کلمه جو
صفحه اصلی

fusil


معنی : تفنگ چخماقی سرپر
معانی دیگر : (قدیمی) گدازپذیر، همجوش گر، بهم جوش خوردنی، بهم جوش خورده، گداخته، مذاب، تفنگ چخماقی سبک، ذوب شده، قابل ذوب

انگلیسی به فارسی

تفنگ چخماقی سرپر، ذوب شده، قابل ذوب


fusil، تفنگ چخماقی سرپر


انگلیسی به انگلیسی

• light musket, type of gun formerly used by infantry soldiers
cast, fused, founded

اسم ( noun )
• : تعریف: a light flintlock musket.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سنگال سیلیسی دوکی شکل. تفنگ چخماقی سرپر، ذوب شده، قابل ذوب

مترادف و متضاد

تفنگ چخماقی سرپر (اسم)
fusil


کلمات دیگر: