کلمه جو
صفحه اصلی

polysyllabic


معنی : چند سیلابی، چند هجایی
معانی دیگر : چند هجایی (polysyllabical هم می گویند)، درمورد کلمه چند سیلابی

انگلیسی به فارسی

(درمورد کلمه) چند سیلابی، چند هجایی


چندلایه ای، چند سیلابی، چند هجایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: polysyllabically (adv.)
(1) تعریف: having three or more syllables.

(2) تعریف: characterized by or containing many polysyllables.

- a polysyllabic essay
[ترجمه ترگمان] یه مقاله چند هجائی …
[ترجمه گوگل] یک مقاله چند زبانه

• containing more than one syllable; characterized by words with more than one syllable

مترادف و متضاد

چند سیلابی (صفت)
polysyllabic

چند هجایی (صفت)
polysyllabic, polysyllable

جملات نمونه

1. The word 'internationalism' is polysyllabic.
[ترجمه ترگمان] کلمه \"internationalism\" چند هجائی - ه
[ترجمه گوگل]کلمه 'بین المللی' چند زبانه است

2. She resists the polysyllabic playfulness that marks the writing of her brother, Bill, but she writes with clarity and style.
[ترجمه ترگمان]او در مقابل بازیگوشی polysyllabic که نوشته برادرش بیل را نشان می دهد مقاومت می کند، اما او با وضوح و سبک می نویسد
[ترجمه گوگل]او در برابر بازیگری چندشکلی که مانع نوشتن برادرش، بیل است، مقاومت می کند، اما او با وضوح و سبک نوشته است

3. Many scholars studied disyllabic and polysyllabic words in the ancient Chinese books by qualitative-quantitative method and acquired a large number of dependable data and reliable conclusions.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از محققان disyllabic و polysyllabic را در کتاب های قدیمی چینی با روش کمی کیفی مطالعه کردند و تعداد زیادی از داده های قابل اعتماد و نتیجه گیری های قابل اطمینان بدست آوردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشمندان با استفاده از روش کیفی و کمی از کلمات دو زبانه و چند ضلعی در کتابهای چینی باستان استفاده کردند و تعداد زیادی از اطلاعات قابل اعتماد و نتایج قابل اعتماد را به دست آوردند

4. Among these polysyllabic conjunctions, there are 186 disyllabic and 31 trisyllable and 7 quadrisyllable.
[ترجمه ترگمان]در میان این polysyllabic conjunctions، ۱۸۶ disyllabic و ۳۱ trisyllable و ۷ quadrisyllable وجود دارد
[ترجمه گوگل]در میان این پیوندهای چند حلقه ای، 186 ناپیوسته و 31 سه زبانه و 7 عدد چهارگانه وجود دارد

5. The judging standards of polysyllabic words of The History of Southern Dynasties include meaning, grammar, meaning of context, figure of speech and the appearing frequency of this word.
[ترجمه ترگمان]استانداردهای قضاوت در مورد تاریخ نویسان جنوبی شامل معنی، دستور زبان، معنی متن، شکل سخنرانی و فرکانس ظهور این کلمه می شوند
[ترجمه گوگل]استانداردهای قضاوت از واژه های چند زبانه از تاریخچه سلسله های جنوبی شامل معنی، دستور زبان، معنای متن، شکل گفتار و فرکانس ظاهر این کلمه است

6. The two word-building is an important means of polysyllabic adverbs in Song Shu.
[ترجمه ترگمان]دو کلمه - ساختمان یک وسیله مهم برای polysyllabic قید در \"شو\" است
[ترجمه گوگل]دو کلمه سازی یک وسیله مهم از واژگان چند زبانه در Song Shu است

7. Most polysyllabic words in the vocabulary have been borrowed, mainly from Khmer, Pali and Sanskrit.
[ترجمه ترگمان]بیشتر کلمات polysyllabic در لغت به طور عمده از Khmer، پالی و سانسکریت به عاریت گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]بیشتر کلمات چند کلمه ای در واژگان به طور عمده از خمر، پالی و سانسکریت قرض گرفته شده اند

8. Research on Disyllabic and Polysyllabic Words of the Book of Lord Shang is a treatise that researches disyllabic and polysyllabic Words of the Book of Lord Shang.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات درباره disyllabic و polysyllabic کتاب لرد Shang رساله ای است که disyllabic و polysyllabic را از کتاب لرد Shang منتشر می کند
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد کلمات دوزخی و چندزبانهی کتاب لرد شانگ، رساله ای است که به بررسی کلمات دو زبانه و چند جمله ای از کتاب لرد شنگ می پردازد

9. Study historical orbit, disyllabic or polysyllabic word of development, the pre-Qin period era one important period that can't be ignored.
[ترجمه ترگمان]بررسی مدار تاریخی، disyllabic یا polysyllabic از توسعه، دوره قبل از چین یک دوره مهم است که نمی تواند نادیده گرفته شود
[ترجمه گوگل]مطالعه مدار منطقهای، واژهی دوبعدی یا چندزبانهی توسعه، دوران دوره پیش قیین یک دوره مهم است که نمیتوان آن را نادیده گرفت

10. About forty percent of the 224 polysyllabic conjunctions have not been included in the Chinese Dictionary (unabridged) by comparison.
[ترجمه ترگمان]حدود چهل درصد از ۲۲۴ polysyllabic conjunctions در فرهنگ لغت چینی (unabridged)در مقایسه گنجانده نشده اند
[ترجمه گوگل]حدود چهل درصد از 224 حلقه مضر در فهرست دیکشنری چینی (بدون لغت) با مقایسه مقایسه نشده است

11. Through analyzing the special structure of polysyllabic adverbs in Zhang Xie Zhuang Yuan, this paper from one side investigates into the character of polysyllabic function word structure.
[ترجمه ترگمان]این مقاله از یک طرف به ماهیت ساختار کلمه تابع polysyllabic می پردازد
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل ساختار خاصی از واژگان چند زبانه در ژانگ ژی ژوانگ یوان، این مقاله از یک طرف به ویژگی ساختار لغت تابع تک سلولی می پردازد

12. Avoid overuse of abstract, polysyllabic words. Instead, use concrete language that your audience can visualize.
[ترجمه ترگمان]از استفاده بیش از حد از کلمات انتزاعی و غیر کلامی اجتناب کنید به جای آن، از زبان بتونی استفاده کنید که شنوندگان تان بتوانند آن را تجسم کنند
[ترجمه گوگل]اجتناب از استفاده از کلمات انتزاعی، چند ضلعی در عوض، از زبان مشخصی استفاده کنید که مخاطبان شما بتوانند آن را تجسم کنند

13. We found more than 900 new disyllabic words and about 110 new word meanings of old polysyllabic words.
[ترجمه ترگمان]ما بیش از ۹۰۰ لغت disyllabic جدید و حدود ۱۱۰ کلمه جدید از کلمات polysyllabic قدیمی پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]ما بیش از 900 اصطلاح جدید دوبعدی و حدود 110 کلمه جدید معانی کلمات قدیمی چند جمله ای یافتیم

14. As far as noun is concerned, the noun serves as the way object should be disyllabic or polysyllabic, the structure which can be classified into the fluctuation type and the non- fluctuation type.
[ترجمه ترگمان]تا جایی که اسم مورد نظر است، اسم به عنوان شیئی عمل می کند که شی باید disyllabic یا polysyllabic باشد، ساختاری که می تواند به نوع نوسان و نوع non طبقه بندی شود
[ترجمه گوگل]با توجه به اسم، اسم به عنوان راهی است که باید شیء دوبعدی یا چندضلعی باشد، ساختاری که می تواند به نوع نوسان و نوع نوسانات طبقه بندی شود

پیشنهاد کاربران

( کلمه ) چند بخشی

polysyllabic ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: چندهجایی
تعریف: دارای چند هجا


کلمات دیگر: