کلمه جو
صفحه اصلی

ascension


معنی : معراج، صعود، عروج عیسی به اسمان
معانی دیگر : فرازش، بالاروی، اوج گیری، (انجیل - a بزرگ) ascension day، عروج، جزیره ی اسنشن (اسانسیون) در جنوب اقیانوس اطلس (متعلق به انگلیس)

انگلیسی به فارسی

صعود، عروج عیسی به آسمان، معراج


صعود، معراج، عروج عیسی به اسمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of rising; ascent.
مترادف: ascent
مشابه: climb, climbing, mounting, rise, rising

(2) تعریف: (cap.) in Christian theology, the bodily ascent of Jesus Christ to heaven, after his death.

(3) تعریف: (cap.) the festival commemorating this event, held on the fortieth day after Easter; Ascension Day.

• process of ascending, rising, climbing, mounting

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] صعود، عروج

مترادف و متضاد

معراج (اسم)
ascension, levitation

صعود (اسم)
ascent, rise, mount, ascension, bulge, escalade

عروج عیسی به اسمان (اسم)
ascension

going up


Synonyms: ascent, climbing, escalating, flying, mounting, rise, rising, scaling, soaring, towering


Antonyms: declension, decline, descendancy


جملات نمونه

1. Thursday is Ascension Day, when the church observes the bodily ascension of Christ into heaven.
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه روز معراج است، وقتی که کلیسا صعود بدنی مسیح را به بهشت مشاهده می کند
[ترجمه گوگل]پنجشنبه روز صعود است، زمانی که کلیسا مراسم صلح مسیح را به بهشت ​​می برد

2. Tumblejack's howling voice rose to a final ascension around her; her heart leapt in hope and renewed faith.
[ترجمه ترگمان]صدای زوزه کش دار به اوج رسید و قلبش از امید و امید باز شد
[ترجمه گوگل]صدای زهد Tumblejack صعود به صعود نهایی در اطراف او؛ قلب او در امید و ایمان تازه نفس می کشد

3. Matthew doesn't mention the Ascension nor does John.
[ترجمه ترگمان]متیو اشاره ای به اسنشن نکرد و نه جان را
[ترجمه گوگل]متی معجزه را ذکر نمی کند و نه جان

4. A phoenix-like ascension has been threatened before, over these last long 16 years of derision and scorn.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که در این ۱۶ سال اخیر مورد استهزا و استهزا قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]پیش از این، صعود از ققنوس مانند گذشته بوده است، بیش از این 16 سال گذشته از خشم و نفرت، تهدید شده است

5. Since Mr Obasanjo's ascension, U. S. agencies have provided $ 109 million in political, economic and military assistance.
[ترجمه ترگمان]از زمان صعود آقای Obasanjo، U اس نهاده ای دولتی ۱۰۹ میلیون دلار کمک سیاسی، اقتصادی و نظامی به آن ها اهدا کرده اند
[ترجمه گوگل]از زمان ارتقاء آقای اوباسانجو، سازمان های دولتی ایالات متحده 109 میلیون دلار کمک های سیاسی، اقتصادی و نظامی تهیه کرده اند

6. Ascension is a process that allows for a return to wholeness.
[ترجمه ترگمان]معراج فرآیندی است که اجازه بازگشت به تمامیت را می دهد
[ترجمه گوگل]معبد فرایندی است که اجازه می دهد برای بازگشت به یکپارچگی

7. The method needs not to compute the right ascension, so it is very simple and economical.
[ترجمه ترگمان]این روش به محاسبه صعود درست نیاز ندارد، بنابراین بسیار ساده و مقرون به صرفه است
[ترجمه گوگل]این روش نیازی به محاسبه صعود مستقیم ندارد، بنابراین بسیار ساده و مقرون به صرفه است

8. Some identities are easier to mold in ascension than others.
[ترجمه ترگمان]برخی از هویت های آن ها راحت تر از بقیه است
[ترجمه گوگل]بعضی از هویت ها در ارتفاعات بیشتر از دیگران شکل می گیرد

9. A sovereign ascension means that I do not ascend others.
[ترجمه ترگمان]یه معراج بزرگ یعنی بالا رفتن من از دیگران نیست
[ترجمه گوگل]صعود مستبد به این معنی است که من دیگران را نمیبینم

10. The final fiesta climaxed on Ascension Day.
[ترجمه ترگمان]جشن نهایی در روز معراج برگزار می شود
[ترجمه گوگل]فایده نهایی در روز صعود به اوج خود رسید

11. One hour of right ascension equals fifteen degrees.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت بعد صعود مناسب با پانزده درجه
[ترجمه گوگل]یک ساعت صعود مستقیم برابر پانزده درجه است

12. One may attune to the script for ascension through one's conscious freewill choice.
[ترجمه ترگمان]یک فرد ممکن است به متن برای صعود از طریق انتخاب آگاهانه خود اشاره کند
[ترجمه گوگل]ممکن است به وسیله ی انتخاب آزادانه آگاهانه به اسکریپت برای صعود تبدیل شود

13. Ascension at this time is not a path really to the nonphysical.
[ترجمه ترگمان]اسنشن در این زمان، یک مسیر واقعا برای the نیست
[ترجمه گوگل]معبد در این زمان مسیری است که واقعا به غیر فیزیکی نیست

14. In the process of clearing upon a bad ascension day, taking a walk, sun bath, swim or hike in the country or by the beach is very useful.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند پاک سازی در روز یک صعود بد، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا کردن یا پیاده روی در کشور و یا ساحل بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]در روند پاکسازی روز قیامت، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا و یا پیاده روی در کشور یا ساحل بسیار مفید است

15. Often this fear prevents ascension beyond a certain level in earth's perception.
[ترجمه ترگمان]اغلب این ترس از صعود فراتر از سطح خاصی در ادراک زمین جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]اغلب این ترس باعث می شود فراتر از یک سطح مشخص در ادراک زمین جای گیرد

اصطلاحات

the Ascension

(انجیل) عروج حضرت عیسی به عرش در چهلمین روز رستاخیز او


پیشنهاد کاربران

زاویه بُعد ( در نجوم )

Muhammad's Ascension to Mi'raj
عروج حضرت محمد به معراج
معانی :: اوج گیری - صعود - بالا رفتن
از ascend میاد که یعنی بالا رفتن و اوج گرفتن
مثل بالارفتن از کوه یا اوج گیری هواپیما
برعکس descend
پس دقیق مرور کنیم:
ascension : صعود - عروج
descension : نزول - حبوط
Ascend : بالا رفتن - اوج گرفتن
Descend : نزول کردن - پایین آمدن
Ascent : صعود - فراز - پیشرفت - ترقی - سربالایی
Descent : نزول - فرود - پسرفت
decent : قابل قبول - دوست داشتنی

فراروی


کلمات دیگر: