدر کار سخت داشت که باید قبل از فارغ التحصیل تمام می کرد، اما شک داشت که کار را قبل از موعد به اتمام رساند
3. The atom bomb is an awesome achievement for mankind.
بمب اتم، یک دستاورد وحشتناک برای بشریت است
4. i venture to say that 9000 people were present
به جرات می توانم بگویم که نه هزار نفر آنجا بودند.
5. that venture made her
آن معامله کار او را رو به راه کرد.
6. to venture a storm
یارای برخورد با توفان را داشتن
7. to venture an opinion
یارای ابراز عقیده را داشتن
8. at a venture
الله بختی،شانسی،بدون محاسبه ی قبلی،همین جوری
9. he staked his reputation over that venture
سر آن ماجرا شهرت خود را به مخاطره انداخت.
10. Nought venture, nought have [gain, win].
[ترجمه ترگمان]سرمایهگذاری بیشتر، هیچ nought [ کسب، برد ] ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ سرمایه گذاری، هیچ چیز [کسب، پیروزی]
11. Nothing venture, nothing win (or have or gain).
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز سرمایه گذاری نمی کند، هیچ پیروزی (یا کسب یا کسب)ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ کاری انجام ندادن، هیچ چیز برنده نیست (یا داشتن یا به دست آوردن)
12. Nothing venture, nothing have [gain, win].
[ترجمه ترگمان]هیچ ریسکی در کار نیست، هیچی نیست، برنده
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی نیست، هیچ چیز [به دست آوردن، برنده شدن] نیست
13. If you venture nothing, you will have thing.
[ترجمه ترگمان]اگر جرئت ندارید چیزی بنوشید، خواهید داشت
[ترجمه گوگل]اگر هیچ کاری انجام ندهید، چیزهایی خواهید داشت
14. A disastrous business venture lost him thousands of dollars.
[ترجمه ترگمان]یک کسب وکار بد تجاری او را هزاران دلار از دست داد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری فاجعه آمیز کسب و کار او هزاران دلار را از دست داد
15. It will be sold to a joint venture created by Dow Jones and Westinghouse Broadcasting.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به یک سرمایه گذاری مشترک که توسط داو جونز و Broadcasting Westinghouse ایجاد شده است، فروخته می شود
[ترجمه گوگل]این به یک سرمایه گذاری مشترک توسط داو جونز و Westinghouse Broadcasting فروخته می شود
16. The joint venture ended in a legal wrangle between the two companies.
[ترجمه ترگمان]این اقدام مشترک در یک نزاع قانونی بین دو شرکت به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این سرمایه گذاری مشترک بین دو شرکت با اختلاف قانونی پایان یافت
17. The car-hire firm is their latest business venture.
[ترجمه ترگمان]شرکت کرایه خودرو آخرین سرمایه گذاری تجاری آن ها است
[ترجمه گوگل]شرکت استخدام خودرو آخرین فعالیت تجاری آنها است
18. Any business venture contains an element of risk.
[ترجمه ترگمان]هر کسب وکار کسب وکار شامل یک عنصر ریسک است
[ترجمه گوگل]هرگونه سرمایه گذاری در کسب و کار شامل یک عنصر خطر است
19. I won't venture a step farther.
[ترجمه ترگمان]یک قدم جلوتر نخواهم رفت
[ترجمه گوگل]من یک گام دورتر نمی برم
20. No current will not venture, there is no climbing mountain.
[ترجمه ترگمان]هیچ جریانی به خطر نخواهد افتاد، هیچ کوه صعود وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ جایی نمی تواند سرمایه گذاری کند، کوه نوردی وجود ندارد
21. When darkness fell, he would venture out.
[ترجمه ترگمان]وقتی تاریکی فرو می نشست، بیرون می رفت
[ترجمه گوگل]وقتی تاریکی افتاد، می توانست بیرون بیاید
22. Mary is unusually high on her next venture.
[ترجمه ترگمان]مری به طور غیر معمولی روی جرات بعدی خودش بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]مری به طور غیر منتظره ای در معرض خطر بعدی خود قرار دارد