کلمه جو
صفحه اصلی

beside


معنی : از طرف دیگر، پیش، در کنار، در یک طرف، وانگهی، باضافه، نزدیک
معانی دیگر : پهلوی، کنار، مجاور، در راستای، در مقایسه با، نسبت به، در برابر، به جز، به غیر از، نامربوط، به علاوه ی (رجوع شود به: besides)، در جوار، بعلاوه

انگلیسی به فارسی

درکنار، نزدیک، دریک طرف، بعلاوه، باضافه، ازطرف دیگر، وانگهی


در كنار، در کنار، پیش، در یک طرف، از طرف دیگر، وانگهی، نزدیک، باضافه


انگلیسی به انگلیسی

حرف اضافه ( preposition )
عبارات: beside oneself
(1) تعریف: next to; at the side of.
مشابه: next

- Walk beside me.
[ترجمه ترگمان] کنار من قدم بزن
[ترجمه گوگل] پیاده روی کنار من

(2) تعریف: compared with.

- Beside your work, his is poor.
[ترجمه A.A] نسبت به کارشما ، کار او ناچیز است
[ترجمه ترگمان] در کنار کارتان، او فقیر است
[ترجمه گوگل] در کنار کار شما، او فقیر است
قید ( adverb )
• : تعریف: alongside of something or someone.

- She bicycled, and he ran beside.
[ترجمه A.A] دختر ( زن ) دوچرخه سواری کرد و پسر ( مرد ) از طرف دیگر دوید
[ترجمه فائزه] او ( دختر ) دوچرخه سواری کرد و او ( مرد ) در کنار او دوید
[ترجمه ترگمان] به بیت از کوره در رفت و در کنار او دوید
[ترجمه گوگل] او دوچرخه سواری کرد و فرار کرد

• near, by, with
something that is beside something else is at the side of it or next to it.
see also besides.
if you are beside yourself with anger or excitement, you are extremely angry or excited.

مترادف و متضاد

از طرف دیگر (قید)
beside, again

پیش (قید)
near, beside, forward, ahead, forth, ago, past, in advance, beforehand, along, fore

در کنار (قید)
by, beside, alongside, besides, ashore, sidelong

در یک طرف (قید)
beside

وانگهی (قید)
beside, besides, furthermore

باضافه (حرف اضافه)
together with, beside, plus, cum

نزدیک (حرف اضافه)
in, about, at, by, near, beside

next to


Synonyms: abreast of, adjacent to, adjoining, alongside, aside, a step from, at one’s elbow, at the edge of, at the side of, bordering on, by, cheek by jowl, close at hand, close to, close upon, connected with, contiguous to, fornent, in juxtaposition, near, nearby, neck and neck, neighboring, next door to, nigh, opposite, overlooking, round, side by side, verging on, with


جملات نمونه

1. beside yours my share seems small
در مقایسه با سهم تو سهم من کوچک است.

2. beside oneself
(در مورد ترس و خشم و غیره) خودباخته،برزخ،عصبانی،آشفته،برافروخته

3. beside the mark
1- (نشانه گیری به آماج) خطا،به هدف نخورده 2- نامربوط

4. beside the point
نامربوط(به مطلب مورد بحث)،غیر وارد،بی ربط

5. beside the question
نامربوط به موضوع مورد بحث

6. who, beside him, is qualified?
غیر از او،چه کسی صلاحیت دارد؟

7. he stood beside the tree
کنار درخت ایستاد.

8. he was beside himself with fear
از ترس خود را باخته بود.

9. literary giants beside whom we appear petty
غول های ادبی که در کنار آنان ما فسقلی به نظر می رسیم

10. that is beside the point
آن ربطی به موضوع ندارد.

11. her beauty pales beside her daughter's
زیبایی دخترش زیبایی او را از جلوه می اندازد.

12. the kittens were hiding in the crannies of the cliffs beside the road
بچه گربه ها در شکاف صخره های کنار جاده پنهان شده بودند.

13. i wrapped the stricken soldier in my coat and sat down beside him
سرباز زخمی را در پالتو خود پیچیدم و پهلویش نشستم.

14. I saw her standing beside my bed when I reopened my eyes.
[ترجمه ترگمان]وقتی چشمانم را باز کردم او را کنار تختم دیدم
[ترجمه گوگل]هنگامی که چشم هایم را باز کردم، دیدم او ایستاده کنار تخت من

15. Come and sit here beside me.
[ترجمه ترگمان]بیا اینجا کنار من بنشین
[ترجمه گوگل]بیا و اینجا کنار من بنشین

16. Large packages are sometimes left beside the door.
[ترجمه ترگمان]بسته های بزرگ گاهی کنار در می مانند
[ترجمه گوگل]بسته های بزرگ گاهی اوقات در کنار درب قرار دارند

17. Our efforts look puny beside Fred's.
[ترجمه ترگمان]تلاش ما در کنار فرد ضعیف به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]تلاش های ما در کنار فردی به نظر می رسد

18. We lay beside the pool to dry off in the sun.
[ترجمه ترگمان]کنار برکه دراز کشیده بودیم تا در آفتاب خشک بشویم
[ترجمه گوگل]ما در کنار استخر قرار گرفتیم تا در خورشید خشک شود

19. Anne trotted obediently beside her mother.
[ترجمه ترگمان]آن در کنار مادرش یورتمه می رفت
[ترجمه گوگل]آن اطاعت کرد و در کنار مادرش ایستاد

20. Mary sat beside Elaine, who today seemed excitable.
[ترجمه ترگمان]مری کنار الین نشسته بود و امروز به نظر هیجان زده می امد
[ترجمه گوگل]ماری نشسته کنار ایلین، که امروز به نظر می رسد تحریک پذیر

He stood beside the tree.

کنار درخت ایستاد.


Beside yours my share seems small.

در مقایسه با سهم تو سهم من کوچک است.


who, beside him, is qualified?

غیر از او، چه کسی صلاحیت دارد؟


That is beside the point.

آن ربطی به موضوع ندارد.


He was beside himself with fear.

از ترس خود را باخته بود.


اصطلاحات

beside oneself

(در مورد ترس و خشم و غیره) خودباخته، برزخ، عصبانی، آشفته، برافروخته


پیشنهاد کاربران

از طرف دیگر

Also addition
به علاوه

به علاوه - also in addition

از طرف

در یک طرف


علاوه بر

معنی اصلی وکار بر د بیشتر beside . کنار . در کنار نشستن . ایستادن قدم زدن پیاده روی . . . . . . .

نزد

به معنای همچنین

رو به روی هم


از سوی دیگر
از یک طرف

به جز

چیز دیگه ای که هست، یه چیز دیگه

در کنار چیزی بودن و قرار گرفتن را be side می نامند

نزدیک کنار

also; in addition

درود

دوستان دو کلمه besides و beside باهم تفاوت دارند.

Beside and besides are quite commonly confused with one another despite their different definitions. Even though they are spelled almost the same, they are not used in the same way

The Basic Difference Between “Beside” and “Besides”

Beside, without the s, tells us the location of something. Besides, on the other hand, means “in addition, ” “in addition to, ” “moreover, ” or “as well, ” depending on context

فارغ از این تفاوتی که در بالا به آن اشاره شد که یک تفاوت معنایی ست، این دو کلمه از لحاظ نقش دستوری هم متفاوت هستند. یعنی چه؟
ببینید در آبادیس هردوی این کلمات، هم بعنوان "حرف اضافه" و هم بعنوان "قید" ثبت شده اند؛ که این بجز در موارد بسیار نادر، اشتباه است.

کلمه besides هم "حرف اضافه" و هم "قید" است.
در حالی که
کلمه beside " فقط" حرف اضافه است و قید "نیست".

دیکشنری کمبریج:

Beside

Beside is a preposition. It means ‘at the side of’ or ‘next to’. It is rather formal

He would like to take a photograph of us. Would you come and sit beside me?

There was a small table beside the bed, on which there was a book

Besides

Besides is a preposition or a linking adverb. It means ‘in addition to’ or ‘also’

What other types of music do you like besides classical?

As a linking adverb, we usually put a comma before and after besides in writing

I don’t think going for a walk is a good idea. It’s quite cold, and, besides, it’s getting late and we don’t want to be out in the dark
با اینحال بر خلاف اکثر دیکشنری ها که این کلمه را تنها یک حرف اضافه میدانند،
دیکشنری وبستر ، کاربرد این کلمه به عنوان قید را تایید کرده ولی همانطور که ذکر کردم، این کاربرد بسیار قدیمی و کمیاب است و در انگلیسی امروزی، استفاده نمیشود.
بطوری که پیدا کردن مثال هایی از آن تابحال برای من میسر نبوده است.

حال اگر به کمی بالاتر در همین صفحه نگاه کنید، آبادیس هم این کلمه را قید دانسته و آن را
alongside someone or something
تعریف کرده و برای آن یک مثال آورده است.
این یعنی، به زعم آبادیس، این کلمه میتواند ""تنها""
و
""بدون اسم یا ضمیری به دنبالش""،
بکار برده شود!!!
مثالِ آبادیس: 👇
. she bicycled, and he ran beside
من مشابه چنین جمله ای را با بکار بردن کلمه beside، بدون آنکه کلمه دیگری را بدنبال داشته باشد، جایی ندیده ام.
به نظر من این جمله اشتباه است و یا
دست کم، بسیار نادر است.

خب چطور میتوانیم این جمله را تصحیح کنیم؟
2 راه دارد.

1_ میتوانیم با اضافه کردن یک s به انتهای beside، آن را به besides تبدیل کنیم تا بتوانیم از این کلمه در جایگاه "قید" بهره ببریم؛ ( البته به" کاما_, ، _" هم احتیاج داریم )
که در آن حالت، ترجمه اش بدین صورت خواهد بود👇
" او《مونث》 دوچرخه سواری ( می ) کرد و "بعلاوه" ، او《مذکر》 ( می ) دَوید. "
البته علیرغم درست بودن این جمله از لحاظ دستوری، بازهم از لحاظ معنایی کمی عجیب است و گویی یک جای کار میلنگد!
( ( به خصوص احساس اضافی بودنِ کلمه "بعلاوه" ) ) .

2_ راه دیگر این است که ضمیر مفعولیher را به انتهای جمله، دقیقا بعد از کلمه beside اضافه کنیم.
که در این حالت، کلمه beside یک "حرف اضافه" است و
جمله ما کاملا درست خواهد بود. 👇
" او《مونث》 دوچرخه سواری ( می ) کرد و او《مذکر》،
"کنارِ" او《مونث》 ( می ) دَوید.


⬇️beside⬇️
1《حرف اضافه 》 در کنارِ - next to

( به کسره " ِ " و to توجه کنید ) ☝️
این یعنی حتما beside، واژه دیگری را به دنبال خواهد داشت.

⬇️besides ⬇️
1_ 《حرف اضافه》 به علاوه ی _ in addition to

( به "ی" و to توجه کنید ) ☝️

2_ 《قید》بعلاوه، _یا_ علاوه براین، _ , in addition

( به کاما"، _, " بعد از کلمات توجه کنید☝️ )

پس شما فقط ( ( قبل و ) ) بعد از besides میتوانید از " کاما" استفاده کنید چون این کلمه میتواند قید باشد.
ولی استفاده از " کاما" بعد از beside مجاز نیست.

مثال اولbesides :
. besides Persion, i speak English✅

مثال دوم brsides:
. i speak Persion; besides, i speak English✅


مثال اول beside:
. beside Persion, i speak English ✅

مثال ❌غلط❌beside ( بعنوان قید ) :
❌. i speak Persion; beside, i speak English❌


ببخشید اگر طولانی بود.
کار نیکو کردن از پُر کردن است. 😉

امیدوارم مفید بوده باشد😊🌻🌺

تلفظ :

Beside :
بِ ساید

Besides :
بی سایدز

Beside herself
بی اختیار. ازخودبی خودشدن


کلمات دیگر: