کلمه جو
صفحه اصلی

flowmeter


شیمى : جریان سنج علوم هوایى : شارسنج

انگلیسی به فارسی

جریان سنج


انگلیسی به انگلیسی

• instrument which measures the rate of liquid flowing through a pipe

دیکشنری تخصصی

[شیمی] جریان سنج
[عمران و معماری] جریانسنج
[برق و الکترونیک] شارش سنج ابزاری برای اندازه گیری و نمایش آهنگ شارش مایع یا گاز.
[نفت] جریان سنج
[مهندسی گاز] جریان سنج، جریان نما
[زمین شناسی] جریان سنج، دبی سنجی
[پلیمر] جریان سنج، دستگاهی است که اندازه جریان سیال را می‏سنجد معمولاً با دستگاه تزریق فعال کننده استفاده می‏شود.

جملات نمونه

1. So, the MFM quality flowmeter by Coriolis principle is developed by Chuanzhong Oil Gas Company of Sichuan Petroleum Administration and China Test Technique Institute.
[ترجمه ترگمان]بنابراین جریان سنج با کیفیت MFM توسط اصل کریولیس که توسط شرکت گاز Oil Oil و موسسه تکنیک آزمایش چین توسعه داده می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، فلومتر کیفیت MFM توسط اصل کریوولیس توسط شرکت Chuanzhong نفت نفت از اداره نفت سیچوان و موسسه آزمایش تکنیک چین توسعه یافته است

2. Hemodynamics, Blood Flowmeter, Pressure - Volume Loop System, Cell Electrophysiology, Isolated Perfusion.
[ترجمه ترگمان]hemodynamics، خون Flowmeter، سیستم حلقه فشار - فشار صدا، Electrophysiology Cell، perfusion منزوی
[ترجمه گوگل]همودینامیک، جریان خون سنج، فشار، سیستم حلقه دوره، الکتروفیزیولوژی سلولی، تفکیک جدا شده

3. A new method ameliorating the calibration accuracy for flowmeter that is based on BP network-(genetic) algorithms(GA) is proposed.
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید دقت کالیبراسیون جریان سنج را که براساس الگوریتم ژنتیک (ژنتیک)شبکه BP (GA)است را تعیین می کند (GA)پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]یک روش جدید برای اصلاح دقت کالیبراسیون برای جریان سنج که بر اساس الگوریتم شبکه (ژنتیکی) BP (GA) پیشنهاد شده است

4. The discharge coefficient for each elbow flowmeter should be calibrated in practice.
[ترجمه ترگمان]ضریب تخلیه برای هر جریان سنج آرنج باید در عمل تنظیم شود
[ترجمه گوگل]ضریب تخلیه برای هر فلومتر آرنج باید در عمل کالیبراسیون شود

5. It is a new type of orifice flowmeter which has practical value.
[ترجمه ترگمان]این نوع جدیدی از جریان سنج ها است که دارای ارزش عملی هستند
[ترجمه گوگل]این یک نوع جدید از جریان سنج خروجی است که ارزش عملی دارد

6. Conventional float type mechanical flowmeter has the disadvantages of high failure rate, difficult set, poor believability of the data measured.
[ترجمه ترگمان]جریان سنج سنتی گونه ای جریان سنج مکانیکی معایب نرخ شکست بالا، مجموعه دشوار و believability ضعیف داده اندازه گیری شده را دارد
[ترجمه گوگل]فواصل اندازه گیری مکانیکی معمولی شناور دارای معایبی است که از سرعت بالای خزش، مجموعه دشوار، اعتماد به نفس پایین داده ها اندازه گیری شده است

7. Return sludge flowmeter is served as monitoring purposes . No control function is given.
[ترجمه ترگمان]جریان سنج لجن به عنوان اهداف نظارتی بکار رفته است هیچ تابع کنترلی ارائه نشده است
[ترجمه گوگل]فلومتر لجن برگشتی به عنوان اهداف نظارت استفاده می شود هیچ تابع کنترل داده نشده است

8. But the development tendency of flowmeter was high-precision, low power-dissipation, numeralization, integration, intellectualization and networking.
[ترجمه ترگمان]اما گرایش توسعه جریان سنج با دقت بالا، اتلاف توان پایین، numeralization، یکپارچه سازی، intellectualization و شبکه بندی بود
[ترجمه گوگل]اما گرایش توسعه جریان سنج دقیق، قدرت کم، محو شدن، ادغام، روشن سازی و شبکه سازی بود

9. Electric pulse sent by ellipsoidal gear flowmeter which is accompanied by simple linear transformer can not measure the transient now in pipes.
[ترجمه ترگمان]پالس الکتریکی با جریان سنج gear که با یک ترانسفورماتور خطی ساده همراه است نمی تواند گذرا را در لوله ها اندازه گیری کند
[ترجمه گوگل]پالس الکتریکی فرستاده شده توسط جریان سنج دنده بیضوی که با ترانسفورماتور خطی ساده همراه است، نمی تواند گذر زمان را در لوله ها اندازه گیری کند

10. The intelligence vortex flowmeter system is consisted of vortex sensor, temperature sensor, pressure sensor, LCD module and master controller, etc.
[ترجمه ترگمان]جریان جریان سنج سیستم جریان سنج مرکب از سنسور vortex، سنسور حرارتی، سنسور فشار، ماژول LCD و کنترلر سرور و غیره تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]سیستم جریان سنج گردابی هوشمند شامل سنسور گرداب، سنسور دما، سنسور فشار، ماژول LCD و کنترل کننده اصلی و غیره می باشد

11. A new signal processing method for Coriolis mass flowmeter is proposed, which is based on the recursive DTFT algorithm and considers the contribution of negative frequency.
[ترجمه ترگمان]یک روش پردازش سیگنال جدید برای جریان سنج جرم کریولیس پیشنهاد می شود که براساس الگوریتم DTFT بازگشتی است و در آن سهم فرکانس منفی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]روش پردازش سیگنال جدید برای جریان سنج جرم کریوولیس پیشنهاد شده است که بر اساس الگوریتم DTFT بازگشتی و در نظر گرفتن سهم فرکانس منفی است

12. Bell-jar type gas flowmeter is one type of standard facilities used to evaluate whether the metering error of Roots gas flowmeter conforms to the national measurement requirement or not.
[ترجمه ترگمان]جریان سنج نوع زنگ یک نوع از تسهیلات استاندارد است که برای ارزیابی این مساله بکار می رود که آیا خطای نورسنجی در جریان سنج مایع مطابق با الزامات اندازه گیری ملی است یا خیر
[ترجمه گوگل]فلومتر گاز نوع بلور یک نوع از امکانات استاندارد است که برای ارزیابی اینکه آیا خطای اندازه گیری جریان متراکم گاز ریشه مطابق با الزامات اندازه گیری ملی است یا خیر، استفاده می شود

13. The sensor of electromagnetic flowmeter should be installed simply and conveniently so as to reduce the installation cost and power depreciation.
[ترجمه ترگمان]سنسور جریان سنج مغناطیسی باید به سادگی و راحتی نصب شود تا هزینه نصب و استهلاک برق کاهش یابد
[ترجمه گوگل]سنسور فلومتر الکترومغناطیسی باید به سادگی و به راحتی نصب شود تا هزینه نصب و کاهش قدرت را کاهش دهد

14. The design of Coriolis force mass flowmeter is introduced in this paper.
[ترجمه ترگمان]طراحی جریان سنج جرم نیروی کریولیس در این مقاله مطرح شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، طراحی جریان سنج توده ی نیروی Coriolis معرفی شده است

15. The third chapter introduces the electromagnetic flowmeter dry and wet comparative test in detail.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم جریان سنج مغناطیسی را به طور مفصل خشک و مرطوب معرفی می کند
[ترجمه گوگل]فصل سوم فلومتر الکترومغناطیسی آزمون مقایسه ای خشک و مرطوب را به طور کامل معرفی می کند

پیشنهاد کاربران

flowmeter ( فیزیک )
واژه مصوب: شارش‏سنج 1
تعریف: وسیله‏ای که آهنگ جریان شاره را در لوله‏ها اندازه‏گیری می کند


کلمات دیگر: