1. floating capital
سرمایه ی در گردش
2. floating logs jammed the river
الوار شناور،رودخانه را بند آورده بود.
3. floating rumors
شایعات جاری
4. floating bridge
پل شناور
5. floating population
جمعیت متحرک،مردمان در حال گردش
6. floating rate
نرخ شناور (مطابق با بازار روز)
7. a floating kidney
کلیه ی متحرک
8. the floating particles in the air
ذرات شناور (معلق) در هوا
9. bodies were floating down the river
اجساد در رودخانه شناور بودند.
10. leaves were floating down from the trees
برگ ها از درختان آویزان بودند.
11. strange thoughts were floating through my mind
افکار عجیب و غریبی به ذهنم خطور می کرد.
12. a few large logs were floating down the river
چند کنده ی بزرگ در رودخانه شناور بود.
13. harbor drift had gathered into ugly, floating masses
رانه های بندرگاه به صورت توده های شناور زشتی در آمده بود.
14. the bloated corpses of soldiers were floating on the river
اجساد باد کرده ی سربازان در روخانه شناور بود.
15. Some leaves were floating round on the still lake.
[ترجمه ترگمان]بعضی از برگ ها روی دریاچه هنوز شناور بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از برگها در دریاچه هنوز شناور بودند
16. There are still some unfounded fears floating around out there about cancer being contagious.
[ترجمه ترگمان]هنوز هم نگرانی هایی بی اساس در اطراف وجود دارد که در اطراف شیوع سرطان وجود دارد
[ترجمه گوگل]هنوز وجود دارد برخی از ترس های بی اساس که در اطراف سرطان در حال افسردگی هستند
17. The harbour was blocked in by floating masses of ice.
[ترجمه ترگمان]بندر توسط توده های شناور یخ مسدود شده بود
[ترجمه گوگل]بندر توسط جرم شناور یخ مسدود شده بود
18. Floating can be a very pleasant sensation.
[ترجمه ترگمان] شناور بودن میتونه احساس خوشایندی باشه
[ترجمه گوگل]شناور می تواند احساس بسیار دلپذیر باشد
19. Senator Lott is floating trial balloons to test public opinion on the bill.
[ترجمه ترگمان]\"سناتور لات\" بادکنک های آزمایشی معلق دارد تا نظر مردم را در مورد این لایحه مورد آزمایش قرار دهد
[ترجمه گوگل]Senator Lott بالن های محاکمه شناور برای تست عمومی در مورد لایحه است