1. Thursday is Ascension Day, when the church observes the bodily ascension of Christ into heaven.
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه روز معراج است، وقتی که کلیسا صعود بدنی مسیح را به بهشت مشاهده می کند
[ترجمه گوگل]پنجشنبه روز صعود است، زمانی که کلیسا مراسم صلح مسیح را به بهشت می برد
2. Tumblejack's howling voice rose to a final ascension around her; her heart leapt in hope and renewed faith.
[ترجمه ترگمان]صدای زوزه کش دار به اوج رسید و قلبش از امید و امید باز شد
[ترجمه گوگل]صدای زهد Tumblejack صعود به صعود نهایی در اطراف او؛ قلب او در امید و ایمان تازه نفس می کشد
3. Matthew doesn't mention the Ascension nor does John.
[ترجمه ترگمان]متیو اشاره ای به اسنشن نکرد و نه جان را
[ترجمه گوگل]متی معجزه را ذکر نمی کند و نه جان
4. A phoenix-like ascension has been threatened before, over these last long 16 years of derision and scorn.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که در این ۱۶ سال اخیر مورد استهزا و استهزا قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]پیش از این، صعود از ققنوس مانند گذشته بوده است، بیش از این 16 سال گذشته از خشم و نفرت، تهدید شده است
5. Since Mr Obasanjo's ascension, U. S. agencies have provided $ 109 million in political, economic and military assistance.
[ترجمه ترگمان]از زمان صعود آقای Obasanjo، U اس نهاده ای دولتی ۱۰۹ میلیون دلار کمک سیاسی، اقتصادی و نظامی به آن ها اهدا کرده اند
[ترجمه گوگل]از زمان ارتقاء آقای اوباسانجو، سازمان های دولتی ایالات متحده 109 میلیون دلار کمک های سیاسی، اقتصادی و نظامی تهیه کرده اند
6. Ascension is a process that allows for a return to wholeness.
[ترجمه ترگمان]معراج فرآیندی است که اجازه بازگشت به تمامیت را می دهد
[ترجمه گوگل]معبد فرایندی است که اجازه می دهد برای بازگشت به یکپارچگی
7. The method needs not to compute the right ascension, so it is very simple and economical.
[ترجمه ترگمان]این روش به محاسبه صعود درست نیاز ندارد، بنابراین بسیار ساده و مقرون به صرفه است
[ترجمه گوگل]این روش نیازی به محاسبه صعود مستقیم ندارد، بنابراین بسیار ساده و مقرون به صرفه است
8. Some identities are easier to mold in ascension than others.
[ترجمه ترگمان]برخی از هویت های آن ها راحت تر از بقیه است
[ترجمه گوگل]بعضی از هویت ها در ارتفاعات بیشتر از دیگران شکل می گیرد
9. A sovereign ascension means that I do not ascend others.
[ترجمه ترگمان]یه معراج بزرگ یعنی بالا رفتن من از دیگران نیست
[ترجمه گوگل]صعود مستبد به این معنی است که من دیگران را نمیبینم
10. The final fiesta climaxed on Ascension Day.
[ترجمه ترگمان]جشن نهایی در روز معراج برگزار می شود
[ترجمه گوگل]فایده نهایی در روز صعود به اوج خود رسید
11. One hour of right ascension equals fifteen degrees.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت بعد صعود مناسب با پانزده درجه
[ترجمه گوگل]یک ساعت صعود مستقیم برابر پانزده درجه است
12. One may attune to the script for ascension through one's conscious freewill choice.
[ترجمه ترگمان]یک فرد ممکن است به متن برای صعود از طریق انتخاب آگاهانه خود اشاره کند
[ترجمه گوگل]ممکن است به وسیله ی انتخاب آزادانه آگاهانه به اسکریپت برای صعود تبدیل شود
13. Ascension at this time is not a path really to the nonphysical.
[ترجمه ترگمان]اسنشن در این زمان، یک مسیر واقعا برای the نیست
[ترجمه گوگل]معبد در این زمان مسیری است که واقعا به غیر فیزیکی نیست
14. In the process of clearing upon a bad ascension day, taking a walk, sun bath, swim or hike in the country or by the beach is very useful.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند پاک سازی در روز یک صعود بد، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا کردن یا پیاده روی در کشور و یا ساحل بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]در روند پاکسازی روز قیامت، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا و یا پیاده روی در کشور یا ساحل بسیار مفید است
15. Often this fear prevents ascension beyond a certain level in earth's perception.
[ترجمه ترگمان]اغلب این ترس از صعود فراتر از سطح خاصی در ادراک زمین جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]اغلب این ترس باعث می شود فراتر از یک سطح مشخص در ادراک زمین جای گیرد