کلمه جو
صفحه اصلی

cove


معنی : آدم، خلیج کوچک، خور، یارو، پناهگاه ساحلی دامنه کوه، شخص
معانی دیگر : شاخابه، شیل، گوشه یا فرو رفتگی یا حفره (مثلا بین چند صخره)، دره ی کوچک، گذرگاه، تنگ، (در جنگل) زمین بی درخت، (معماری - گچ بری یا تزئینات مشابه چوبی و سنگی و غیره به ویژه در اطراف طاق) تزیین مقعر، کاو آذین، (پیش آمدگی دیوار که لامپ های برق را می پوشاند) چراغ پوش، طاق کوژ، طاق ضربی، فرو رفتگی کاو داشتن، کاو شدن، قوسدار (یا مقعر) کردن یا شدن، (انگلیس - خودمانی) پسر، مرد، کاکا، n : ز، ادم

انگلیسی به فارسی

خلیج کوچک، خور، پناهگاه ساحلی دامنه کوه، (عامیانه) یارو، شخص، آدم


کوه، یارو، خور، پناهگاه ساحلی دامنه کوه، آدم، خلیج کوچک، شخص


انگلیسی به انگلیسی

• small bay, inlet; chap, fellow (slang)
make with an inward curve; arch over; have a cove, design or build a wall with a cove
a cove is a small bay on the coast.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small recess in a shoreline; bay.
مشابه: bay

- Several small boats were anchored in the cove.
[ترجمه ترگمان] چند قایق کوچک در خلیج لنگر انداخته بودند
[ترجمه گوگل] چند قایق کوچک در محور لنگر انداختند

(2) تعریف: any sheltered recess, such as a cave or alcove.
مشابه: cave

- Let's go explore that cove.
[ترجمه ترگمان] بیا این خلیج را بررسی کنیم
[ترجمه گوگل] بیایید برویم دنبالش برویم

(3) تعریف: a narrow passage, as through mountains or woods.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: coves, coving, coved
• : تعریف: to make into or become a cove.

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] خلیج کوچک خور

مترادف و متضاد

آدم (اسم)
adam, man, person, one, fellow, bloke, cove, gink, homo

خلیج کوچک (اسم)
bay, inlet, cove, firth, bight, frith

خور (اسم)
bay, inlet, cove, firth, estuary, gulf

یارو (اسم)
party, fellow, bloke, personality, cove, gink, guy, varmint, sirrah

پناهگاه ساحلی دامنه کوه (اسم)
cove

شخص (اسم)
subject, figure, man, person, one, fellow, cove, gink, wight, guy, varmint, specimen, dude, individual, geezer, human

inlet, small niche


Synonyms: anchorage, arm, bay, bayou, bight, cave, cavern, creek, estuary, firth, frith, gulf, harbor, hole, lagoon, nook, retreat, slough, sound, wash


جملات نمونه

1. cove ceiling
سقف دارای گچ بری مقعر

2. (from) cover to cove
(کتاب و مجله و غیره) از آغاز تا پایان

3. The path dipped down to a sort of cove, and then it forked in two directions.
[ترجمه ترگمان]کوره راه تا یک نوع خلیج کوچک فرو رفت و سپس دو طرف جاده را دو طرف کشید
[ترجمه گوگل]این مسیر به نوعی کوچه فرو ریخت و سپس در دو جهت گشود

4. The last fishing boats left the cove.
[ترجمه ترگمان]آخرین قایق های ماهیگیری قایق را ترک کردند
[ترجمه گوگل]قایق های ماهیگیری آخرین قایق را ترک کردند

5. What a strange cove he is!
[ترجمه ترگمان]چه موجود عجیبی است!
[ترجمه گوگل]او یک عجیب و غریب است!

6. Sometimes we walked to the nearest cove.
[ترجمه ترگمان]گاهی به نزدیک ترین خلیج کوچک راه می رفتیم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ما به نزدیکترین کوچه رفتیم

7. It was squat and solid, in a cove, with outbuildings, some land and its own sandy bay.
[ترجمه ترگمان]در یک خلیج کوچک، بزرگ و استوار بود، با outbuildings و چند تا زمین و یک خلیج شنی که در آن دیده می شد
[ترجمه گوگل]این درختی و محکم بود، در حیاط، با حیاط، برخی از سرزمین و خلیج شنی خود

8. He's an odd-looking cove.
[ترجمه ترگمان]او یک منظره عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]او یک شگفت انگیز به نظر می رسد

9. The harbour master at Million Cove said we must pay the £2 each to the National Trust.
[ترجمه ترگمان]رئیس بندر در Million Cove گفت ما باید هر یک از این ۲ یورو به صندوق ملی اعتماد کنیم
[ترجمه گوگل]استاد بندر در Million Cove گفت که ما باید هر 2 پوند به اعتماد ملی پرداخت کنیم

10. Farther down the cove hundreds of periwinkles move slowly over the black rocks, feeding on kelp.
[ترجمه ترگمان]کمی دورتر از خلیج، صدها periwinkles به آرامی بر فراز صخره های سیاه حرکت می کنند و on kelp را تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]صدها نفر از ساقه ها به سمت پایین حرکت می کنند و به آرامی روی سنگ های سیاه و سفید حرکت می کنند و در معرض نور آبی قرار می گیرند

11. If there isn't a false cornice or cove, form one by painting a stripe or two immediately under the ceiling.
[ترجمه ترگمان]اگر یک cornice یا cove دروغین وجود ندارد، یکی را با کشیدن یک خط راه راه و یا دو طرف دیگر زیر سقف پیدا کنید
[ترجمه گوگل]اگر یک نگین یا نگین کاذب وجود نداشته باشد، یکی را با نقاشی یک نوار یا دو بلافاصله زیر سقف تشکیل دهید

12. Sara was pleased with the cove.
[ترجمه ترگمان]سارا از این منظره راضی بود
[ترجمه گوگل]سارا با خنده خوشحال شد

13. Upending rocks in the muddy cove, I uncover fighting green crabs that rise up startled and scurry off into the muck.
[ترجمه ترگمان]صخره های upending در خلیج گل آلود ایجاد می کنند، با خرچنگ های سبز می جنگند که از جا بلند می شوند و سراسیمه به سوی کثافت می دوند
[ترجمه گوگل]در معرض سنگ در کوه گل آلود، من با مبارزات سبز خرچنگ هایی روبرو می شوم که به هوا می افتد و باعث شگفتی می شود

14. I head for the cove to inspect the damage.
[ترجمه ترگمان]سرم را به طرف خلیج کوچک دراز کردم تا آسیب را بررسی کنم
[ترجمه گوگل]من برای کمک به بازرسی آسیب می روم

15. His houseboat was anchored overnight in a cove at Lake Shasta.
[ترجمه ترگمان]houseboat او یک شبه در یک خلیج در کنار دریاچه شاستا لنگر انداخته بود
[ترجمه گوگل]قایق رانی او در یک شب در دریاچه شستا شبانه است

La Jolla Cove

خور لاهویا


اصطلاحات

cove ceiling

سقف دارای گچ‌بری مقعر


پیشنهاد کاربران

خلیج کوچک

زمین بی درخت

گوشه ی مقعر؛ گوشه ی غیرتیز
coved ceiling به معنی اتاقی است که در محل تلاقی دیوارها با کف زه یا قرنیز مقعر نصب شده باشد.



کلمات دیگر: