1. A rise in interest rates would severely retard economic growth.
[ترجمه ترگمان]افزایش نرخ بهره به شدت رشد اقتصادی را به تعویق می اندازد
[ترجمه گوگل]افزایش نرخ بهره به شدت باعث کاهش رشد اقتصادی می شود
2. Continuing violence will retard negotiations over the country's future.
[ترجمه ترگمان]ادامه خشونت ها مذاکرات آینده کشور را به تعویق می اندازد
[ترجمه گوگل]ادامه خشونت ها مذاکرات را در مورد آینده کشور متوقف خواهد کرد
3. I'm not playing with him, he's a total retard.
[ترجمه ترگمان]من با اون بازی نمی کنم، اون یک عقب افتاده کامله
[ترجمه گوگل]من با او بازی نمی کنم، او به طور کامل عقب مانده است
4. Even in small amounts, lead can retard development in children.
[ترجمه ترگمان]حتی در مقادیر کم، سرب می تواند رشد در کودکان را به تعویق بیاندازد
[ترجمه گوگل]حتی در مقادیر کم، سرب می تواند رشد را در کودکان کاهش دهد
5. Thus, a stable and comfortable environment may retard a person's creative thinking.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک محیط باثبات و راحت ممکن است تفکر خلاق فرد را به تعویق بیاندازد
[ترجمه گوگل]بنابراین یک محیط پایدار و راحت ممکن است تفکر خلاقانه یک فرد را مهار کند
6. Lack of sunlight will retard the growth of most plants.
[ترجمه ترگمان]عدم نور خورشید رشد بیشتر گیاهان را به تعویق می اندازد
[ترجمه گوگل]کمبود نور خورشید رشد بسیاری از گیاهان را متوقف می کند
7. The brain damage will retard the child's language development.
[ترجمه ترگمان]آسیب مغزی رشد زبان کودک را به تعویق می اندازد
[ترجمه گوگل]آسیب مغزی باعث تشدید رشد زبان کودک خواهد شد
8. Pigments that retard to the corrosion in the substrate.
[ترجمه ترگمان]Pigments که خوردگی را در زیر لایه به تعویق می اندازند
[ترجمه گوگل]رنگدانه هایی که به خوردگی در زیر بستگی دارند
9. It made an approach to how to retard the speed of the furnace bottom' s build-up and to prolong the Ca-Si smelting period.
[ترجمه ترگمان]این روش روشی برای آن داشت که چگونه سرعت کوره آهنگری کوره را به تعویق بیندازد و دوره ذوب کا - Si را طولانی تر کند
[ترجمه گوگل]این روش رویکردی به چگونگی کاهش سرعت تولید کوره پایین و افزایش طول دوره ذوب Ca-Si را به دنبال داشت
10. And exogenous Spermine could retard drought-sensitive Variety senescence better than drought-resistant one under water stress.
[ترجمه ترگمان]و spermine بیرونی ممکن است Variety خشکسالی حساس را به طور بهتر از خشکسالی مقاوم در برابر خشکسالی به تعویق بیاندازد
[ترجمه گوگل]و اسپرمی خارجی می تواند سبب از دست دادن تنوع زیستی حساس به خشکی بهتر از تنش خشکی مقاوم در برابر آب شود
11. This fact shows that MTBE and ethanol retard the oxidation of alkanes.
[ترجمه ترگمان]این واقعیت نشان می دهد که اتانول و اتانول، اکسیداسیون آلکان را به تعویق می اندازد
[ترجمه گوگل]این واقعیت نشان می دهد که MTBE و اتانول اکسیداسیون آلکان ها را تضعیف می کنند
12. This type of packaged should help retard flavor deterioration.
[ترجمه ترگمان]این نوع از بسته بندی باید به جلوگیری از وخامت طعم کمک کند
[ترجمه گوگل]این نوع بسته بندی باید به تضعیف ضعف طعم کمک کند
13. Writing may retard the process of language change under certain conditions.
[ترجمه ترگمان]نوشتن ممکن است فرآیند تغییر زبان تحت شرایط خاص را به تعویق بیاندازد
[ترجمه گوگل]نوشتن ممکن است فرایند تغییر زبان را تحت شرایط خاصی کند
14. Please sexist in eagerr resume dawn eagerr appliunusualion retard.
[ترجمه ترگمان]\"خواهش می کنم تبعیض جنسیتی در آغاز resume\" eagerr عقب افتاده
[ترجمه گوگل]لطفا جنس مخالف در صلح و آرامش باقی بماند
15. Numerous and extensive eddy cavities retard the turbulent mixing process.
[ترجمه ترگمان]حفره های گردابی زیاد و گسترده فرآیند اختلاط آشفته را به تعویق می اندازد
[ترجمه گوگل]حفره های متعدد و گسترده ای از پروسه مخلوط کردن آشفتگی را متوقف می کند