1. The boat was blown over by a squall.
[ترجمه ترگمان]باد در میان تندباد غرق شد
[ترجمه گوگل]قایق تحت فشار قرار گرفت
2. The boat was hit by a squall north of the island.
[ترجمه ترگمان]قایق با طوفان در شمال جزیره به آن برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]قایق توسط یک شکار در شمال جزیره تحت تاثیر قرار گرفت
3. The ship rocked in the squall.
[ترجمه ترگمان]کشتی در باد تکان می خورد
[ترجمه گوگل]کشتی سوار شد
4. The hungry kid began to squall.
[ترجمه ترگمان]بچه گرسنه شروع به گریه کرد
[ترجمه گوگل]بچه گرسنه شروع به زد و خورد کرد
5. A sudden vicious squall knocked her to the ground.
[ترجمه ترگمان]باد تندی می وزید و او را به زمین می کوبید
[ترجمه گوگل]یک سرقت ناگهانی دروغین او را به زمین کشید
6. The squall was a prelude to a fully-fledged gale, heralded well in advance by warnings from the meteorologists.
[ترجمه ترگمان]تندباد، پیش درآمد یک تندباد به طور کامل بود که خبر از پیشروی آب و هوا به خوبی می داد
[ترجمه گوگل]مقابله به عنوان یک مقدمه ای برای یک گام کامل بود که پیش از هشدارهای هواشناسان، پیش از آن اعلام شده بود
7. The motor cycle shuddered as a squall spat a tongue of rain across the highway.
[ترجمه ترگمان]موتور موتور به لرزه افتاد و موجی از باران در بزرگراه به لرزه افتاد
[ترجمه گوگل]چرخه موتور به عنوان یک اسکواش، یک زبان از باران در سراسر بزرگراه را لرزاند
8. Suddenly the sharp, heavy squall of the air raid siren lashed the silence between them.
[ترجمه ترگمان]ناگهان تندباد تند و شدید هجوم هوایی بین آن ها به خاموشی گرایید
[ترجمه گوگل]ناگهان تیز و سنگین سقوط هواپیما آژیر حمله سکوت بین آنها را خاموش کرد
9. Another rain squall blotted out the harbour and water cascaded down the window panes.
[ترجمه ترگمان]باران دیگری از کنار رودخانه سرازیر شد و از میان شیشه های پنجره به پایین سرازیر شد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از باران اسکول از بندر خارج شده و آب را درون پنجره های پنجره قرار داده است
10. On 8 August, 18 a sudden and violent squall sank both ships within minutes of each other.
[ترجمه ترگمان]در ۸ اوت، طوفانی ناگهانی و ناگهانی هر دو کشتی را در عرض چند دقیقه از یکدیگر غرق کرد
[ترجمه گوگل]در روز 8 اوت 18 یک شورش ناگهانی و خشونت آمیز دو کشتی را در عرض چند دقیقه از یکدیگر غرق کرد
11. A violent squall sank both ships.
[ترجمه ترگمان]توفان شدید هر دو کشتی را غرق کرد
[ترجمه گوگل]شورش خشونت آمیز هر دو کشتی را از بین برد
12. Twice a squall bowled him into the water as he followed the shore round.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ساحل را تعقیب می کرد دو بار باد او را در آب فرو برد
[ترجمه گوگل]دو بار او را به سمت آب سوق داد و او را به سمت ساحل رفت
13. Still wet from a recent rain squall, the city lay glistening in the sun.
[ترجمه ترگمان]هنوز از باران تازه باران خیس شده بود، شهر در آفتاب می درخشید
[ترجمه گوگل]هنوز از خشابی بارانی گذشته، شهر خیره کننده در خورشید است
14. It was accompanied by a squall of spittle.
[ترجمه ترگمان]آب دهانش پر از آب و آب بود
[ترجمه گوگل]آن را با سوء استفاده از اسپیتل همراه بود