1. the grating roar of the pebbles on the beach
صدای خش خش ریگ های ساحل
2. all the windows had iron grating
همه ی پنجره ها نرده ی آهنی داشت.
3. Leaves clogged the grating over the drain.
[ترجمه ترگمان]برگ ها پنجره را روی فاضلاب مسدود کرده بودند
[ترجمه گوگل]برگها را از روی تخلیه مسدود می کند
4. The grating protected a window in the men's room.
[ترجمه ترگمان]پنجره از پنجره اتاق مردان محافظت می کرد
[ترجمه گوگل]گریت یک پنجره در اتاق مردان را حفظ کرد
5. The sound of his grating voice complaining all day was driving me crazy.
[ترجمه ترگمان]صدای grating که تمام روز را شکایت می کرد داشت مرا دیوانه می کرد
[ترجمه گوگل]صدای صدای گریتش که در تمام طول روز شکایت کرده بود مرا دیوانه کرد
6. She recognized the grating voice of Dr. Sarnoff.
[ترجمه ترگمان]()صدای شبکه (سارنوف)را تشخیص داد ((سارنوف)
[ترجمه گوگل]او صدا صدای دکتر سارنوف را به رسمیت شناخت
7. The faint grating caused by that supreme effort was what Biff had detected in his beast-brain.
[ترجمه ترگمان]این فشار خفیف ناشی از آن تلاش خارق العاده بود که biff در مغز حیوانات کشف کرده بود
[ترجمه گوگل]مشعل ضعیف ناشی از این تلاش عالی همان چیزی بود که در Biff در ذهن و ذهنش دیده بود
8. The statue slowly slithered off his body; a grating noise as it hit the floor.
[ترجمه ترگمان]مجسمه به آرامی از بدنش بیرون خزید صدایی که به زمین برخورد کرد
[ترجمه گوگل]مجسمه به آرامی بدنش را خلع سلاح کرد سر و صدای ریزه کاری آن را به کف زمین می اندازد
9. Butter the bread and sprinkle on a grating of nutmeg or pinches of allspice.
[ترجمه ترگمان]یا نان کره و روی یک پنجره پر از جوز هندی یا نیشگون گرفتن از allspice
[ترجمه گوگل]کره را نان بپوشانید و بر روی گریت موم یا نخود فرنگی بریزید
10. Calls a short high-pitched whistle and a harsh grating note.
[ترجمه ترگمان]فریاد یک سوت بلند بلند و یک اسکناس خشن
[ترجمه گوگل]تماس یک سوت کوتاه سوت بلند و یک یادداشت خنده دار سخت
11. The liquor store had a metal grating separating the customers from the wares.
[ترجمه ترگمان]انبار لیکور، یک طارمی آهنی داشت که مشتریان را از کالای خود جدا می کرد
[ترجمه گوگل]فروشگاه مشروب دارای یک میله فلزی است که مشتریان را از محصولات جدا می کند
12. The luminance profile of a typical grating pattern is shown in Figure
[ترجمه ترگمان]پروفایل درخشندگی یک الگوی grating معمول در شکل زیر نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]مشخصات روشنایی یک الگوی مشبک معمولی در شکل نشان داده شده است
13. A grating is a set of tight and dark stripes, usually of equal width.
[ترجمه ترگمان]یک دریچه، مجموعه ای از نوارهای باریک و تنگ و معمولا با عرض برابر است
[ترجمه گوگل]گریت مجموعه ای از راه های تنگ و تاریک است که معمولا از عرض برابر است
14. This involved grating soap, microwaving it and finally putting it through a food processor.
[ترجمه ترگمان]این کار منجر به صابون grating می شود، آن را تمیز می کند و در نهایت آن را از طریق یک پردازنده مواد غذایی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این شامل خوردن صابون، خوردن آن در مایکروویو و در نهایت قرار دادن آن از طریق یک پردازنده غذایی بود