کلمه جو
صفحه اصلی

secular


معنی : عرفی، دنیوی، غیر روحانی، وابسته بدنیا
معانی دیگر : این جهانی، مادی (در برابر معنوی یا اخروی)، غیر مذهبی، این جهان گرای، هر قرن یک بار، پایا، پردوام، پربقا، (شخص) غیر معمم، شخص عادی، کشیش بخش، کشیش برزن، عامی

انگلیسی به فارسی

وابسته بدنیا، دنیوی، غیر روحانی، عامی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or concerning the world and material concerns as opposed to religious or spiritual concerns; temporal.
مترادف: earthly, laic, profane, temporal, worldly
متضاد: religious, sacred, spiritual
مشابه: carnal, civil, lay, material, mundane, sensual, terrestrial

- He gave up the priesthood and returned to secular life.
[ترجمه محمد پویا] از کشیشی دست کشید و به زندگی سکولار برگشت.
[ترجمه ترگمان] کشیش را تسلیم کرد و به زندگی سکولار بازگشت
[ترجمه گوگل] او به وطن پرستش کرد و به زندگی سکولار بازگشت

(2) تعریف: having no religious aspects.
مترادف: nonreligious
متضاد: devotional, religious
مشابه: earthly, lay, profane, worldly

- The choir sings both sacred and secular music.
[ترجمه ترگمان] گروه کر هم موسیقی مذهبی و هم سکولار می خوانند
[ترجمه گوگل] کور هر دو موسیقی مقدس و سکولار را می خواند
اسم ( noun )
مشتقات: secularly (adv.)
• : تعریف: someone who is not a member of the clergy; layman.
مترادف: laic
متضاد: religious

• worldly, pertaining to the material (as opposed to the spiritual or religious); nonreligious in nature; not belonging to a religious order
you use secular to describe things that have no connection with religion.

مترادف و متضاد

عرفی (صفت)
common, civil, secular, traditional, laic, temporal

دنیوی (صفت)
terrestrial, earthy, secular, temporal, worldly, mundane, sublunar, sublunary, terrene

غیر روحانی (صفت)
lay, secular, temporal

وابسته بدنیا (صفت)
secular

not spiritual or religious


Synonyms: civil, earthly, laic, laical, lay, material, materialistic, nonclerical, nonreligious, of this world, profane, temporal, unsacred, worldly


Antonyms: godly, holy, religious, spiritual


جملات نمونه

1. secular interests
علایق دنیوی

2. secular music
موسیقی غیر مذهبی

3. secular schools
مدارس غیر مذهبی

4. the secular power
دولت (در برابر: کلیسا و روحانیون)

5. We live in an increasingly secular society, in which religion has less and less influence on our daily lives.
[ترجمه ترگمان]ما در جامعه ای که به طور فزاینده ای سکولار است زندگی می کنیم که در آن دین کم تر و کم تر بر زندگی روزمره ما تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]ما در جامعه فزاینده سکولار زندگی می کنیم که در آن دین تأثیر کمتری و کمتر بر زندگی روزمره ما دارد

6. We live in an increasingly secular society.
[ترجمه ترگمان]ما در جامعه ای که به طور فزاینده ای سکولار است زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در جامعه فزاینده سکولار زندگی می کنیم

7. We live in a largely secular society.
[ترجمه ترگمان]ما در یک جامعه بسیار سکولار زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در یک اجتماع تا حد زیادی سکولار زندگی می کنیم

8. The church can only go so far in secular matters.
[ترجمه ترگمان]کلیسا تنها می تواند در امور دنیوی زیاده روی کند
[ترجمه گوگل]کلیسا تنها می تواند در مسائل سکولار قرار بگیرد

9. The delights of a secular society seem so appealing; technology appears to deliver the goods.
[ترجمه ترگمان]لذات یک جامعه سکولار تا این حد جذاب به نظر می رسد؛ به نظر می رسد که فن آوری کالا را تحویل دهد
[ترجمه گوگل]لذت یک جامعه سکولار به نظر بسیار جذاب است؛ به نظر می رسد تکنولوژی کالا را تحویل می دهد

10. After all, in a secular age when religious rituals have lost meaning for many, the grieving still need comfort.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، در یک عصر سکولار وقتی مراسم مذهبی معنای بسیاری از خود را از دست داده است، غم و غصه هنوز به آرامش نیاز دارد
[ترجمه گوگل]پس از همه، در یک دوره سکولار زمانی که مراسم مذهبی معنی را برای بسیاری از دست داده اند، گرما هنوز نیازمند آرامش است

11. His sop to secular society is full of contradictions.
[ترجمه ترگمان]بی میلی او به جامعه سکولار پر از تناقض است
[ترجمه گوگل]او به جامعه سکولار پر از تناقضات است

12. The world has been secularizing at the expense of organized religion. The increase of secular people, including atheists, agnostics and freethinkers, represents a great challenge to the God-based religion. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]جهان به هزینه مذهب سازمان یافته به این کشور secularizing افزایش مردم سکولار، از جمله ملحدان، agnostics و آزاداندیشان، چالش بزرگی را برای مذهب مبتنی بر خدا نشان می دهد دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]دنیای عجیب و غریب در هزینه دین سازمان یافته است افزایش مردم سکولار، از جمله بیخدانان، عرفان ها و آزاد اندیشان، چالش بزرگی برای مذهب مبتنی بر خداست دکتر T P Chia

13. This is largely absent in today's secular society.
[ترجمه ترگمان]این مساله تا حد زیادی در جامعه سکولار امروز وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این در جامعه ی سکولار امروز بسیار غایب است

14. Atheists and secular people are more liberal and less prejudiced and dogmatic, whereas theists and religious people are more conservative and less rational and tolerant. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]افراد غیر مذهبی و سکولار بیشتر لیبرال و متعصب و متعصب هستند، در حالی که theists و مردم مذهبی، محافظه کارتر و less تر هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]خدایان و مردم سکولار لیبرال تر و کم اهمیت تر و کم اهمیت تر هستند، در حالی که گویا و مردم مذهبی محافظه کارانه تر و کمتر منطقی و تحمل پذیر هستند دکتر T P Chia

secular interests

علایق دنیوی


secular music

موسیقی غیر‌مذهبی


secular schools

مدارس غیرمذهبی


اصطلاحات

the secular power

دولت (در برابر: کلیسا و روحانیون)


پیشنهاد کاربران

[سیاست و حکومت]

دین ناوابسته ، دین نامَدار
دین از سیاست جداخواه ، دین از سیاست جدااِنگار ، دین از سیاست جداگرا

بطور کلی وابسته و مرتبط نبودن به امور مذهبی یا معنوی .
همچنین به "روحانیت" ی که نه به حکومت مذهبی وابسته و یا تحت آن است و نه متعلق و وابسته به هر نوع سلسله یا نظام حکومتی دیگر. باشد نیز اطلاق میشود.
کلمه secular مقابل کلمه یsacred میباشد.

sacred مقدس /روحانی/مذهبی/وابسته به دین/معنوی
ونیز به معنی کسیکه در یک مذهب بخاطر منسوب بودن به اتصال خداوند مورد تکریم و احترام است.
sacrosanct بسیار مورد تکریم.

دائمی

طولانی، پایدار، درازمدت


کلمات دیگر: