کلمه جو
صفحه اصلی

pleistocene


معنی : پلیستوسن، عهد چهارم زمین شناسی
معانی دیگر : (زمین شناسی) پلیستوسن

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) پلیستوسن، عهد چهارم زمین شناسی


پلیستوشن، پلیستوسن، عهد چهارم زمین شناسی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or designating the geological epoch at the start of the Quaternary Period, from approximately 1.8 million to 10 thousand years ago, when glacial ice was widespread and modern humans first appeared.
اسم ( noun )
• : تعریف: the Pleistocene Epoch, or the rock formations that date from that time; glacial epoch; ice age.

• geological era in which much of the earth was covered in ice (approximately 2 million to 10000 years ago)
concerning the pleistocene geological era

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] دور پلیستوسن متعلق به دوره کواترنری _ 0.01 تا 1.8 میلیون سال پیش . - عصر بخبندان های مکرر در نیمکره شمالی، نام آن از واژه هاى یونانى "pleistos" به معنى اغلب و"ceno" به معنى جدید گرفته شده است.

مترادف و متضاد

پلیستوسن (اسم)
pleistocene

عهد چهارم زمین شناسی (اسم)
pleistocene

جملات نمونه

1. These are thought to be Pleistocene rocks.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که اینها rocks هستند
[ترجمه گوگل]این ها به نظر می رسد سنگ های پلیستوکن هستند

2. The whole of the Pleistocene ice-age would fit within an ammonite zone or two.
[ترجمه ترگمان]کل دوره دوره پلیستوسن، در یک منطقه ammonite یا دو سالگی مناسب خواهد بود
[ترجمه گوگل]تمام عصر یخبندان Pleistocene در داخل یک منطقه آمونیاک یا دو در نظر گرفته شده است

3. Here you see a Pleistocene vision, life as it must have looked before humans stepped upright on to the savannah.
[ترجمه ترگمان]در اینجا یک چشم انداز پلیستوسن، زندگی را که باید قبل از آن که انسان ها به سمت دشت های ساوانا گذاشته باشند، می بینید
[ترجمه گوگل]در اینجا شما یک چشم انداز پلیدوستن را می بینید، زندگی را باید قبل از اینکه انسان ها به سمت ساوانا حرکت کنند

4. During the Pleistocene, Stone Age man appeared on the scene in Java and spread quickly.
[ترجمه ترگمان]در دوره پلیستوسن، مرد عصر حجر در صحنه جاوا ظاهر شد و به سرعت پخش شد
[ترجمه گوگل]در طول پلیستوکن، مرد سن سنگ در صحنه جاوا ظاهر شد و به سرعت گسترش یافت

5. The Westbury sediments are middle Pleistocene in age with numerous small mammal faunas in different parts of the breccia sequences.
[ترجمه ترگمان]رسوبات Westbury، دوره پلیستوسن میانی با تعداد زیادی پستاندار کوچک faunas در بخش های مختلف توالی های breccia هستند
[ترجمه گوگل]رسوبات وستبوری پیلستوتن میانی در سن با تعداد بسیار کمی از پستانداران کوچک در قسمتهای مختلف تومورهای برکسیایی است

6. During the Pleistocene period, Britain's climate ranged from warm-temperate to very cold during the several advances of ice sheets.
[ترجمه ترگمان]در طول دوره پلیستوسن، آب و هوای بریتانیا از گرم - معتدل تا خیلی سرد در طول چند پیشروی ورقه های یخی بود
[ترجمه گوگل]در طی دوره پیلستوسن، آب و هوای بریتانیا در طول پیشرفتهای چندگانه یخچالهای یخ از درجه حرارت گرم و سرد بسیار سرد بود

7. It seems that the effect of Pleistocene sea levels may, in fact, be evident on a more modest scale.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تاثیر سطح دریا پلیستوسن، در حقیقت، در مقیاس نسبتا کمی مشهود است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که اثر سطح دریائی پلیستوکن در حقیقت در یک مقیاس مؤثرتر دیده می شود

8. The occurrence of the Middle Pleistocene extension along the eastern margin of the Tibetan Plateau may be the response to postorogenic collapse of this marginal zone.
[ترجمه ترگمان]وقوع تعمیم دوره پلیستوسن در امتداد حاشیه شرقی فلات تبت ممکن است واکنشی به فروپاشی postorogenic این منطقه حاشیه ای باشد
[ترجمه گوگل]وقوع پراکندگی میان پلیستوسن در امتداد حاشیه شرق پلاتوت تبت ممکن است پاسخ به فروپاشی پس از فروپاشی این ناحیه حاشیه ای باشد

9. However, during the Pleistocene glacial epoch, the melting water of the Pleistocene glaciers could form some small- scale karst caves along the margin of the glacial valley in the limestone mountains.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در طول دوره پلیستوسن، آب در حال ذوب شدن یخچال های طبیعی پلیستوسن، ممکن است برخی غارهای کارستی در مقیاس کوچک در امتداد حاشیه دره یخی در کوهستان های سنگ آهک را شکل دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، در طول دوره یخبندان پیلستوسن، آب مایع یخچالهای پلیستوکن ممکن است برخی از غارهای کارستی کوچک را در امتداد دره یخبندان در کوه های آهکی ایجاد کند

10. Nevertheless, researchers of the Pleistocene epoch have developed all sorts of more or less fanciful model schemes of how they would have arranged the Ice Age had they been in charge of events.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پژوهشگران عصر پلیستوسن، همه گونه طرح های مدل خیالی را که چگونه آن ها چگونه عصر یخ بندان را ترتیب داده بودند، توسعه دادند
[ترجمه گوگل]با این وجود، محققان دوره پیلستوسن هر نوع طرح های بیشتر یا کمتر تصوراتی از نحوه ی تنظیم عصر یخبندان را در صورت وقوع حوادث ایجاد کرده اند

11. Since the late Pleistocene epoch, the main faults in striking NE were relatively stable except some striking NE faults.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان که عصر پلیستوسن، در اواخر دوره پلیستوسن، نقص های اصلی در شمال شرقی نسبتا پایدار بودند، به جز برخی از گسل های شمال شرقی
[ترجمه گوگل]از زمان اواخر پیلستوسن، خطاهای اصلی ناپیوستگی ناپایدار نسبتا پایدار بودند، به جز گسل های ناپایدار NE

12. The top strata of Late Pleistocene on the northern Jiangsu plain of the Yangtze delta generally consist of dark-green or yellowish-brown hard clay.
[ترجمه ترگمان]لایه های بالایی دوره پلیستوسن در بخش شمالی Jiangsu در دلتای Yangtze به طور کلی از خاک رس تیره یا سبز تیره تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]لایه های بالای پسین پلیستوسن در دشت شمال جیانگسو دلتا یانگ تسه عموما از رس خاکستری تیره یا سبز زرد و قهوه ای تشکیل شده است

13. Evolutionary psychologists say that there are human universals which were laid down in the pleistocene epoch.
[ترجمه ترگمان]روان شناسان تکاملی می گویند که there بشر وجود دارند که در عصر pleistocene به خاک سپرده شده اند
[ترجمه گوگل]روانشناسان تکاملی می گویند که عالم انسانی وجود دارد که در دوره پیلوستوسن قرار گرفته است

پیشنهاد کاربران

پلیستوسن ( Pleistocene ) یکی از دورهای زمین شناسی است که از ۲٫۵ میلیون سال پیش تا ۱۰ هزار سال پیش را پوشش می دهد.


کلمات دیگر: