کلمه جو
صفحه اصلی

dhoti


(هندی) لنگ (dhooti هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

(هندی) لنگ (dhooti هم می‌نویسند)


dhoti


انگلیسی به انگلیسی

• loincloth worn by hindu men in india; type of cotton fabric from which this loincloth is made

جملات نمونه

1. He wore a white dhoti and his body was whitened with ash.
[ترجمه ترگمان]پیراهن سفیدی به تن داشت و بدنش از خاکستر سفید شده بود
[ترجمه گوگل]او با dhoti سفید پوشید و بدن او با خاکستر سفید شده بود

2. The first being a skirt type garment ( dhoti ), with a blouse (choli) and scarf.
[ترجمه ترگمان]اولی یک لباس زنانه است (dhoti)، با یک بلوز (choli)و شال گردن
[ترجمه گوگل]اولین لباس لباس دامن (دثی)، با پیراهن (choli) و روسری است

3. Wearing a white dhoti, or wrapped pantaloon, and a faded striped shirt, the 90-year-old king looked less like the man sitting on a $22 billion windfall and more like a retired scholar.
[ترجمه ترگمان]این پادشاه ۹۰ ساله که پیراهنی سفید پوشیده بود و پیراهن راه راه faded پوشیده بود، شبیه به مردی که روی یک ثروت بادآورده ۲۲ میلیارد دلاری نشسته بود و بیشتر شبیه یک محقق بازنشسته بود، نگاه کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه 90 ساله با پوشیدن یک لباس سفید یا پاتالون پیچیده شده و یک پیراهن راه راه جوشان محو شدنی کمتر از مردی که در 22 بیلیون دلار درآمد داشته است بیشتر شبیه یک دانشمند بازنشسته است

4. Dressed as always in his homespun, sacklike dhoti, and leaning heavily on a staff of stout wood, Gandhi, was only a few feet from the pagoda when the shots were fired.
[ترجمه ترگمان]مثل همیشه در لباس homespun و sacklike به تن داشت و به عصایش تکیه داده بود و به چوب چوبی محکمی تکیه داده بود که در آن هنگام تیراندازی فقط چند قدم از the بود
[ترجمه گوگل]گاندی که همیشه در حیاط خلوت خود، سمبلیک دثری بود و به شدت متکی به کارکنان چوب خشن بود، زمانی که عکسها اخراج شد، تنها چند متر از بتکده بود

5. Men usually wore a Dhoti, which is a length of fabric wrapped around the waist.
[ترجمه ترگمان]مردان معمولا a می پوشیدند که طول پارچه دور کمر است
[ترجمه گوگل]مردان معمولا یک Dhoti را می پوشند، که طول پارچه در اطراف کمر است

6. He was dressed in a scrupulously clean but threadbare dhoti and he wore a pale blue turban which exactly matched his eyes.
[ترجمه ترگمان]لباسش با دقت بسیار تمیز ولی نخ نما شده بود و یک عمامه آبی کم رنگ به سر داشت که دقیقا با چشم او مطابقت داشت
[ترجمه گوگل]او در یک دث با دقت و تمیز پوشانده شده بود و او یک توربن رنگی آبی پوشانده بود که کاملا با چشم او هماهنگ بود

7. He was a school teacher, a Brahmin, with a clean dhoti.
[ترجمه ترگمان]یک معلم مدرسه بود، یک برهمن، با یک dhoti تمیز
[ترجمه گوگل]او یک معلم مدرسه بود، Brahmin، با یک Dhoti تمیز

8. Popular styles of dress include draped garments such as sari for women and dhoti or lungi for men.
[ترجمه ترگمان]سبک های مردمی پوشاک، لباس های پوشیده شده مثل ساری برای زنان و dhoti یا lungi برای مردان را شامل می شوند
[ترجمه گوگل]سبک های محبوب لباس عبارتند از لباس های پرده ای مانند ساری برای زنان و dhoti یا lungi برای مردان

9. Guanyin stands on the lotus throne with the half-closed eyes looking down and the body adorned by tassels and red dhoti.
[ترجمه ترگمان]Guanyin روی تخت نیلوفر آبی قرار دارد و چشمان نیمه بسته به پایین نگاه می کنند و بدن با منگوله های قرمز و dhoti قرمز تزیین شده است
[ترجمه گوگل]گویینین بر روی تخت لوتوس با چشمهای نیمه بسته به پایین نگاه می کند و بدن با تزئینات و تزئینات قرمز تزئین شده است


کلمات دیگر: