کلمه جو
صفحه اصلی

charlotte


(خوراکپزی و شیرینی پزی) نوعی پسخوراک که لایه ی خارجی آن از نان شیرینی یا کیک است و داخل آن کمپوت میوه یا خامه و غیره است، نان لرزانک پیچ

انگلیسی به فارسی

(خوراکپزی و شیرینی پزی) نوعی پسخوراک که لایه‌ی خارجی آن از نان شیرینی یا کیک است و داخل آن کمپوت میوه یا خامه و غیره است


charlotte


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a dessert made by lining a mold with cake, which is then filled with custard, cooked fruit, or whipped cream.

• female first name

جملات نمونه

1. Charlotte was tempted into parting with £20 for the painting.
[ترجمه ترگمان]شارلوت با ۲۰ پوند برای نقاشی وسوسه شد
[ترجمه گوگل]شارلوت با 20 پوند برای نقاشی وسوسه شد

2. She talked a lot about her relationship with Charlotte.
[ترجمه ترگمان] اون خیلی در مورد رابطه اون با \"شارلوت\" حرف می زد
[ترجمه گوگل]او درباره ارتباطش با شارلوت بسیار صحبت کرد

3. Oh Charlotte, please stop whining.
[ترجمه ترگمان] اوه، \"شارلوت\"، لطفا دست از ناله کردن بردار
[ترجمه گوگل]اوه شارلوت، لطفا ننگ را متوقف کن

4. Eventually Charlotte was reduced to begging on the streets.
[ترجمه ترگمان]سرانجام شارلوت به گدایی در خیابان ها کاهش یافت
[ترجمه گوگل]سرانجام شارلوت به خیابان ها گدایی شد

5. Charlotte bit her lip to hold the tears at bay.
[ترجمه ترگمان]شارلوت لبش را گاز گرفت تا جلوی اشک هایش را بگیرد
[ترجمه گوگل]شارلوت لب خود را برای نگه داشتن اشک در خلوت بغل کرد

6. At Temple station, Charlotte rushed into the Ladies.
[ترجمه ترگمان]در ایستگاه تم پل، شارلوت دوان دوان خود را به خانم ها رساند
[ترجمه گوگل]در ایستگاه معبد، شارلوت به خانمها عجله کرد

7. Charlotte seemed to be living at one remove from reality.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که شارلوت در یک برش از واقعیت زندگی می کند
[ترجمه گوگل]شارلوت به نظر می رسید که در یک واقعیت زندگی می کند

8. "I was hot," I could still hear Charlotte say with her delicious French accent.
[ترجمه ترگمان]من داغ بودم \"هنوز می تونستم صدای\" شارلوت \"رو بشنوم که با لهجه فرانسوی اش می گفت\"
[ترجمه گوگل]'من داغ بودم'، هنوز می توانم شارلوت را با لهجه خوشمزه فرانسه بخوانم

9. As the weeks passed, Charlotte began to gather strength.
[ترجمه ترگمان]همین که هفته ها گذشت، شارلوت نیرو جمع کرد
[ترجمه گوگل]با گذشت چند هفته، شارلوت شروع به جمع آوری قدرت کرد

10. Why is he suddenly so friendly towards you, Charlotte?
[ترجمه ترگمان]چرا اون یهو با تو خیلی دوستانه برخورد می کنه، \"شارلوت\"؟
[ترجمه گوگل]چرا او به طور ناگهانی نسبت به شما، شارلوت، بسیار دوستانه است؟

11. Charlotte went to the window and looked out.
[ترجمه ترگمان]شارلوت به طرف پنجره رفت و به بیرون نگاه کرد
[ترجمه گوگل]شارلوت به پنجره رفت و نگاه کرد

12. Before the apple charlotte, Miss Chib was given a bowl of pea soup with a spoonful of whipped cream on it.
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که شارلوت بلوط را ببیند، دوشیزه Chib کاسه سوپ نخود با یک قاشق کرم تند را روی آن گذاشته بود
[ترجمه گوگل]قبل از سیب charlotte، خانم Chib یک کاسه از سوپ نخود را با یک قاشق چای خوری بر روی آن داده شد

13. No. 7 Charlotte Square has been furnished and decorated in the style of the eighteenth century.
[ترجمه ترگمان]شماره ۷ شارلوت در سبک قرن هجدهم تزیین و تزیین شده است
[ترجمه گوگل]شماره 7 میدان شارلوت در سبک قرن هجدهم مجهز شده و تزئین شده است

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. At night she and Charlotte crowded into the cabin with the children and they kept each other warm.
[ترجمه ترگمان]شب ها او و شارلوت با بچه ها به کابین می رفتند و همدیگر را گرم نگه می داشتند
[ترجمه گوگل]در شب او و شارلوت با بچه ها به داخل کابین رفتند و یکدیگر را گرم نگه داشتند


کلمات دیگر: