کلمه جو
صفحه اصلی

winger

انگلیسی به فارسی

برنده


انگلیسی به انگلیسی

• player in a wing position (sports); person adhering to a certain political view (e.g. left-winger)
in a game such as football or hockey, a winger is an attacking player who plays mainly on the far left or far right of the pitch.

جملات نمونه

1. She was active as a left - winger in the party.
[ترجمه ترگمان]اون به عنوان جناح چپ در مهمونی فعال بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک جناح چپ در حزب فعال بود

2. He smiled and bowed obsequiously to Winger.
[ترجمه ترگمان]او لبخند زد و به winger تعظیم کرد
[ترجمه گوگل]او لبخند زد و به طور کلی به Winger تعظیم کرد

3. He passed to the winger.
[ترجمه ترگمان]به سمت winger رفت
[ترجمه گوگل]او به پیروزی رسید

4. Ducks right winger Peter Douris' wife, Pam, gave birth to a girl Sunday.
[ترجمه ترگمان]اردک راست، پیتر Douris، همسر Pam، یک دختر را در روز یک شنبه به دنیا آورد
[ترجمه گوگل]همسر پتر دوریس، پام، یک روز یک دختر را به دنیا آورد

5. Excellent kicking from winger Paul Eastwood pushed Hull into a commanding 10-point lead at half-time.
[ترجمه ترگمان]ضربه عالی از طرف پل Paul باعث شد که هال او را به مدت نیم ساعت هدایت کند
[ترجمه گوگل]لایک فوق العاده ای از پل ایستوود پیروز شد و هال را به صورت نیمه وقت به عنوان سرمربی 10 امتیازی هدایت کرد

6. Then winger Crawford Dobbin ran half the length of the pitch for the final score at the corner flag.
[ترجمه ترگمان]Dobbin Crawford winger تا آخر خط پایان برد تا امتیاز نهایی را در کنار پرچم نصب کند
[ترجمه گوگل]سپس Crawford Dobbin پیروز شد و نیمی از زمین را برای نمره نهایی در پرچم گوشه زد

7. Toronto winger Sergei Berezin sent shots to net from every angle, an approach several of his teammates followed.
[ترجمه ترگمان]Sergei Sergei، ستاره تیم تورنتو، عکس ها را از هر زاویه ای به تور انداخت، و چند نفر از هم تیمی هایش هم به دنبال او رفتند
[ترجمه گوگل]سرگئی برزین، سرمربی تورنتو، عکس هایی را از هر زاویه ای ارسال کرد، رویکرد چند تن از هم تیمی هایش را دنبال کرد

8. And Debra Winger, the love of his life Joy Gresham.
[ترجمه ترگمان]و دبرا کارلسون، عشقی که به زندگی خود داشت، گر شم، بود
[ترجمه گوگل]و Debra Winger، عشق زندگی او Joy Gresham

9. Ward has been searching for a winger for some time and last night he was hopeful of clinching a signing on loan.
[ترجمه ترگمان]وارد مدتی است که به دنبال یک winger بوده است و شب گذشته او امیدوار بود که با اعطای وام موافقت کند
[ترجمه گوگل]بخش برخی از زمان ها و در نهایت شبانه روز در حال جستجو برای یک دست اندرکاران است که امیدوار بود تا امضای قرارداد وام را امضا کند

10. Winger John Hendrie misses the match with a calf injury.
[ترجمه ترگمان]winger جان Hendrie بازی را با یک آسیب ماهیچه از دست می دهد
[ترجمه گوگل]جانسون جان هاندری در بازی با یک آسیب گوسفند ناکام ماند

11. Castleford have placed their winger Chris Chapman on the transfer list at £4000.
[ترجمه ترگمان]Castleford winger را در لیست انتقال ۴۰۰۰ پوند قرار داده است
[ترجمه گوگل]Castleford کریس چپمن، پیروزی خود را در لیست انتقال در 4000 پوند قرار داده است

12. Methody winger Richard McCluskey showed great pace and balance running in for two late tries as the youth team tired.
[ترجمه ترگمان]Methody winger (winger winger)(Richard McCluskey)(Richard McCluskey McCluskey)سرعت و سرعت زیادی را نشان داد و در حالی که تیم جوانان خسته شده بود، در دو اواخر تلاش خود را انجام داد
[ترجمه گوگل]ریچارد مک کللیکی، پیروزی متودی، در حالی که تیم جوانان خسته بود، سرعت و تعادل زیادی را برای دو تساوی نهایی به بار آورد

13. Also the incident when he hacked their left winger in the box, he never touched the ball.
[ترجمه ترگمان]در ضمن، وقتی که جناح چپ آن ها در صندوق را هک کرد، هرگز به توپ دست نزد
[ترجمه گوگل]همچنین حادثه ای که وی در جعبه چپ خود را هک کرد، او هرگز توپ را لمس نکند

14. Winger Derrick Morgan scored the first try.
[ترجمه ترگمان]winger دریک مورگان اولین تلاش خود را به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]دریک مورگان برنده اولین تلاش را به دست آورد

پیشنهاد کاربران

بال - جناح
طرف - سمت

هم پا، پایه.
مثلا winger man/woman ب کسی اطلاق میشه که پایه مهمونى و پارتی هستش

1 - وینگر ( winger ) لغتی انگلیسی بر گرفته شده از واژه ی wing به معنی بال یا جناح است. در فوتبال و ورزش های دیگری مانند هاکی به بازیکنی که از جناح راست یا چپ حمله می کند، وینگر راست ( بال راست ) و وینگر چپ ( بال چپ ) گفته می شود. وینگر در فوتبال، هجومی ترین و گلزن ترین هافبک است تا جایی که حتی عده ای وینگر را در پست مهاجم دسته بندی می کنند یا آن را مساوی مهاجم کناری می دانند، چرا که معمولاً وینگر یا با مهاجم نوک در یک خط قرار دارد یا کمی از مهاجم عقب تر است، هرچند معمولاً سهم زیادی از گل های هر تیم را وینگرها ثمر می رسانند ولی وظیفه اصلی آن ها گل زنی نیست. وینگر معمولا با پاس رو به جلو، پاس رو عقب یا فرار از کناره ها، مهاجم نوک را در موقعیت گل زنی قرار می دهد، اگر چه در فوتبال سنتی این نقش تهاجمی کمتر بوده، و وینگرها همچون هافبک های کناری بیشتر سانتر از جناحین می کردند ولی در فوتبال مدرن حتی از مهاجمان تخصصی هم در پست وینگر استفاده می شود.
2 - شخصی که به یک دیدگاه سیاسی خاص پایبند است.

قیمت گذاری


کلمات دیگر: