کلمه جو
صفحه اصلی

sinless


معنی : بی گناه، معصوم
معانی دیگر : بی گناه (از نظر مذهبی)، بی معصیت

انگلیسی به فارسی

بی گناه، معصوم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: sinlessly (adv.), sinlessness (n.)
• : تعریف: being without or free from sin; innocent.
متضاد: sinful, wicked
مشابه: clean, immaculate, innocent, pure

• free from sin

مترادف و متضاد

بی گناه (صفت)
dewy-eyed, blameless, innocent, guiltless, sinless, irreproachable, clean-handed

معصوم (صفت)
innocent, sinless, immaculate

جملات نمونه

1. The Sinless One pities the weakness of the sinner and reaches to her a helping hand.
[ترجمه ترگمان]تنها مایه تاسف یک گناهکار است و دست به دست او دراز می کند
[ترجمه گوگل]بی گناه یکی از ضعف های گناهک را خشنود می کند و به دست او کمک می کند

2. It may be less soothing than a sinless conscience.
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر از این باشد که وجدان پاکی داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است کمی وحشتناکتر از وجدان گناهکار باشد

3. The man, Jesus, even though sinless, befriended sinners like the tax collector, even you and me.
[ترجمه ترگمان]این مرد، حتی با وجود پاک و پاک کردن گناهکاران، حتی من و تو
[ترجمه گوگل]مرد، عیسی، حتی اگر گناهکار باشد، گناهکاران دوستانه را مانند جمع مالیاتی، حتی شما و من، دوست دارد

4. I lead a clean life . I am sinless.
[ترجمه ترگمان]من یه زندگی تمیز رو رهبری می کنم من sinless
[ترجمه گوگل]زندگی من پاک است من گناه هستم

5. We believe in his virgin birth, sinless life, earthly miracles, substitutionary death on the cross, bodily resurrection, ascension into Heaven, and literal second coming.
[ترجمه ترگمان]ما اعتقاد داریم که زندگی virgin، معجزات زمینی، مرگ خوار روی صلیب، صعود به بهشت، صعود به بهشت و به معنای واقعی آمدن به بهشت است
[ترجمه گوگل]ما به تولد باکره، زندگی بی انصافی، معجزات زمینی، مرگ متناوب بر روی صلیب، قیام بدن، صعود به بهشت ​​و اعتقاد دوم، ایمان داریم

6. His sinless life and substitutionary atonement alone are sufficient for our justification and reconciliation to the Father.
[ترجمه ترگمان]زندگی منزه و substitutionary به تنهایی برای توجیه و آشتی با پدر کافی است
[ترجمه گوگل]زندگی بی شرمانه و خلع جایگزین آن به تنهایی برای توجیه و آشتی ما با پدر کافی است

7. Because he is born holy, he is sinless in thought, word and deed.
[ترجمه ترگمان]چون او مقدس به دنیا آمده است به فکر و عمل خود نیست
[ترجمه گوگل]از آنجا که او مقدس متولد شده است، در اندیشه، کلمه و عمل گناه است

8. White symbolizing the sinless nature of Jesus.
[ترجمه ترگمان]سفید نماد ماهیت بیگناه عیسی مسیح است
[ترجمه گوگل]سفید نماد ماهیت بی گناه عیسی است

9. The sinless Pure Soul, hypnotised by Its own maya, experiences the joys of heaven and the pains of hell.
[ترجمه ترگمان]یک روح پاک و خالص، که با مایا خود هیپنوتیزم شده بود، joys بهشت و دردها جهنم را تجربه کرده بود
[ترجمه گوگل]روح خالص گمراه کننده، که توسط مایا خودش متعلق به هیپنوتیزم است، شادی های بهشت ​​و درد های جهنم را تجربه می کند

10. Because Jesus was sinless, he did not remain in the grave.
[ترجمه ترگمان]چون مسیح تنها بود در گور باقی نماند
[ترجمه گوگل]چون عیسی گناه بود، در قبر باقی نمانده بود

11. He died voluntarily as a sinless substitutionary sacrifice on the cross, thereby satisfying God's righteous judgement against sin.
[ترجمه ترگمان]او به صورت داوطلبانه به عنوان قربانی گناه جان خود را از دست داد و در نتیجه قضاوت عادلانه خداوند را در برابر گناه ارضا کرد
[ترجمه گوگل]او به طور داوطلبانه به عنوان یک قربانی جایگزین بی گناه بر روی صلیب درگذشت، در نتیجه رضایت دادگاه عادلانه خدا بر علیه گناه

12. She is a sinless man.
[ترجمه ترگمان]او آدم پاکی است
[ترجمه گوگل]او یک مرد بی انصاف است

13. Notwithstanding my right I am set at nought; in my wound rankles, sinless though I am.
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه حق با من است، من هیچ گونه حقی ندارم؛ با این که من خود را تنها و معصوم می دانم
[ترجمه گوگل]با وجود حق من، من کم است؛ در مراسم زخم من، گناه هستم هرچند من هستم


کلمات دیگر: