کلمه جو
صفحه اصلی

fungus


معنی : قارچ، گیاه قارچی، سماروغ
معانی دیگر : (گیاه شناسی)، قارچ (از گروه eumycota - بخشی از thallophytes - کپک ها و زنگ ها و سیاهک ها نیز جزو آن هستند)، گولک، سماروه

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) گیاه قارچی، قارچ، سماروغ


قارچ، گیاه قارچی، سماروغ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: fungi, funguses
• : تعریف: any organism, including mushrooms, yeasts, molds, rusts, and others, characterized by lack of chlorophyll and by subsistence on organic matter.
مشابه: mold
صفت ( adjective )
مشتقات: fungal (adj.), funguslike (adj.)
• : تعریف: of, pertaining to, caused by, or resembling a fungus.

• any of a group of organisms including mushrooms and mildews
fungi are plants such as mushrooms and toadstools which have no leaves or stem, and grow on other living things.
fungus is a soft, furry growth that appears on dead or diseased animals or plants.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] قارچ اصطلاحی غیررسمی برای عضوی از رده قارچ ها.

مترادف و متضاد

قارچ (اسم)
fungus, mushroom

گیاه قارچی (اسم)
fungus

سماروغ (اسم)
fungus, mushroom

جملات نمونه

1. rust fungus
قارچ مولد زنگ گیاهی،قارچ زنگ آور

2. 200,000 specimens of fungus are kept at the Komarov Botanical Institute.
[ترجمه ترگمان]۲۰۰،۰۰۰ نمونه از قارچ در موسسه گیاه شناسی Komarov نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]200،000 نمونه قارچ در موسسه گیاه شناسی کماروف نگهداری می شود

3. A fungus of ugly little houses sprang up.
[ترجمه ترگمان]یک قارچ زشت و زشت از جا جست
[ترجمه گوگل]یک قارچ خانه های کوچک زشت رو به زوال بود

4. Mushrooms are a type of fungus.
[ترجمه ترگمان]Mushrooms نوعی قارچ هستند
[ترجمه گوگل]قارچ نوعی قارچ است

5. A common household fungus can contribute to sick building syndrome.
[ترجمه ترگمان]قارچ خانگی عمومی می تواند به سندروم ساختمان بیمار کمک کند
[ترجمه گوگل]یک قارچ خانگی معمولی می تواند به سندرم ساختمان بیمار کمک کند

6. The lawn was covered with fungus.
[ترجمه ترگمان]چمن پوشیده از قارچ بود
[ترجمه گوگل]چمن با قارچ پوشیده شده بود

7. Water rose up through the floorboards; blackening fungus crawled over the walls.
[ترجمه ترگمان]آب از کف اتاق بالا می آمد و قارچ های تیره روی دیوارها می خزید
[ترجمه گوگل]آب از طریق floorboards بالا رفت قارچ سیاه شدن بیش از دیوارها

8. Mycoprotein made from fungus cultures can be textured to make a very palatable form of non-meat food.
[ترجمه ترگمان]Mycoprotein که از قارچ قارچ ساخته شده اند می توانند به گونه ای بافت دار شوند که یک شکل مطبوع از غذای غیر گوشتی تولید کنند
[ترجمه گوگل]میوکوپروتئین ساخته شده از کشت قارچ می تواند بافت شود تا یک شکل بسیار شیرین از غذای غیر گوشتی ایجاد شود

9. Fungus can be poisonous.
[ترجمه ترگمان]Fungus می توانند سمی باشند
[ترجمه گوگل]قارچ می تواند مسموم باشد

10. Timber which has already been affected by fungus or decay offers a special attraction.
[ترجمه ترگمان]چوب که در حال حاضر از قارچ یا پوسیدگی آسیب دیده است یک جاذبه ویژه را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]چوب که قبلا توسط قارچ یا پوسیدگی آسیب دیده است جاذبه خاصی را ارائه می دهد

11. Damp conditions encourage the growth of the fungus.
[ترجمه ترگمان]شرایط مرطوب رشد قارچ را تشویق می کند
[ترجمه گوگل]شرایط مرطوب رشد قارچ را تشویق می کند

12. Beetles and fungus only flourish in damp, poorly ventilated conditions.
[ترجمه ترگمان]beetles و قارچ فقط در شرایط مرطوب و با تهویه بد رشد می کنند
[ترجمه گوگل]سوسک ها و قارچ ها فقط در شرایط مرطوب، تهویه مناسب رشد می کنند

13. When first grown, the top of the fungus is coated in a black sticky jelly containing spores.
[ترجمه ترگمان]وقتی که اولین بار رشد می کند، بالای قارچ در یک مایع چسبناک سیاه حاوی spores پوشانده می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که ابتدا رشد کرد، بالای قارچ در یک ژله چسبنده سیاه حاوی اسپور قرار می گیرد

14. If you have a tree stump, check it for fungus.
[ترجمه ترگمان]، اگه یه تنه درختی داشته باشی به خاطر قارچ ها چک کن
[ترجمه گوگل]اگر شما یک پارچ درخت دارید، آن را برای قارچ بررسی کنید

پیشنهاد کاربران

قارچ

قارچ ( نوعی بیماری )

معنی اول : قارچ
معنی دوم : کپک


کلمات دیگر: