کلمه جو
صفحه اصلی

articulately


شمرده، جداجدا

انگلیسی به فارسی

با فضاحت، با بلاغت، به‌طور رسایی، به روشنی، به‌طور واضحی، شمرده، جداجدا


تفسیری


انگلیسی به انگلیسی

• in a clearly expressed manner

جملات نمونه

1. He argued articulately for his plan.
[ترجمه ترگمان]او به طور واضح برای نقشه اش استدلال کرد
[ترجمه گوگل]او به طور خاص برای طرح خود بحث کرد

2. The experienced web copywriter will speak articulately on the topic and should make proposals for testing that will increase conversion rates.
[ترجمه ترگمان]طراح وب تجربه با تجربه به طور واضح در مورد موضوع صحبت می کند و باید پیشنهاداتی برای آزمودن این موضوع ایجاد کند که نرخ های تبدیل را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]کپی رایتگر وب با تجربه به طور جدی در مورد موضوع صحبت خواهد کرد و باید پیشنهادهای مربوط به آزمایش را ارائه کند که نرخ تبدیل را افزایش خواهد داد

3. Explain briefly and articulately your ideas behind each project. In addition be prepared to discuss the reasons for your choice of program.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه توضیح دهید و ایده های خود را در پشت هر پروژه به طور واضح توضیح دهید علاوه بر این برای بحث در مورد دلایل انتخاب برنامه خود آماده باشید
[ترجمه گوگل]خلاصه و خلاصه ایده های خود را در پشت هر پروژه توضیح دهید علاوه بر این آماده باشید که در مورد دلایل برنامه انتخابی خود بحث کنید

4. And, in fact, he did make some more strides, he was a brilliant thinker, maybe he put it more articulately than those two younger scientists could have.
[ترجمه ترگمان]و در واقع او فکر می کرد که این مرد متفکر و متفکر است، و از آن دو دانشمند جوان تر بیشتر از آن دو دانشمند جوان تر این کار را کرده بود
[ترجمه گوگل]و در حقیقت، او گام های دیگری را برداشت، او یک متفکر درخشان بود، شاید او آن را دقیق تر از آنچه که دو دانشمند جوان می توانست داشته باشد

5. Things in this local area are improving, but I am not qualified to comment articulately or accurately on the broader situation.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در این منطقه در حال بهبود است، اما من صلاحیت اظهارنظر به طور واضح یا دقیق در وضعیت گسترده تر را ندارم
[ترجمه گوگل]چیزهایی که در این منطقه محلی هستند بهبود می یابند، اما من واجد شرایط نیست که در مورد وضعیت گسترده تر به طور دقیق و دقیق نظر بدهم

6. In Germany, in contrast with France, friendship is much more articulately a mater of feeling.
[ترجمه ترگمان]در آلمان، در مقایسه با فرانسه، دوستی به طور آشکارا a احساسات است
[ترجمه گوگل]در آلمان، در مقایسه با فرانسه، دوستی بسیار بیشتر از احساس احساس است

7. Cultivating an appreciation for other art forms will enhance your ability to write articulately about film.
[ترجمه ترگمان]بهره برداری از سایر اشکال هنری، توانایی شما برای نوشتن به طور واضح در مورد فیلم را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]پرورش قدردانی از دیگر اشکال هنری، توانایی شما برای نوشتن متناسب با فیلم را افزایش می دهد

8. When the speeches were over a clutch of them introduced themselves very articulately, and continued the debate in impressively fluent English.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سخنرانی هایی به پایان رسید، بسیاری از آن ها به طور واضح خود را معرفی کردند و به بحث و جدل در انگلیسی سلیس ادامه دادند
[ترجمه گوگل]هنگامی که سخنرانی ها بیش از یک کلاچ از آنها خود را بسیار بیان کرد، و ادامه بحث در انگلیسی به طور روان مسلط

9. When I asked a question, he answered it fully and articulately.
[ترجمه ترگمان]وقتی سوال پرسیدم، او به طور کامل و شمرده جواب داد
[ترجمه گوگل]وقتی سوال کردم، او به طور کامل و دقیق جواب داد

10. Generally, the cause that deaf children cannot speak correctly and articulately is that they are not good at breath-control while speaking.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، علت اینکه کودکان ناشنوا نمی تواند به درستی صحبت کند و به طور واضح این است که هنگام صحبت کردن در کنترل تنفس خوب نیستند
[ترجمه گوگل]به طور کلی، علت آن که کودکان ناشنوا می توانند به طور صحیح و صریح صحبت نکنند، این است که در حین صحبت با کنترل نفس خوب نیستند


کلمات دیگر: