کلمه جو
صفحه اصلی

reticulate


معنی : زنبوری، شبکه کردن، مشبک کردن
معانی دیگر : تورمانند، تورسان، تورینه سان، مشبک، آژگن، (به ویژه برگ گیاه) تورینه ای، شبکه دار (reticulated هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

تکه تکه کردن، مشبک کردن، شبکه کردن، زنبوری


مشبک کردن، شبکه کردن، مشبک، زنبوری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: resembling or forming a net or network.

(2) تعریف: of a leaf, having a netlike system of veins.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reticulates, reticulating, reticulated
• : تعریف: to make into or cause to resemble a net or network.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: reticulately (adv.)
• : تعریف: to form a net or network.

• create a network, form into a network

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] مشبک، زنبوری ،رتی کولیت، یا آناستومور - در این نوع سیستم رگبرگی، رگبرگ ها قبل از رسیدن به حاشیه پینول به هم متصل می شوند. - توری. بالهای توری شکل یا با شبکه رگبالهای طولی و عرضی.

مترادف و متضاد

زنبوری (صفت)
retiform, reticulate

شبکه کردن (فعل)
reticulate

مشبک کردن (فعل)
interlace, interweave, reticulate

جملات نمونه

1. I found myself in front of the reticulated python.
[ترجمه ترگمان]خودم رو جلوی یه مار پیتون پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من خودم را در مقابل پایتون مجزا قرار دادم

2. The ornamentation of extine is reticulate, reticulate- microperforate or microperforate.
[ترجمه ترگمان]زیور آلات extine reticulate، reticulate - microperforate یا microperforate است
[ترجمه گوگل]تزئین ظاهری شبکیه، ریز ریزه کاری، میکروپرفورات یا میکروپرفورات است

3. This paper is special in dynamics performance of reticulate polypropylene fiber concrete.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در عملکرد دینامیکی بتن الیاف polypropylene پلی پروپیلن ویژه است
[ترجمه گوگل]این مقاله در عملکرد دینامیکی بتن فیبر پلی پروپیلن تیتانیوم ویژه است

4. Leaf cuticular membrane was granular, reticulate, or papilliform.
[ترجمه ترگمان]غشا cuticular برگ، دانه دانه یا papilliform بود
[ترجمه گوگل]غشای کوتیکولین برگ granular، reticulate، or papilliform

5. Plastics. Reticulate polyethylene pipes for pipelines under pressure. Specifications.
[ترجمه ترگمان]پلاستیک لوله های پلی اتیلن Reticulate برای خطوط لوله تحت فشار مشخصات
[ترجمه گوگل]پلاستیک لوله های پلی اتیلن تیتانیوم برای خطوط لوله تحت فشار مشخصات فنی

6. Honing experiments are executed and the relationships between reticulate cross-angle, honing pressure, honing rates and material removal rate are analyzed in rough honing.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها honing اجرا می شوند و روابط بین زاویه بین reticulate، فشار تیز، میزان تیز کردن و نرخ حذف مواد در تیز کردن شدید مورد تحلیل قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آزمایش های شاداب اجرا می شوند و روابط بین زاویه تقاطع، فشار خمیدگی، نرخ خم شدن و میزان حذف مواد در خردایش خشن بررسی می شود

7. The surface ornament of seed is reticulate or mammilate.
[ترجمه ترگمان]زینت سطحی بذر reticulate یا mammilate است
[ترجمه گوگل]تزئینات سطحی بذر شباهت دارد

8. A case of reticulate pigmented anomaly of the flexures is reported.
[ترجمه ترگمان]یک مورد از reticulate pigmented the گزارش شده است
[ترجمه گوگل]یک مورد ناهنجاری رنگدانه تکهتکه از خمیدگی گزارش شده است

9. Packing: side sealing, reticulate, sealing edge 8 MM, another level with pneumatic cutter.
[ترجمه ترگمان]بستن چمدان: آب بندی کناری، reticulate، لبه آب بندی، ۸ میلی متر، یک سطح دیگر با cutter پنوماتیک
[ترجمه گوگل]بسته بندی مهر و موم سمت راست، رتیکولت، لبه مهر و موم 8 MM، سطح دیگری با برش پنوماتیک

10. The reticulate evolution caused by hybridization, introgression and lineage sorting may be an explanation for the molecular phylogenetic incongruence.
[ترجمه ترگمان]تکامل reticulate ناشی از hybridization، introgression و مرتب سازی دودمان ممکن است یک توضیح برای incongruence مولکولی مولکولی باشد
[ترجمه گوگل]تکامل شبکیه ای ناشی از هیبریداسیون، درونی سازی و مرتب سازی گونه های زبانی ممکن است توضیحی برای عدم انطباق فیلوژنتیک مولکولی باشد

11. These are to form the reticulate structure inside company site.
[ترجمه ترگمان]اینها برای تشکیل ساختار reticulate در داخل سایت شرکت هستند
[ترجمه گوگل]این ها برای تشکیل ساختار شبکیه درون سایت شرکت هستند

12. The reticulate pattern of minor veins is characteristic of most dicotyledonous plants.
[ترجمه ترگمان]الگوی reticulate of کوچک مشخصه بیشتر گیاهان dicotyledonous است
[ترجمه گوگل]الگوی ریز رگه ای از رگه های جزئی بیشتر از بیشتر گیاهان دوتایی است

13. Seeds (1 or)2 per valve, subpyramidal, rugose reticulate; hilum linear, minute.
[ترجمه ترگمان]بذر (۱ یا)۲ به ازای هر شیر، subpyramidal، rugose reticulate؛ hilum خطی، دقیقه
[ترجمه گوگل]دانه (1 یا 2) در هر دریچه، زیرپیرامامیدال، رتیکول rugose؛ خط آخر، دقیقه

14. The octagonal nave piers have no capitals and ascend to carry the reticulated nave vault above.
[ترجمه ترگمان]پایه های شبستان هشت ضلعی نیستند و بالا می روند تا گنبد شبستان reticulated بالا را حمل کنند
[ترجمه گوگل]پناهگاه های هشت ضلعی بدون پایتخت و صعود به بالای غار غواصی مجزا قرار دارند

پیشنهاد کاربران

reticulate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: مشبک
تعریف: ویژگی نوعی رگ بندی که در آن رگبرگ های فرعی انتهایی طرحی شبکه ای تشکیل می دهند


کلمات دیگر: