کلمه جو
صفحه اصلی

fluorine


معنی : فلورین، فلور
معانی دیگر : (شیمی) فلورین، فلوئور (عنصر زهرین به رنگ زرد مایل به سبز که تشکیل فلوریدها را می دهد - نشان آن: f; وزن اتمی: 18/9984، شماره ی اتمی: 9، نقطه ی گداز: 219/6 درجه ی سانتی گراد زیر صفر)

انگلیسی به فارسی

(شیمی) فلورین، فلور


فلوئور، فلورین، فلور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an extremely reactive chemical element of the halogen group that has nine protons in each nucleus and that occurs naturally only in compounds such as fluoride salts, but that can be isolated in pure form as a yellowish, highly toxic gas. (symbol: F)

• nonmetallic chemical element

دیکشنری تخصصی

[شیمی] فلورین، فلوئور - عنصر زهرین به رنگ زرد مایل به سبز که تشکیل فلوریدها را می دهد
[برق و الکترونیک] فلوئور عنصری گازی با رنگ متمایل به زرد و بوی تند که بسیار سمی سات این عنصر چگالتر از هوا است و وزن آن 18/99 و عدد اتمی آن 9 است . ترکیب آن با هیدروژن، اسید هیدروفلوئوریک را می دهد که در فرایند ساخت مدارهای مجتمع برای زدودن شیشه و اکسیدهای سیلیسیم کاربرد فراوانی دارد.

مترادف و متضاد

فلورین (اسم)
florin, fluorine

فلور (اسم)
fluorine

جملات نمونه

1. This technique has been used for uranium, copper, fluorine and other relatively soluble elements.
[ترجمه ترگمان]این تکنیک برای اورانیوم، مس، فلوئور و دیگر عناصر نسبتا قابل حل استفاده شده است
[ترجمه گوگل]این روش برای اورانیوم، مس، فلوئور و سایر عناصر نسبتا محلول مورد استفاده قرار گرفته است

2. Thus, the content of fluorine and uranium in buried bone gradually increases, and can be measured in the laboratory.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، محتوای فلویور و اورانیوم در استخوان دفن شده به تدریج افزایش می یابد و می تواند در آزمایشگاه اندازه گیری شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، محتوای فلورین و اورانیوم در استخوان های دفن شده به تدریج افزایش می یابد و می تواند در آزمایشگاه اندازه گیری شود

3. Yet another uses fluorine as the reactant.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، دیگری از فلویور به عنوان واکنش دهنده استفاده می کند
[ترجمه گوگل]با این حال یکی دیگر از فلورین به عنوان واکنش دهنده استفاده می کند

4. Fluorine carbon coating of our country is fast growing.
[ترجمه ترگمان]پوشش کربن فلویور بر کشور ما به سرعت در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]پوشش کربن فلوراید کشور ما به سرعت در حال رشد است

5. A large proportion of the fluorine is vaporized during the concentration process.
[ترجمه ترگمان]بخش بزرگی از فلویور، در طول فرآیند تمرکز تبخیر می شود
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی از فلوئور در طول فرایند غلظت تبخیر می شود

6. The fluorine does not accumulate indefinitely in the water.
[ترجمه ترگمان]فلویور به طور نامحدود در آب جمع نمی شود
[ترجمه گوگل]فلوئور در آب به طور نامحدود انباشته نمی شود

7. Lyons of liquid state fluorine, can send skin frostbite.
[ترجمه ترگمان]لیون تامین کننده آب مایع می تواند frostbite پوست را به شما بدهد
[ترجمه گوگل]Lyons فلورین حالت مایع، می تواند یخ زده پوست را ارسال کند

8. A New Fluorine - containing Polymer Dispersant Synthesis.
[ترجمه ترگمان]یک Fluorine جدید شامل سنتز پلیمر پلی مر
[ترجمه گوگل]یک فلورین جدید شامل سنتز پراکنده پلیمر

9. The higher the fluorine content in the fluxes was and the longer the soak time of the fluxes in the water was, the more the fluorine would transfer into the water.
[ترجمه ترگمان]هر چه محتوای فلویور در شار بیشتر باشد، و زمان جذب شده برای شار در آب بیشتر است، فلویور بیشتر به آب انتقال خواهد یافت
[ترجمه گوگل]فلوئور بالاتر در فلوها بیشتر بود و زمان خیس شدن فلو در آب بیشتر بود، بیشتر فلوئور به آب منتقل می شد

10. Usually fluorinated copolymer unit, said the number of fluorine atoms, such as fluorine rubber, 2 is a vinylidene fluoride copolymers with chlorotrifluoroethylene.
[ترجمه ترگمان]معمولا fluorinated copolymer، گفت که تعداد اتم های فلوئور، مانند rubber، ۲ یک copolymers فلورید vinylidene با chlorotrifluoroethylene است
[ترجمه گوگل]به طور معمول واحد کوپلیمر فلوراید، تعداد اتمهای فلورید مانند لاستیک فلورین 2، یک کوپلیمرهای فلوراید وینیلیدین با کلروتری فلوئور اتیلن است

11. Metallic calcium also burns in fluorine gas, forming the fused fluoride, and occasionally minute crystals of fluorspar .
[ترجمه ترگمان]کلسیم فلزی نیز در گاز فلویور می سوزد و باعث ایجاد فلورید fused می شود و گاهی اوقات کریستال های minute تشکیل می شود
[ترجمه گوگل]کلسیم فلزی نیز در گاز فلوئور می سوزد، فلوراید غوطه ور شده و گاهی اوقات کریستال های فلورساپ را تشکیل می دهد

12. The content of free fluorine in toothpaste by potentiometry with a fluorine ion selective electrode is determined.
[ترجمه ترگمان]محتوای فلویور آزاد در خمیر دندان توسط potentiometry با یک الکترود انتخابی یون فلویور تعیین می شود
[ترجمه گوگل]محتوای فلورای آزاد در خمیردندان توسط پتانسیومتری با الکترودهای انتخابی یون فلورین تعیین می شود

13. It is a compound of aluminum, silica, and fluorine.
[ترجمه ترگمان]آن ترکیبی از آلومینیوم، سیلیکا و فلوئور است
[ترجمه گوگل]این ترکیبی از آلومینیوم، سیلیس و فلوئور است

14. The fluorine ion sensitive field-effect transistor (F-ISFET) is made by depositing very thin LaFs film on grid of field-effect transistor with sputter method.
[ترجمه ترگمان]ترانزیستور اثر گذار یون فلویور (F - isfet)با استفاده از یک لایه نازک LaFs بسیار نازک بر روی شبکه ترانزیستور اثر میدان با روش sputter ساخته شده است
[ترجمه گوگل]ترانزیستور اثر میدان حساس فلوئور یون (F-ISFET) با قرار دادن فیلم لاف بسیار نازک در شبکه ترانزیستور میدان اثر با روش اسپری ساخته شده است

15. If the fluorine content is high, it may increase plant corrosion.
[ترجمه ترگمان]اگر محتوای فلویور بالا باشد، ممکن است سبب افزایش خوردگی گیاه شود
[ترجمه گوگل]اگر محتوای فلوراید بالا باشد، ممکن است باعث افزایش خوردگی گیاه شود


کلمات دیگر: