پر از درخت بید، پر بید، پر سایه (از درخت بید)، بید مانند، بید زار، نرم و باریک شبیه بید، بلند
willowy
پر از درخت بید، پر بید، پر سایه (از درخت بید)، بید مانند، بید زار، نرم و باریک شبیه بید، بلند
انگلیسی به فارسی
بید مانند، بید زار، پر بید، نرم و باریک شبیه بید،بلند
خواهرزاده، پر بید، بید مانند، بید زار، نرم و باریک شبیهبید
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
حالات: willowier, willowiest
حالات: willowier, willowiest
• (1) تعریف: thin and flexible; pliant.
• مشابه: slim
• مشابه: slim
• (2) تعریف: slender and graceful.
• متضاد: stubby, stumpy
• مشابه: slender
• متضاد: stubby, stumpy
• مشابه: slender
• (3) تعریف: having abundant willows.
• flexible, elastic; tall, erect; very fine, slender, lithe; shaded by willow trees; similar to a willow
a person who is willowy is tall, thin, and graceful.
a person who is willowy is tall, thin, and graceful.
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] بیدزار
مترادف و متضاد
graceful, slender
Synonyms: adroit, agile, dainty, delicate, elastic, elegant, flowing, limber, lithe, lithesome, nimble, pliant, shapely, skinny, springy, svelte, thin, trim
جملات نمونه
1. She was pale and willowy, with violet eyes.
[ترجمه ترگمان]او رنگ پریده و willowy و با چشمان بنفش می درخشید
[ترجمه گوگل]او زرد و خال دار بود، با چشمهای بنفش
[ترجمه گوگل]او زرد و خال دار بود، با چشمهای بنفش
2. Outside, a fair, willowy girl and a heavy-set woman in white were walking across the lawn.
[ترجمه ترگمان]بیرون، یک دختر زیبا و بید زده و یک زن جوان با لباس سفید روی چمن ها قدم می زدند
[ترجمه گوگل]در خارج از منزل، یک دختر عادلانه، دختر بیدمشک و یک زن سفید و سفید در قدم زدن در چمن
[ترجمه گوگل]در خارج از منزل، یک دختر عادلانه، دختر بیدمشک و یک زن سفید و سفید در قدم زدن در چمن
3. In contrast to Francesca, who was tall and willowy, Diana was small and curvy.
[ترجمه ترگمان]در مقابل فرانچسکا، که قد بلند و willowy بود، دیانا کوچک و curvy بود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با فرانچسکو، که قد و بلند بود، دیانا کوچک و انحنا بود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با فرانچسکو، که قد و بلند بود، دیانا کوچک و انحنا بود
4. She was pale and willowy, with a large mouth and the most amazing violet eyes that you ever did see.
[ترجمه ترگمان]او رنگ پریده و پر بید بود، با دهان بزرگ و چشمان most که تا به حال دیده بودید
[ترجمه گوگل]او زرد و لخت بود، با دهان بزرگ و چشم های جالب بنفش که تا به حال دیده بودید
[ترجمه گوگل]او زرد و لخت بود، با دهان بزرگ و چشم های جالب بنفش که تا به حال دیده بودید
5. But not a willowy woman, rather an outright presence.
[ترجمه ترگمان]اما نه یک زن دراز و دراز، بلکه یک حضورش رک و راست
[ترجمه گوگل]اما نه یک زن بیهوده، بلکه حضور مطلق
[ترجمه گوگل]اما نه یک زن بیهوده، بلکه حضور مطلق
6. Her long willowy legs splayed outwards into a balletic second.
[ترجمه ترگمان]پاهای بلندش به بیرون باز شده بود و در یک ثانیه به بیرون باز شده بود
[ترجمه گوگل]پاهای بتونی طولانی او را به سمت بیرون به طرف دوم می برد
[ترجمه گوگل]پاهای بتونی طولانی او را به سمت بیرون به طرف دوم می برد
7. It consisted of a willowy double branch of a tree.
[ترجمه ترگمان]یک شاخه درخت بید یک درخت بود
[ترجمه گوگل]این شامل یک شاخه دوخت درختی بود
[ترجمه گوگل]این شامل یک شاخه دوخت درختی بود
8. Whitley, a willowy former City banker, peppered his talk with literary bon mots and some distinctly fast verse.
[ترجمه ترگمان]ویتلی، یک بانک پر بید، یک بانک دار و یک ساله و یک شعر به طور واضح با آن حرف می زنند
[ترجمه گوگل]Whitley، یکی از بانکداران پیشین شهر سیتی، گفتگوهای خود را با مضامین ادبی و برخی از آیه های واضح و آشکار فست فود کرده است
[ترجمه گوگل]Whitley، یکی از بانکداران پیشین شهر سیتی، گفتگوهای خود را با مضامین ادبی و برخی از آیه های واضح و آشکار فست فود کرده است
9. Clusters of tall, willowy bamboos rose out of ten pale-pink marble planters and almost touched the high triple-domed ceiling.
[ترجمه ترگمان]پر از چوب خیزران از قد بلند بود و تقریبا به سقف گنبدی شکلی برخورد کرده بود که تقریبا به سقف گنبدی شکلی برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]خوشه های بلند، بامبو گدازه ای از ده دهانه پاره پاره سنگ مرمر کاشته شده و تقریبا لمس سقف بالای سه گانه
[ترجمه گوگل]خوشه های بلند، بامبو گدازه ای از ده دهانه پاره پاره سنگ مرمر کاشته شده و تقریبا لمس سقف بالای سه گانه
10. One-hundred - eighty-pound Roy, who looks willowy by comparison, answers for Oregon.
[ترجمه ترگمان]یک صد و هشتاد پوند روی روی، که در مقایسه با comparison به عنوان \"willowy\" (willowy)به نظر می رسد، پاسخ برای اورگون است
[ترجمه گوگل]یکصد و هشتاد و پوند روی، که به نظر می رسد نسبتا به نظر می رسد، پاسخ برای اورگان
[ترجمه گوگل]یکصد و هشتاد و پوند روی، که به نظر می رسد نسبتا به نظر می رسد، پاسخ برای اورگان
11. Anastasia was willowy and graceful, with grey eyes and long, straight red hair.
[ترجمه ترگمان]اناستازیا مان با چشم های خاکستری و موهای بلند و موی بلند و صاف بود
[ترجمه گوگل]آناستازیا گاو و براق بود، با چشم های خاکستری و موهای قرمز و مستقیم
[ترجمه گوگل]آناستازیا گاو و براق بود، با چشم های خاکستری و موهای قرمز و مستقیم
12. Tania was tall and willowy with topaz eyes.
[ترجمه ترگمان]Tania بلند و دراز بود و با چشمانی از یاقوت سرخ گونه آویخته بود
[ترجمه گوگل]تانیا قد بلند و چشمان تپاز بود
[ترجمه گوگل]تانیا قد بلند و چشمان تپاز بود
13. Willowy and long - limbed, Liukin dances across the beam and around the uneven bars.
[ترجمه ترگمان]willowy و پاهایی دراز و دراز، در میان نور و اطراف میله ها می رقصیدند
[ترجمه گوگل]لویین و لوبین، لویین در سراسر پرتو و اطراف میله های ناهموار رقص می کند
[ترجمه گوگل]لویین و لوبین، لویین در سراسر پرتو و اطراف میله های ناهموار رقص می کند
14. They're all possessed of that perfect ratio of willowy and pillowy that makes the flashbulbs pop.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها نسبت به این نسبت کامل (willowy)و pillowy (willowy)هستند که باعث می شود که پاپ آپ flashbulbs شود
[ترجمه گوگل]همه آنها از این نسبت عالی درشت و کراوات استفاده می کنند که موجب می شود فلاش های فلاش بفروشند
[ترجمه گوگل]همه آنها از این نسبت عالی درشت و کراوات استفاده می کنند که موجب می شود فلاش های فلاش بفروشند
15. Rhoda's willowy figure, modish straw hat, and fuchsia gloves and shoes surprised Janice.
[ترجمه ترگمان]هیکل پر بید، کلاه حصیری، کلاه حصیری و کفش و کفش به طرز عجیبی جنیس را غافلگیر کرد
[ترجمه گوگل]ژنیتس را شگفت زده کرد، شکل چسبیده رودا، کلاه اصلاح اصیل، و دستکش و کفش های فوچسی
[ترجمه گوگل]ژنیتس را شگفت زده کرد، شکل چسبیده رودا، کلاه اصلاح اصیل، و دستکش و کفش های فوچسی
کلمات دیگر: