کلمه جو
صفحه اصلی

polemics


معنی : بحی، بحی و جدل
معانی دیگر : (با فعل مفرد) اصول جر و بحث، جدل شناسی، ستیهش

انگلیسی به فارسی

(با فعل مفرد) اصول جر و بحث، جدل شناسی


جر و بحث، ستیهش


مجادلات، بحی، بحی و جدل


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: (used with a sing. verb) the art or practice of disputation or controversy.

(2) تعریف: in theology, a means of resolving doctrinal disputes by controversy rather than conciliation.

• art of argument, debate

مترادف و متضاد

بهی (اسم)
quarrel, brabble, debate, altercation, discussion, argument, argumentation, controversy, jangle, contestation, polemics

بحی و جدل (اسم)
discussion, disputation, polemics

جملات نمونه

1. he dismissed those booke as mere cold-war polemics
او آن کتاب ها را به دلیل اینکه چیزی جز جر و بحث های دوران جنگ سرد نبودند مطرود شمرد.

2. Before long, the dispute degenerated into fierce polemics.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که اختلاف به مشاجرات خونینی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]پیش از این مدت طول کشید تا اختلافات شدیدی را به وجود آورد

3. We discussed, planned, and engaged in passionate polemics.
[ترجمه ترگمان]ما درباره آن بحث کردیم، برنامه ریزی کردیم و در مشاجرات پرحرارت بحث کردیم
[ترجمه گوگل]ما بحث کردیم، برنامه ریزی کردیم و درگیر بحث های پرشور بودیم

4. The press, polemics and literature all provide perspectives and information not otherwise available.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات، مباحثات و ادبیات همگی دیدگاه ها و اطلاعات را فراهم می کنند که در غیر این صورت در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]مطبوعات، بحث های علمی و ادبیات همه دیدگاه ها و اطلاعاتی را که در غیر این صورت در دسترس نیستند، ارائه می دهند

5. At first they devoted themselves to self-education, fierce polemics against the populists, and propaganda among circles of selected workers.
[ترجمه ترگمان]نخست خود را وقف تعلیم و تربیت، مشاجرات قلمی در برابر the، و تبلیغات در میان محافل کارگران منتخب کردند
[ترجمه گوگل]در ابتدا آنها خود را به خودآموزی، نزاع جدی علیه پوپولیست ها و تبلیغ میان محافل کارگران منتخب اختصاص دادند

6. His editorial polemics, however, were jaundiced by anti-Semitism.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشاجرات قلمی او توسط احساسات ضد یهودی سرکوب شد
[ترجمه گوگل]با این حال، بحث های سرمقاله او توسط ضد یهودیت زرد شد

7. The Road to Wigan Pier's wanton polemics against effete intellectuals and strident feminists are suffused by homophobia.
[ترجمه ترگمان]جاده به سوی اسکله wanton اسکله wanton بر ضد روشنفکران و feminists با شدت از همجنس گرایی پر شده است
[ترجمه گوگل]جاه طلبی های جنگجویانه وایگان در برابر روشنفکران فمینیست و فمینیست های مستبد توسط هوموفوبیا رنج می برند

8. The modes of propaganda are opportunistic and the polemics can be vicious.
[ترجمه ترگمان]حالت های تبلیغات فرصت طلبانه هستند و بحث و مذاکره می تواند باطل باشد
[ترجمه گوگل]شیوه تبلیغات تبعیضآمیز است و نزاع میتواند باطل باشد

9. From divarication, friction to open polemics, the two parties have conflicts on a series of issues, including the attitude to war and peace.
[ترجمه ترگمان]از divarication، اصطکاک در مشاجرات باز، دو طرف بر سر یک سری مسائل، از جمله نگرش به جنگ و صلح، درگیر هستند
[ترجمه گوگل]از تقسیم بندی، اصطکاک و اختلافات باز، دو حزب در یک سری مسائل، از جمله نگرش به جنگ و صلح، درگیری هایی دارند

10. He enjoys polemics, persuasion, and controversy.
[ترجمه ترگمان]او از بحث و جدل، تشویق، و بحث و جدل لذت می برد
[ترجمه گوگل]او از بحث و گفتگو، تعصب و اختلاف نظر برخوردار است

11. "The polemics are of no interest to me, " Montezemolo said at the Maranello factory.
[ترجمه ترگمان]Montezemolo در کارخانه Maranello گفت: \" بحث و جدل هیچ علاقه ای به من ندارد \"
[ترجمه گوگل]Montezemolo در کارخانه Maranello گفت: 'polemics من علاقه به من نیست

12. "Polemics is not good for F1 and particularly for the public because F1 is a fantastic sport that has to be relaunched, not only protected, " he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" این ورزش برای عموم خوب نیست، به ویژه برای عموم مردم، زیرا F۱ یک ورزش عالی است که باید relaunched باشد و نه تنها محافظت شود \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'Polemics برای F1 و مخصوصا برای عموم مردم خوب نیست، زیرا F1 یک ورزش فوق العاده است که مجددا راه اندازی شده و نه تنها محافظت شده است

13. One must learn to weed out incendiary polemics and agitprop from the whirling online maelstrom to become an informed and thoughtful citizen.
[ترجمه ترگمان]انسان باید یاد بگیرد که مشاجرات و مشاجرات در آتش زدن را از بین ببرد و مردم را از گرداب آنلاین گرداب در آورد تا یک شهروند آگاه و متفکر شود
[ترجمه گوگل]باید یاد بگیریم که مزاحمت های آتش زا و آژیت پروپا از خلبان اینترنتی آنلاین به یک شهروند آگاه و متفکر تبدیل شود

14. Mo-tse educational thoughts, its polemics, practical method, scientific experiment, and creative spirit have similarities with modern science.
[ترجمه ترگمان]نگرش آموزشی MO، مباحثات علمی، روش عملی، تجربه علمی، و روح خلاق شباهت های زیادی با علم مدرن دارند
[ترجمه گوگل]مفاهیم آموزشی Mo-tse، polemics، روش عملی، آزمایش علمی و روح خلاق، شباهت هایی با علم مدرن دارند


کلمات دیگر: