کلمه جو
صفحه اصلی

wolfram


رجوع شود به: tungsten

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: tungsten


ولفرام


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: tungsten.

• ore, mineral

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] الف) ولفرامیت. ب) عنصر فلزی تنگستن.

جملات نمونه

1. Stephen Wolfram, a mathematical genius who did pioneering work on the varieties of computer algorithms agrees.
[ترجمه ترگمان]استفان ولفرام، یک نابغه ریاضی که کاره ای پیشرو بر روی انواع الگوریتم های کامپیوتری انجام داد، موافق است
[ترجمه گوگل]استفن ولفرام، یک نابغه ریاضی که کار پیشگام در انواع الگوریتم های رایانه ای موافق است

2. As Wolfram told us, the most basic question he tried to answer when the company started development was simply to see if it was even possible to take all this data and make it computable.
[ترجمه ترگمان]همانطور که ولفرام آلفا به ما گفت، یک سوال اساسی که او در زمانی که شرکت شروع به توسعه کرد، تنها برای این بود که ببیند آیا ممکن است تمام این داده ها را بگیرد و آن را قابل محاسبه کند
[ترجمه گوگل]همانطور که ولفرام به ما گفت، اصلی ترین سؤال که او سعی در پاسخگویی به آن داشت، زمانی که شرکت شروع به توسعه کرد، این بود که ببیند آیا حتی ممکن است همه این اطلاعات را گرفته و آن را محاسبه کند

3. The arrival of Wolfram Alpha also forced Google to explore a more sophisticated approach to presenting meaningful information from online databases ("Google Unveils Google Squared").
[ترجمه ترگمان]ورود ولفرام آلفا نیز گوگل را وادار به کشف یک رویکرد پیچیده تر برای ارایه اطلاعات معنی دار از پایگاه داده های آنلاین کرد (گوگل Unveils گوگل Squared)
[ترجمه گوگل]ورود ولفرام آلفا نیز گوگل را مجبور به کشف یک رویکرد پیچیده تر برای ارائه اطلاعات معنی دار از پایگاه داده های آنلاین ('Google Introduces Google Squared')

4. Trista Northand Wolfram Goessling, now principal faculty at HSCI and assistant professors at Beth Israel Deaconess Medical Center and BWH, respectively, were first authors on the Cell paper.
[ترجمه ترگمان]Trista Northand Wolfram Goessling، که اکنون هیات علمی اصلی at و استادیار در مرکز پزشکی بث اسرائیل Deaconess و BWH است، اولین نویسنده این گروه بودند
[ترجمه گوگل]Trista Northand Wolfram Gessling، که در حال حاضر اساتید اصلی در HSCI و استادیار در مرکز پزشکی Beth Israel Deaconess و BWH بودند، اولین نویسندگان مقاله سلول بودند

5. Tungsten ( or wolfram ) : Metallic chemical element, of the transition elements, chemical symbol W, atomic number 7
[ترجمه ترگمان]تنگستن (یا wolfram): عنصر شیمیایی فلزی، عناصر گذار، نماد شیمیایی W، عدد اتمی ۷
[ترجمه گوگل]تنگستن (یا ولفرام) عنصر شیمیایی فلز، از عناصر انتقال، نماد شیمیایی W، عدد اتمی 7

6. The research and progress of wolfram and molybdenum separation and evaluated in this article.
[ترجمه ترگمان]تحقیق و پیشرفت of و مولیبدونم در این مقاله ارزیابی شد
[ترجمه گوگل]تحقیق و پیشرفت جداسازی ولفرام و مولیبدن و در این مقاله ارزیابی شده است

7. Wolfram tailing glass - ceramic proportion of wolfram tailing and other ingredients such as feldspar, limestone, and flux.
[ترجمه ترگمان]محل انباشت پسماند Wolfram پسماند wolfram و ترکیبات دیگر مانند فلدسپار، سنگ آهک و شار
[ترجمه گوگل]شیشه فلزی تلخ - نسبت سرامیک تله ولفرام و سایر مواد تشکیل دهنده مانند فلدسپات، سنگ آهک و شار

8. The determination of Wolfram in low alloy steel with ICP - AES method is studied.
[ترجمه ترگمان]تعیین of در فولاد کم آلیاژ با روش ICP - AES بررسی شده است
[ترجمه گوگل]تعیین وللفرم در فولاد کم آلیاژ با روش ICP - AES مورد مطالعه قرار گرفته است

9. The skarn wolfram deposits are formed in granite contact zone and crack of stratum. The porphyry and quartz vein molybdenum deposits are formed in porphyritic granite bodies and fissure vein.
[ترجمه ترگمان]رسوبات skarn wolfram در منطقه برخورد گرانیت و ترک لایه شکل گرفته اند The molybdenum و quartz molybdenum در ساختارهای گرانیت porphyritic و رگه fissure شکل گرفته اند
[ترجمه گوگل]رسوبات ولفرام اسکارن در ناحیه تماس گرانیت و کرک ورق تشکیل شده است رسوبات مولیبدن وین پورفیری و کوارتز در اندام های گرانیت پورفیرتیک و ورید فیشور تشکیل شده است

10. Wolfram Alpha will show you lots of data beyond just the regular current temperature and forecasts.
[ترجمه ترگمان]ولفرام آلفا داده های زیادی را فراتر از دما و پیش بینی های جریان منظم نشان خواهد داد
[ترجمه گوگل]ولفرام آلفا به شما داده های فراوانی از فراتر از درجه حرارت و پیش بینی های معمول را نشان می دهد

11. Moreover, Wolfram, and Matthew Cook have proven that rule 110 is computationally equivalent to a universal Turing machine.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ولفرام آلفا و متیو کوک ثابت کرده اند که قانون ۱۱۰ از لحاظ محاسباتی معادل یک ماشین تورینگ عمومی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ولفرام و متی کوک ثابت کرده اند که قانون 110 به طور محاسباتی به یک دستگاه جهانی تورینگ معادل است

12. The most significant fields are tobacco, paper, wolfram, camphor, farm implements and fertilizers ( such as lime ).
[ترجمه ترگمان]در بیشتر زمینه ها تنباکو، کاغذ، wolfram، کافور، تجهیزات کشاورزی و کود (مانند لیمو)وجود دارد
[ترجمه گوگل]مهم ترین زمینه ها عبارتند از تنباکو، کاغذ، ولفرام، کافور، ماشین آلات کشاورزی و کودهای (مانند آهک)

13. Mathematical physics keeps Wolfram in business.
[ترجمه ترگمان]فیزیک ریاضی، ولفرام آلفا را در کار نگه می دارد
[ترجمه گوگل]فیزیک ریاضی ولفرام را در کسب و کار نگه می دارد

14. CNET's Rafe Needleman gets a look at the eagerly anticipated new computational search engine, Wolfram Alpha.
[ترجمه ترگمان]Rafe s Needleman Needleman (CNET Needleman Needleman)نگاهی به موتور جستجوی محاسباتی جدید، ولفرام آلفا می اندازد
[ترجمه گوگل]Rafe Needleman CNET به موتور جستجوی محاسباتی جدید Wolfram Alpha نگاه می کند


کلمات دیگر: