کلمه جو
صفحه اصلی

skive


معنی : قسمت بریده چرم، قطع کردن، بریدن، چیدن، عدول کردن
معانی دیگر : (چرم یا لاستیک و غیره) تراشیدن و نازک کردن، لایه لایه کردن، (انگلیس - عامیانه - معمولا با: off) از زیر کار در رفتن، بریدن لاستیک وچرم، نواره

انگلیسی به فارسی

بریدن (لاستیک وچرم)، چیدن، قطع کردن، قسمت بریده چرم، نواره


اسکای، قسمت بریده چرم، بریدن، چیدن، قطع کردن، عدول کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: (chiefly British; informal) to be absent from school or work without having permission (often fol. by off); play hooky.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: (chiefly British; informal) to be absent from (school or work) without having permission (often fol. by off); play hooky.

- He didn't finish his essay, so he's skiving off school today.
[ترجمه ترگمان] او مقاله خود را تمام نکرد، بنابراین امروز از مدرسه خارج شد
[ترجمه گوگل] او مقاله خود را به پایان نرسانده است، بنابراین او امروز از مدرسه بیرون می آید

• slice or cut off in thin layers, shave, pare
if you skive, you avoid working, especially by staying away from a place; an informal word.

مترادف و متضاد

قسمت بریده چرم (اسم)
skive

قطع کردن (فعل)
ablate, cut off, cut, disconnect, interrupt, intercept, out, rupture, burst, cross, operate, flick, excise, cleave, fell, discontinue, traverse, intermit, exsect, excide, exscind, hew, leave off, put by, retrench, skive, stump, snip off

بریدن (فعل)
chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

چیدن (فعل)
cut, trim, lop, arrange, set, pick up, pluck, pick, mow, pull, pare, clip, crop, flunk, pick over, snip, skive, tear away

عدول کردن (فعل)
swerve, dodge, obviate, avoid, elude, shirk, back out, backtrack, deviate, weasel, flinch, skive

جملات نمونه

1. The company treated me as though I were skiving.
[ترجمه ترگمان]این شرکت طوری با من رفتار می کرد که انگار حالم به هم می خورد
[ترجمه گوگل]این شرکت به من چسبیده بود

2. He's usually skiving down at the pub when there's gardening to be done.
[ترجمه ترگمان]معمولا وقتی باغبانی کار می شود، جیم می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که باغبانی در حال انجام است، معمولا در خیابان می چسبانید

3. I can skive off for a few hours.
[ترجمه ترگمان]من میتونم برای چند ساعت از اینجا برم
[ترجمه گوگل]من می توانم برای چند ساعت خاموش کنم

4. "I absolutely hated school," Rachel says. "I skived off all the time. ".
[ترجمه ترگمان]را شل می گوید: \" من واقعا از مدرسه متنفر بودم
[ترجمه گوگل]راشل می گوید: 'من کاملا از مدارس متنفر بودم ' 'من تمام وقت اسکیت زدم '

5. Tom and Mike have skived school today to watch the football match.
[ترجمه ترگمان]تام و مایک امروز مدرسه دارن تا مسابقه فوتبال رو تماشا کنن
[ترجمه گوگل]تام و مایک امروز مدرسه را برای تماشای مسابقه فوتبال به مدرسه رفته اند

6. I decided to skive off school and tell my mum I had a bad headache.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم از مدرسه جیم بشوم و به مادرم بگویم که سرم درد می کند
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم که از مدرسه بیرون بیایم و به مادرش بگویم سردرد بدی داشتم

7. She always skives off early on Fridays.
[ترجمه ترگمان]او همیشه روزه ای جمعه را ترک می کرد
[ترجمه گوگل]او همیشه در روزهای جمعه از او میپرسد

8. Almost everybody'skids skive off school.
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه باید از مدرسه اخراج می شدند
[ترجمه گوگل]تقریبا همهی دانشآموزان از مدرسه خارج میشوند

9. She always skives off early.
[ترجمه ترگمان]او همیشه زود از خواب بلند می شد
[ترجمه گوگل]او همیشه در حال خاموش شدن است

10. There is no way that I could skive a session, even if I wanted to, wearing my yellow and tartan suit!
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی وجود ندارد که من بتوانم یک جلسه را از زیر در کنم، حتی اگر بخواهم شلوار زرد و tartan را بپوشم!
[ترجمه گوگل]هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم حتی یک جلسه را حتی در صورتی که بخواهم بخورم، پوشانده ام زرد و تارتان!

11. Barry had most likely told her he was skiving.
[ترجمه ترگمان]بری به احتمال زیاد به او گفته بود که حالم خوش است
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد بری به او گفته بود که او اسکیت است

12. I skived the last lecture.
[ترجمه ترگمان] من آخرین سخنرانی رو انجام دادم
[ترجمه گوگل]من آخرین سخنرانی را اسکیدم

13. Harry's going to get into trouble if he keeps skiving off on Friday afternoons.
[ترجمه ترگمان]هری اگر خودش را از این بعدازظهرهای جمعه بیرون بکشد، دچار دردسر خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر هری در روز جمعه بعد از ظهر نگه دارد، هری به دردسر می افتد

14. She says she's been ill for the past week, but I think she's just skiving.
[ترجمه ترگمان]می گوید هفته گذشته حالش بد است، اما فکر می کنم خودش را لو داده
[ترجمه گوگل]او می گوید او هفته گذشته بیمار شده است، اما فکر می کنم او فقط اسکیت است

پیشنهاد کاربران

جیم زدن، در رفتن


کلمات دیگر: