کلمه جو
صفحه اصلی

defrost


(یخ خوراک یخ زده را) آب کردن، یخ زدایی کردن یا شدن، یخ چیزی را برطرف کردن، ی  چیزی را اب کردن

انگلیسی به فارسی

یخ چیزی را آب کردن


خنثی کردن، یخ چیزی را اب کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: defrosts, defrosting, defrosted
(1) تعریف: to remove frost or ice from.

- Press this button to defrost the windshield.
[ترجمه ترگمان] این دکمه را فشار دهید تا جلوی اتومبیل را فشار دهید
[ترجمه گوگل] این دکمه را برای باز شدن شیشه جلو فشار دهید

(2) تعریف: to cause or allow (frozen food) to thaw.
مشابه: thaw

- Make sure you fully defrost the turkey before roasting.
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که بوقلمون رو قبل از کباب کردن درست کنی
[ترجمه گوگل] اطمینان حاصل کنید که قبل از کباب کردن بوقلمون کاملا شل شده است
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to thaw out; become defrosted.

- The meat will defrost in a few hours.
[ترجمه ترگمان] گوشت در عرض چند ساعت کاهش پیدا می کند
[ترجمه گوگل] گوشت آن را چند ساعت خنک خواهد کرد

• remove frost or ice; thaw
when you defrost a fridge or freezer or when it defrosts, you switch it off so that the ice inside it can melt.
when you defrost frozen food or when it defrosts, you allow it to melt so that you can cook and eat it.

جملات نمونه

1. defrost the frozen meat by placing in it lukewarm water
گوشت یخ زده را با قرار دادن در آب ولرم یخ زدایی کنید.

2. to defrost the windshield of a car.
[ترجمه ترگمان]که شیشه ماشین رو درست کنه
[ترجمه گوگل]شیشه جلو اتومبیل را باز کند

3. Defrost the fridge regularly so that it works at maximum efficiency.
[ترجمه ترگمان]یخچال را مرتب نگه دارید تا حداکثر کارآیی را داشته باشد
[ترجمه گوگل]یخچال را به طور منظم یخ زده کنید تا در حداکثر کارایی کار کند

4. Take the beef out of the refrigerator to defrost.
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو را از یخچال بیرون بیاور تا آن را باز کند
[ترجمه گوگل]گوشت گاو را از یخچال خارج کنید تا یخ زده شود

5. Make sure you defrost the chicken completely before cooking.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که مرغ را قبل از پخت کامل کنید
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که قبل از آشپزی کاملا مرغ را کاملا یخ زده کنید

6. A frozen chicken should be allowed to defrost completely before cooking.
[ترجمه ترگمان]یک مرغ یخ زده باید قبل از پختن غذا به طور کامل به defrost اجازه داده شود
[ترجمه گوگل]مرغ یخ زده باید قبل از پختن به طور کامل یخ زده شود

7. It will take about four hours to defrost.
[ترجمه ترگمان]حدود چهار ساعت طول می کشد تا به defrost برسد
[ترجمه گوگل]حدود یک ساعت به یخ زدگی برسد

8. Defrost the chicken thoroughly before cooking.
[ترجمه ترگمان]قبل از غذا خوردن مرغ را کاملا مرتب کن
[ترجمه گوگل]قبل از پختن، مرغ را کاملا خنثی کنید

9. It is best to defrost frozen goose slowly in the refrigerator for 1 to 2 days.
[ترجمه ترگمان]بهتر است غاز یخ زده را به مدت ۱ تا ۲ روز در یخچال نگه دارید
[ترجمه گوگل]بهتر است یخ زده یخ زده را به آرامی در یخچال و فریزر 1 تا 2 روزه یخ زده کنید

10. Leave the chicken to defrost.
[ترجمه ترگمان] جوجه رو رها کن تا ذوب بشه
[ترجمه گوگل]ترک مرغ را برای یخ زدن

11. For sauce, defrost the berries in a colander over a bowl.
[ترجمه ترگمان]برای سس، berries را در a روی یک کاسه می گذارد
[ترجمه گوگل]برای سس، انواع توت ها را در یک کاسه باز کن

12. Defrost in the refrigerator, never at room temperature.
[ترجمه ترگمان]defrost در یخچال، هرگز در دمای اتاق
[ترجمه گوگل]یخچال را خنک کن، هرگز در دمای اتاق

13. Automatic defrost is most desirable since it eliminates human error and is energy efficient.
[ترجمه ترگمان]defrost اتوماتیک بسیار مطلوب است چون خطای انسانی را حذف می کند و انرژی کارآمد است
[ترجمه گوگل]یخ زدگی اتوماتیک مطلوب تر از آن است که خطاهای انسانی را از بین می برد و صرفه جویی در مصرف انرژی است

14. The cabinet is equipped with automatic defrost device for the waste evaporation.
[ترجمه ترگمان]کابینه مجهز به دستگاه defrost اتوماتیک برای تبخیر پسماند است
[ترجمه گوگل]کابینه مجهز به دستگاه یخ زدگی اتوماتیک برای تبخیر زباله است

Defrost the frozen meat by placing in it lukewarm water.

گوشت یخ‌زده را با قرار دادن در آب ولرم یخ‌زدایی کنید.


پیشنهاد کاربران

اب کردن یخ

آب شدن یخ

یخ زدایی کردن
I defrosted the fridge

یخ زدگی


کلمات دیگر: