کلمه جو
صفحه اصلی

anthropometry


(بخشی از مردم شناسی که با اندازه گیری اعضای بدن ملل و نژادهای مختلف سر و کار دارد) مردم سنجی، تن سنجی، مبحک سنجش و اندازه گیری بدن انسان

انگلیسی به فارسی

مبحث سنجش و اندازه‌گیری بدن انسان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: anthropometric (adj.), anthropometrist (n.)
• : تعریف: a branch of anthropology concerned with comparative measurements of the human body, among individuals or groups.

• measurement of the human body and its proportions (anthropology)

جملات نمونه

1. Anthropometry is the most frequently performed child health screening procedure.
[ترجمه ترگمان]anthropometry رایج ترین روش کنترل سلامت کودک است
[ترجمه گوگل]آنتروپومتری اغلب روشهای غربالگری سلامت کودک است

2. The importance and the main methods of anthropometry are described.
[ترجمه ترگمان]اهمیت و روش های اصلی of شرح داده می شوند
[ترجمه گوگل]اهمیت و روش های اصلی آنتروپومتری شرح داده شده است

3. According to Chinese anthropometry data and ergonomics knowledge, a general D parametric Chinese manikin was built.
[ترجمه ترگمان]با توجه به داده های anthropometry چینی و دانش مهندسی برگشت پذیری، a چینی پارامتری ساخته شد
[ترجمه گوگل]با توجه به داده های چشمی آوانتومتری چینی و دانش ارگونومیک، یک منیکن چینی پارامتر عمومی D به وجود آمد

4. Nutritional status of chronic peritoneal dialysis patients : Correlation of biochemical parameters with anthropometry and nutrient intake.
[ترجمه ترگمان]وضعیت غذایی بیماران dialysis مزمن: ارتباط پارامترهای بیوشیمیایی با anthropometry و جذب مواد مغذی
[ترجمه گوگل]وضعیت تغذیه بیماران دیالیزی مزمن پیوندی: همبستگی پارامترهای بیوشیمیایی با استفاده از آنتروپومتری و مصرف مواد مغذی

5. This article measured the feature of external nose of Tu that live in QingHai by anthropometry.
[ترجمه ترگمان]این مقاله مشخصه بینی خارجی of که در qinghai توسط anthropometry زندگی می کند را اندازه گرفت
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مشخصه بینی خارجی توو که با استفاده از آنتروپومتری در QingHai زندگی می کنند، اندازه گیری شد

6. Conclusion Our study seems to be feasible in establishing the estimation standard for skeletal age determination using developmental metaphysis and anthropometry.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: به نظر می رسد مطالعه ما در ایجاد استاندارد برآورد برای تعیین سن اسکلتی با استفاده از metaphysis و anthropometry رشد امکان پذیر باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری مطالعه ما به نظر می رسد در ایجاد استاندارد برآوردی برای تعیین سن skeletal با استفاده از متافیزی و انترپومتری رشدی قابل انجام است

7. Methods Observed and analysed 42 items of the head and face in Dong people with anthropometry.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۴۲ قسمت سر و صورتش را با دونگ نفر با anthropometry بررسی و آنالیز کردند
[ترجمه گوگل]روش ها 42 مورد از سر و صورت در افراد دونگ با آنتروپومتری مورد بررسی قرار گرفتند

پیشنهاد کاربران

اندام‎شناسی

انسان سنجی

anthropometry ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: انسان سنجی
تعریف: زیرشاخه ای از انسان شناسی جسمانی که با اندازه گیری ابعاد و ویژگی های اندام های آدمی به یافتن شباهت ها و تفاوت های موجود در میان نژادها و گروه ها و فرهنگ ها و دسته بندی های سنی گوناگون می پردازد


کلمات دیگر: