کلمه جو
صفحه اصلی

myelin


معنی : چربی
معانی دیگر : (کالبد شناسی) میلین، چربی پی pey، پیه غلاف عصب

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) چربی پی ( pey )، پیه غلاف عصب


میلین، چربی


انگلیسی به انگلیسی

• fatty substance which surrounds nerve fibers (anatomy)

مترادف و متضاد

چربی (اسم)
fat, lubricity, grease, fatness, oil, creaminess, lipid, lipide, lipoma, myelin

جملات نمونه

1. At the same time following surgery, the myelin sheath thickness and the cross section area of myelinated nerves in the experimental groups were significantly greater than that in the controls.
[ترجمه ترگمان]در همان زمان پس از عمل جراحی، ضخامت غلاف میلین و سطح مقطع عصب - myelinated در گروه های تجربی به میزان قابل توجهی بیشتر از بخش کنترل بود
[ترجمه گوگل]در همان زمان پس از جراحی، ضخامت پوسته میلین و سطح مقطعی اعصاب میلینین در گروه های آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود

2. To destroy or remove the myelin sheath of a nerve fiber, as through disease.
[ترجمه ترگمان]برای نابود کردن یا حذف غلاف میلین یک فیبر عصبی، از طریق این بیماری
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن یا حذف غلاف میلین فیبر عصبی، به عنوان از طریق بیماری

3. Most neurons are insulated by a myelin sheath formed by cells ( Schwann cells ) surrounding the axons.
[ترجمه ترگمان]بیشتر نورون ها با غلاف میلین که توسط سلول ها (سلول های Schwann)در اطراف آکسون ها شکل می گیرند، عایق می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر نورون ها توسط یک غلاف میلین تشکیل شده توسط سلول (سلول های Schwann) اطراف آکسون ها عایق هستند

4. Conclusion: Myelinated nerve fiber positive area and myelin sheath area are the more sensitive markers of the course and therapeutic outcome of DPN.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ناحیه حساس با فیبر عصبی و ناحیه غلاف میلین، نشانه های بسیار حساس مسیر و نتیجه درمانی of هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: میدان مثبت فیبرین عضله و ناحیه غلاف میلین، نشانگرهای حساس تری از دوره و پیامد درمانی DPN هستند

5. Conclusions The myelin was progressive damage in morphine dependent rats, and histomorphologic changes of myelin sheath in VTA might contribute to the development of morphine dependence.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری فرآیند آسیب پیشرونده به موش های وابسته به مورفین و تغییر histomorphologic غلاف میلین در vta ممکن است در توسعه وابستگی مورفین نقش داشته باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: میلین صدمه پیشرونده در موش های وابسته به مرفین بود و تغییرات هیستومورفولوژیک غلاف میلین در VTA ممکن است به توسعه وابستگی مورفین کمک کند

6. Results In 10-days morphine dependent rats, the lamellar myelin of VTA began to release and distort, and some has been swelled and vacuolated, but there was no demyelination.
[ترجمه ترگمان]نتایج در ۱۰ روز موش های وابسته به مورفین، حساسیت لایه ای of ها شروع به انتشار و تحریف کرده، و برخی از آن ها ورم کرده و vacuolated شده اند، اما هیچ demyelination وجود نداشته است
[ترجمه گوگل]نتایج: در موشهای وابسته به مورفین 10 روزه، میلین لامالر VTA شروع به آزاد شدن و تحریف نمود، و برخی از آنها متورم شده و تخلیه شده است، اما هیچ کمپلکس نداشت

7. This myelin sheath is, basically, electrical tape, which is one reason that myelin, along with its associated cells, was classified as glia (Greek for "glue").
[ترجمه ترگمان]غلاف میلین، اساسا، نوار الکتریکی است که یکی از دلایلی است که میلین به همراه سلول های وابسته آن، به عنوان glia (واژه یونانی برای چسب)طبقه بندی شده است
[ترجمه گوگل]این غلاف میلین اساسا نوار الکتریکی است که یکی از دلایلی است که میلین همراه با سلول های مرتبط با آن، به عنوان گلیا (یونانی برای چسب) طبقه بندی می شود

8. The neuropathies in myelin sheath and Nissl body were markedly attenuated in group K.
[ترجمه ترگمان]تصویر neuropathies در غلاف میلین و بدن Nissl به طور قابل توجهی در گروه K نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]نوروپاتی در غلاف میلین و بدن نیسل به طور قابل ملاحظهای در گروه K کاهش یافت

9. The myelin has a weblike appearance in such preparations.
[ترجمه ترگمان]میلین دارای ظاهر weblike در این تدارکات هستند
[ترجمه گوگل]میلین دارای ظاهر وب کم در چنین آماده سازی است

10. The myelin was harder to see a faintly undulating fringe on the edge of the neurons.
[ترجمه ترگمان]میلین سخت تر از آن بودند که در حاشیه نورون ها یک حاشیه باریک و باریک را مشاهده کنند
[ترجمه گوگل]میلین سخت تر بود تا یک حاشیه کم عمق در لبه نورون ها را ببیند

11. Conduct the pathological observation on area of myelin sheath, extramedullary fiber and the cross section of myelin sheath of sciatic nerves.
[ترجمه ترگمان]مشاهده the بر روی ناحیه غلاف میلین، الیاف extramedullary و قسمت عرضی غلاف میلین، اعصاب sciatic را انجام دهید
[ترجمه گوگل]انجام مشاهدات پاتولوژیک در ناحیه غلاف میلین، فیبر اکسترامدولاری و قسمت مقطعی غلاف میلین عصب سیاتیک را انجام دهید

12. Myelin sheath of sciatic nerve and Nissl bodies in neurons were demonstrated with staining of solechrome cyanin and buffered methylene blue, respectively.
[ترجمه ترگمان]غلاف مغزی of عصبی و بدن Nissl در نورون ها به ترتیب با رنگ آمیزی of cyanin و متیلن کلراید آبی نشان داده شدند
[ترجمه گوگل]غلاف مایلین عصب سیاتیک و بدن نیسسل در نورونها با رنگ آمیزی سیاهان سیاهچروم و بافر متیلن آبی نشان داده شد

13. Within that myelin, according to new research, lies the seed of talent.
[ترجمه ترگمان]براساس تحقیقات جدید، در درون آن میلین، \"بذر استعداد\" قرار دارد
[ترجمه گوگل]در طی آن، میلین، با توجه به تحقیقات جدید، بذر استعداد را در بر می گیرد

14. The researchers'experiments also identified specific molecules on myelin that triggered such repulsion.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها محققان، مولکول های ویژه ای را در رابطه با میلین که باعث این گونه انزجار شده اند، مشخص کرده اند
[ترجمه گوگل]آزمایشات محققان همچنین مولکول های خاصی را روی میلین شناسایی کردند که چنین انفجاری را ایجاد کردند

15. That guy's a lot of myelin.
[ترجمه ترگمان]این یارو چربی زیادی داره
[ترجمه گوگل]این پسر بسیار میلین است


کلمات دیگر: