کلمه جو
صفحه اصلی

spreader


معنی : منتشر کننده، پخش کننده، گسترشگر، شایع کننده
معانی دیگر : دستگاه ویژه ی پراکندن یا پاشیدن، پراکنگر، - گستر، (شخص یا چیز) گسترنده، مالنده، ماله، (وسیله ی چاقو مانند برای مالیدن کره و غیره به نان) کره مال

انگلیسی به فارسی

گسترشگر، پخش کننده، شایع کننده، منتشر کننده


پخش کننده، منتشر کننده، گسترشگر، شایع کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that spreads.

(2) تعریف: a small knife used for spreading; butter knife.

(3) تعریف: a farm machine used for spreading fertilizer or seed.

(4) تعریف: a device used to keep two objects apart.

• small knife for spreading; implement for spreading material; person or thing that spreads

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بار پخش کن - تیر تقویتی - کلاف
[برق و الکترونیک] دور نگهدارنده بازوی عایق متقاطعی که سیمهای خطانتقال یا آنتن چند سیمه را از یکدیگر جدا نگه می دارد.
[نساجی] ماشین رزین زنی در برزنت سازی - چروک بازکن
[آب و خاک] پخش کننده،توزیع کننده

مترادف و متضاد

منتشر کننده (اسم)
diffuser, spreader

پخش کننده (اسم)
spreader, distributary

گسترشگر (اسم)
spreader, propagator

شایع کننده (اسم)
spreader

جملات نمونه

1. a fertilizer spreader
کودگستر

2. There are three ways of spreading news-- telegraph, telephone, and tel-a-woman.
[ترجمه ترگمان]سه روش برای پخش اخبار، تلگراف، تلفن، و tel وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه راه برای انتشار اخبار - تلگراف، تلفن و تلفن همراه وجود دارد

3. Money is like muck, not good except it be spread.
[ترجمه ترگمان]پول مثل کثافت است، نه خوب، مگر این که پخش بشود
[ترجمه گوگل]پول مانند مگ است، نه خوب است، مگر اینکه گسترش یابد

4. Religious fundamentalism was spreading in the region.
[ترجمه ترگمان]بنیادگرایی مذهبی در منطقه گسترش می یافت
[ترجمه گوگل]بنیادگرایی مذهبی در منطقه گسترش یافت

5. We spread a rug on the grass for the picnic.
[ترجمه ترگمان]یک قالی را روی علف ها پهن کردیم تا به گردش برویم
[ترجمه گوگل]ما یک فرش را روی چمن برای پیکنیک پخش می کنیم

6. He spread some strawberry jam on his toast.
[ترجمه ترگمان]مقداری مربا را روی نان برشته گذاشت
[ترجمه گوگل]او یک توت فرنگی توت فرنگی را در تست خود منتشر کرد

7. The reformer's fame spread all over the country.
[ترجمه ترگمان]شهرت reformer در سراسر کشور گسترش یافت
[ترجمه گوگل]شهرت اصلاح طلبان در سراسر کشور گسترش یافت

8. The secret was spread among the crowd.
[ترجمه ترگمان]این راز بین جمعیت پخش شد
[ترجمه گوگل]این راز در بین جمعیت پخش شد

9. The fire spread very rapidly because of the strong wind.
[ترجمه ترگمان]آتش به علت وزش باد شدید به سرعت پخش شد
[ترجمه گوگل]آتش به شدت به علت باد شدید گسترش پیدا می کند

10. There is a risk that the crisis may spread further.
[ترجمه ترگمان]خطر گسترش بیشتر این بحران وجود دارد
[ترجمه گوگل]خطر وجود دارد که بحران ممکن است بیشتر گسترش یابد

11. Felix watched his men move like soldiers, spreading out into two teams.
[ترجمه ترگمان]فیل کس به سربازانش نگاه می کرد که مانند سربازان حرکت می کردند و به دو تیم تقسیم می شدند
[ترجمه گوگل]فلیکس تماشا کرد که مردانش مانند سربازان حرکت می کنند و به دو تیم گسترش می دهند

12. There were coloured candles which had spread pools of wax on the furniture.
[ترجمه ترگمان]در آنجا شمع های رنگین دیده می شدند که برکه های زیادی از موم بر روی مبل ها گسترده بودند
[ترجمه گوگل]شمع های رنگی وجود داشت که روی موم بطری های موم قرار داشت

13. The writer's fame spread all over the country.
[ترجمه ترگمان]شهرت نویسنده در سراسر کشور گسترش یافت
[ترجمه گوگل]شهرت نویسنده در سراسر کشور پخش شده است

14. Prompt action was required as the fire spread.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آتش سوزی گسترش یافت، اقدام به کسب تکلیف مورد نیاز بود
[ترجمه گوگل]اقدام فوری به عنوان گسترش آتش مورد نیاز بود

15. They've set up a plan whereby you can spread the cost over a period.
[ترجمه ترگمان]آن ها طرحی را تنظیم کرده اند که در آن شما می توانید هزینه را در طول یک دوره گسترش دهید
[ترجمه گوگل]آنها برنامه ای را تنظیم کرده اند که می توانید هزینه آن را در طول یک دوره گسترش دهید

a fertilizer spreader

کودگستر


پیشنهاد کاربران

توزیع کننده

spreader ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: وزن گستر
تعریف: افزاره ای عموماً فولادی و قابل تنظیم که به جرثقیل متصل می شود و از آن برای بلند کردن بارگُنج ها و بارهای نامتوازن و طویل استفاده می کنند


کلمات دیگر: