کلمه جو
صفحه اصلی

fission


معنی : هیجان، انشقاق، شکستن هسته اتمی، شکافتن
معانی دیگر : (اتم) کافش، شکافش، (زیست شناسی - تولید مثل از راه تقسیم به دو یا چند بخش برابر) شکافت، شکافتگی

انگلیسی به فارسی

شکافتن، بریدن، شکستن هسته اتمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: fissionable (adj.)
(1) تعریف: the act or process or an instance of breaking apart.
متضاد: fusion

(2) تعریف: the splitting of an atomic nucleus into two or more nuclei, thus producing atoms of lighter elements and releasing large amounts of energy. (Cf. fusion.)
متضاد: fusion

(3) تعریف: in many one-celled organisms, reproduction by splitting into two genetically identical organisms.

• splitting, cleaving; reproduction through division; splitting of an atom (physics)
nuclear fission is the splitting of the nucleus of an atom to produce a large amount of energy.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] شکافت
[برق و الکترونیک] شکاف، شکافتگی
[زمین شناسی] شکافت (تکامل): تقسیم؛ تولید مثل غیرجنسی که زمانی ظاهر می شود که یک سلول مجزا یا منفرد یا پولیپ به دو بخش که بطور تئوری با هم برابر هستند، تقسیم می شود. (ایزوتوپ): جدایش خودانگیخته یا القایی، توسط تصادم هسته های سنگین به یک جفت (به ندرت چندین جفت) ذرات شکافتی تقریباً برابر به علاوه تعدادی نوترون. شکافت توسط آزادسازی مقدار زیادی انرژی همراهی می شود. مقایسه شود با: ذوب، هم جوشی. (ایزوتوپ). نیز ببینید: پراش. مترادف: شکافت هسته ای.
[نساجی] تجزیه اتمی
[ریاضیات] شکافتن، انشقاق

مترادف و متضاد

هیجان (اسم)
fit, fret, boil, excitation, agitation, excitement, thrill, frenzy, dither, titillation, fission, ignition, tornado, fever, tempest, lather, hysterics, unco, snit, stour

انشقاق (اسم)
crack, fission

شکستن هسته اتمی (اسم)
fission

شکافتن (فعل)
fracture, rift, dispart, excise, split, rive, pierce, chink, slot, cleave, hackle, slit, fission, rip

splitting


Synonyms: atomic reaction, atom smashing, dividing, division, nuclear fission, parting, severance, splitting the atom, thermonuclear reaction


جملات نمونه

1. nuclear fission
کافش اتمی

2. The fission of the cell could be inhibited with certain chemicals.
[ترجمه ترگمان]شکستن سلول می تواند با مواد شیمیایی خاصی مهار شود
[ترجمه گوگل]تقسیم سلول می تواند با مواد شیمیایی خاصی مهار شود

3. All commercial nuclear power is provided by fission at the present time.
[ترجمه ترگمان]تمام قدرت هسته ای تجاری توسط شکافت در زمان حاضر تامین می شود
[ترجمه گوگل]تمام انرژی هسته ای تجاری در حال حاضر به وسیله شکست ارائه می شود

4. So fission power is an even worse idea.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، قدرت شکافت هسته ای ایده بسیار بدتری است
[ترجمه گوگل]بنابراین قدرت تقسیم یک ایده حتی بدتر است

5. The objective was to use a relatively small fission device to trigger-off a thermonuclear reaction of arbitrarily large yield.
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار، استفاده از یک دستگاه نسبتا کوچک شکافت برای تریگر کردن یک واکنش هسته ای با یک بازده بزرگ است
[ترجمه گوگل]هدف این بود که از یک دستگاه تجزیه نسبتا کوچک استفاده کنید تا یک واکنش ترموموادیک از عملکرد مطلوب بزرگ را به وجود آورد

6. In the mid-1950's nuclear fission had still to be turned into a commercial power source.
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۵۰ شکافت هسته ای هنوز تبدیل به یک منبع قدرت تجاری شده بود
[ترجمه گوگل]در اواسط سال 1950، تقسیم هسته ای هنوز به یک منبع انرژی تجاری تبدیل شده بود

7. Both radioactive fission products and induced radioactivity in structural materials contribute to the problem of radioactive waste.
[ترجمه ترگمان]هم محصولات شکافت هسته ای و هم رادیواکتیویته ناشی از مواد ساختمانی به مشکل ضایعات رادیو اکتیو کمک می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو محصولات تقسیم رادیو اکتیو و رادیواکتیویته در مواد ساختاری به مشکل زباله های رادیواکتیو کمک می کنند

8. Controlled fusion has fewer obvious negative aspects than fission.
[ترجمه ترگمان]ترکیب کنترل شده، جنبه های منفی کمتری نسبت به شکافت دارد
[ترجمه گوگل]همجوشی کنترل دارای جنبه های منفی واضحتری نسبت به تقسیم است

9. Start to phase out nuclear fission power stations, which are prohibitively expensive and potentially hazardous.
[ترجمه ترگمان]شروع به بیرون کردن نیروگاه های هسته ای شکافت هسته ای، که بسیار گران بوده و به طور بالقوه خطرناک هستند
[ترجمه گوگل]شروع به فاز کردن نیروگاه های تقسیم هسته ای، که به طور قابل توجهی گران و به طور بالقوه خطرناک هستند

10. They get electrical power from fission rods, and then they throw the fission rods into the briny sea.
[ترجمه ترگمان]آن ها نیروی الکتریکی را از میله های fission شکافت و سپس میله های fission را به دریای briny پرتاب می کنند
[ترجمه گوگل]آنها قدرت الکتریکی را از میله های شکافت می گیرند و سپس میله های شکافتن را به دریای دره پرتاب می کنند

11. Some of the fission fragments are themselves radioactive.
[ترجمه ترگمان]برخی از قطعات شکافت هسته ای، خود رادیو اکتیو هستند
[ترجمه گوگل]برخی از قطعات شکافت رادیواکتیو هستند

12. In the paper, large deformation of symmetry fission has been described by a biquadratic surface revolution instead of several quadratic equations.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تغییر شکل بزرگ شکافت تقارن به جای چند معادله درجه دو توسط یک انقلاب سطحی biquadratic توصیف شده است
[ترجمه گوگل]در مقاله، تغییر شکل بزرگ تقسیم تقارب به وسیله معادلات درجه دوم به وسیله یک انقلاب سطوح دوگانه محاسبه شده است

13. The latter property of nuclear fission has a significant implication.
[ترجمه ترگمان]ویژگی دوم شکافت هسته ای مفهوم قابل توجهی دارد
[ترجمه گوگل]اموال بعدی تقسیم هسته ای پیامد قابل توجهی دارد

14. Fission begins with division of the nucleus by mitosis, followed by cytoplasmic division, and sometimes sporulation .
[ترجمه ترگمان]Fission با تقسیم هسته توسط mitosis آغاز می شود و پس از آن، division cytoplasmic و گاهی اوقات sporulation
[ترجمه گوگل]تقسیم با تقسیم هسته توسط میتوز آغاز می شود، به دنبال آن تقسیم سیتوپلاسمیک و گاهی اوقات اسپوراسیون

15. Principal Fission is defined as the reality of society based on computing network, which exists while the virtual society is, symbolized.
[ترجمه ترگمان]Fission اصلی به عنوان واقعیت جامعه براساس شبکه محاسباتی تعریف می شود، که در حالی که جامعه مجازی، نمادی است
[ترجمه گوگل]تقسیم اصلی به عنوان واقعیت جامعه بر اساس شبکه محاسباتی تعریف می شود که در آن جامعه مجازی شکل می گیرد

nuclear fission

شکاف اتمی


پیشنهاد کاربران

جوانه زدن

fission yeast = مخمر شکافدار ( شیزوساکارومایسس پومبه )


کلمات دیگر: