کلمه جو
صفحه اصلی

stretchable


معنی : بسط یافتنی
معانی دیگر : بسط یافتنی

انگلیسی به فارسی

بسط یافتنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of stretch.

• capable of being stretched, elastic

مترادف و متضاد

بسط یافتنی (صفت)
stretchable

جملات نمونه

1. The gluten should be providing a stretchable medium in which the dough can sustain its rise and hold its dome.
[ترجمه ترگمان]گلوتن باید یک وسیله stretchable فراهم کند که در آن خمیر می تواند رشد خود را حفظ کرده و گنبد خود را نگه دارد
[ترجمه گوگل]گلوتن باید یک محیط قابل کشش را فراهم کند که در آن خمیر می تواند رشد کند و گنبد خود را حفظ کند

2. Provide client with stretchable and extensive consultation service.
[ترجمه ترگمان]ارائه سرویس مشاوره رایگان و مشاوره با مشتری
[ترجمه گوگل]ارائه خدمات به مشتری با خدمات مشاوره گسترده و گسترده

3. Applications for stretchable silicon circuits range from electrical sensors that sit on top of the brain to wearable solar cells.
[ترجمه ترگمان]کاربردهای مربوط به مدارات مجتمع سیلیکون از سنسورهای الکتریکی است که در بالای مغز به سلول های خورشیدی پوشیدنی هستند
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی مدارهای سیلیکونی قابل انعطاف از سنسورهای الکتریکی که در بالای مغز قرار دارند به سلول های خورشیدی پوشانده می شوند

4. Drag onto the page to add a stretchable road segment.
[ترجمه ترگمان]بر روی صفحه بکشید تا بخش جاده ای stretchable را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]برای اضافه کردن یک قسمت جاده قابل کشش، بر روی صفحه بکشید

5. With the introduction of a lightweight, flexible, stretchable screen, other government and military applications for the technology could expand.
[ترجمه ترگمان]با معرفی یک صفحه سبک وزن، انعطاف پذیر، stretchable، برنامه های دیگر دولتی و نظامی برای این فن آوری می تواند توسعه پیدا کند
[ترجمه گوگل]با معرفی یک صفحه نمایش سبک وزن، انعطاف پذیر، قابل کشش، دیگر برنامه های دولتی و نظامی برای فن آوری می تواند گسترش یابد

6. A kind of energy accumulation typed stretchable mechanism used in aerobat was designed.
[ترجمه ترگمان]یک نوع تجمع انرژی، مکانیزم stretchable را که در aerobat مورد استفاده قرار گرفت، تایپ کرد
[ترجمه گوگل]نوعی از انباشت انرژی تایپ مکانیزم کششی مورد استفاده در aerobat طراحی شده است

7. This NinePatch defines one stretchable area with the left and top lines and the drawable area with the bottom and right lines.
[ترجمه ترگمان]این NinePatch یک ناحیه stretchable را با خطوط چپ و بالا و ناحیه drawable با خطوط پایین و راست مشخص می کند
[ترجمه گوگل]این NinePatch یک منطقه قابل کشش با خطوط چپ و بالا و منطقه کشش را با خطوط پایین و راست تعریف می کند

8. Fully floating shoulder construction with stretchable knit fabric providing freedom of movement.
[ترجمه ترگمان]ساخت کامل شانه با پارچه گره خورده، آزادی حرکت را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]ساخت شانه کاملا شناور با پارچه کششی قابل تحمل است که موجب آزادی حرکت می شود

9. The border is used to define the stretchable and static areas of the image.
[ترجمه ترگمان]از مرز برای تعریف مناطق stretchable و ساکن تصویر استفاده می شود
[ترجمه گوگل]این مرز برای تعریف مناطق کشش و استاتیک تصویر استفاده می شود

10. Such materials are soft and highly stretchable, and the points on their surface for adsorbing molecules can be manipulated mechanically.
[ترجمه ترگمان]این مواد نرم و شدیدا stretchable هستند و نقاط روی سطح آن ها برای مولکول های adsorbing می توانند به طور مکانیکی دستکاری شوند
[ترجمه گوگل]چنین مواد نرم و قابل انعطاف پذیر هستند و نقاط روی سطح آنها برای جاذب مولکول ها می توانند به صورت مکانیکی دستکاری شوند

11. The short's fabric should be both durable and stretchable .
[ترجمه ترگمان]پارچه کوتاه باید هم بادوام و هم با دوام باشد
[ترجمه گوگل]پارچه کوتاه باید با دوام و قابل تحمل باشد

12. Different brand detergents have different impacts on the stretchable performance of knits. The active oxygen containing detergents have the tendency to damage the elasticity of stretchable knits.
[ترجمه ترگمان]مواد شوینده برند مختلف تاثیرات متفاوتی بر عملکرد stretchable of دارد اکسیژن فعال حاوی مواد شوینده، تمایل به آسیب رساندن به کشش of stretchable دارد
[ترجمه گوگل]مواد شوینده نام تجاری تاثیرات متفاوتی بر عملکرد کششی جوراب می گذارند اکسیژن فعال حاوی مواد شوینده تمایل به آسیب رسیدن به کشش های کشش دارد

13. Organic and printed materials can also be used to make stretchable electronics, but they can't match silicon in terms of speed.
[ترجمه ترگمان]مواد آلی و چاپی نیز می توانند برای ساخت وسایل الکترونیکی stretchable مورد استفاده قرار گیرند، اما آن ها نمی توانند از لحاظ سرعت با سیلیکون بازی کنند
[ترجمه گوگل]مواد ارگانیک و چاپی نیز می توانند برای ساختن دستگاه کششی استفاده شوند، اما آنها نمی توانند سیلیکون را با سرعت مقایسه کنند

14. Eye of the beholder: Inside this experimental camera, a stretchable sensor array sits below a liquid lens.
[ترجمه ترگمان]چشم بیننده است: داخل این دوربین آزمایشی، یک آرایه حسگر stretchable زیر یک لنز مایع قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]چشم مخاطب در داخل این دوربین آزمایشی یک آرایه سنسور کششی قرار می گیرد که در زیر یک لنز مایع قرار دارد

پیشنهاد کاربران

کشسان


کلمات دیگر: