کلمه جو
صفحه اصلی

resolvent


معنی : حل، محلل، حل مسئله، حلال
معانی دیگر : واکافتگر، واگشا، (دارو) آماس بر، فرونشان، رافع، طب محلل، جواب

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) محلل، حلال، جواب، حل، حل مسئله


جدی، حل، محلل، حل مسئله، حلال


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: capable of causing a breaking down into constituent parts; solvent.
اسم ( noun )
• : تعریف: a medical remedy for swelling or inflammation.

• substance which causes a material to separate into its constituent parts
causing materials to separate into their constituent parts

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] حلال، واگشا

مترادف و متضاد

حل (اسم)
resolution, dissolution, solution, resolvent

محلل (اسم)
resolvent, dissolvent, solvent

حل مسئله (اسم)
resolvent

حلال (صفت)
lawful, kosher, resolvent, solvent, licit, legit

جملات نمونه

1. Meanwhile, some problems occur, one of resolvent is to add nozzle width.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، برخی از مشکلات رخ می دهند، یکی از مشکلات مربوط به اضافه کردن عرض نازل است
[ترجمه گوگل]در همین حال، برخی از مشکلات رخ می دهد، یکی از resolvent است اضافه کردن نازل عرض

2. Above all It'studies structure 、 function and resolvent of IPTV Network Management based on standard of DAVIC.
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه این ساختار، ساختار، عملکرد و resolvent مدیریت شبکه IPTV را براساس استاندارد of مطالعه می کند
[ترجمه گوگل]بالاتر از همه ساختار، عملکرد و قطعنامه IPTV Network Management بر اساس استاندارد DAVIC است

3. The global resolvent - type error bounds for generalized quasi variational inclusions are given under certain conditions.
[ترجمه ترگمان]محدوده خطای نوع resolvent جهانی برای استفاده شبه متغیر کلی تحت شرایط خاصی ارایه شده است
[ترجمه گوگل]مرزهای خطای نوع بازماندگی جهانی برای توزیع های شبه غیرمعمولی به طور کلی در شرایط خاصی ارائه می شود

4. And the resolvent of the difficulties is discussed.
[ترجمه ترگمان]و the مشکلات مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]و حل و فصل مشکلات را مورد بحث قرار داده است

5. The resolvent of B 2 B E - commerce system that based on web services and its new characteristic.
[ترجمه ترگمان]سیستم resolvent B - B سیستم تجارت الکترونیک است که مبتنی بر خدمات وب و مشخصه جدید آن است
[ترجمه گوگل]از بین بردن سیستم B 2 B E - تجارت که براساس سرویس های وب و ویژگی های جدید آن است

6. This is very important for the resolvent of tractility problem of VI design in China.
[ترجمه ترگمان]این امر برای حل مساله طراحی مجدد طرح ششم در چین بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]این مسئله برای حل مسئله تخریب طراحی VI در چین بسیار مهم است

7. Simultaneously this dissertation offers an applied resolvent about case collision.
[ترجمه ترگمان]همزمان این مقاله یک resolvent کاربردی در مورد برخورد مورد پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]همزمان، این مقاله ارائه می دهد یک قطعنامه کاربردی در مورد برخورد برخوردار است

8. About permanent resolvent for this problem, it is suggested that consult CJEC.
[ترجمه ترگمان]در مورد resolvent دائمی برای این مشکل پیشنهاد شده است که با CJEC مشورت کنید
[ترجمه گوگل]درباره قطعنامه دائمی برای این مشکل پیشنهاد شده است که با CJEC مشورت کنید

9. Therefore, article is mainly about the resolvent of clock synchronization in the CANbus.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این مقاله عمدتا در مورد the همزمانی ساعت در the است
[ترجمه گوگل]بنابراین، مقاله عمدتا در مورد قطعنامه هماهنگ سازی ساعت در CANbus است

10. A illogical resolvent or implementation method of privilege management often make MIS complicated or inflexible.
[ترجمه ترگمان]یک روش غیر منطقی غیر منطقی یا روش اجرایی مدیریت امتیاز اغلب باعث می شود MIS پیچیده یا غیرقابل انعطاف باشد
[ترجمه گوگل]یک روش غلط غیرمجاز یا روش پیاده سازی مدیریت امتیاز اغلب MIS پیچیده یا غیر انعطاف پذیر است

11. It offers a new resolvent for serial data and has being used in a actual project.
[ترجمه ترگمان]این مدل یک resolvent جدید برای داده های سریال ارائه می دهد و در یک پروژه واقعی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این یک حل کننده جدید برای داده های سریال ارائه شده است و در یک پروژه واقعی استفاده می شود

12. Building a telecommunication concentrative alarm system is the key resolvent of those problems.
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک سیستم هشدار دهنده ارتباط از راه دور کلید اصلی این مشکلات است
[ترجمه گوگل]ساخت یک سیستم زنگ خطر متمرکز مخابراتی کلید حل و فصل این مشکلات است

13. Analysed the shedding porcelain of enamel reaction jar, found the reason of shedding porcelain and resolvent.
[ترجمه ترگمان]از ریختن ظروف چینی shedding of enamel، دلیل ریختن ظروف چینی و resolvent را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل پرسلن ریخته گری واکنش مینای دندان، در بر داشت دلیل از بین بردن چینی و حلزون

14. The CPA participant has the professional duty to discover and report the financial fraud of the corporations and it's the key resolvent to the failure of system to take on the professional duty.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان CPA دارای وظیفه حرفه ای برای کشف و گزارش تقلب مالی شرکت ها است و کلید اصلی شکست سیستم برای گرفتن وظیفه حرفه ای است
[ترجمه گوگل]شرکت کننده CPA دارای وظیفه حرفه ای برای کشف و گزارش تقلب مالی شرکت ها است و این کلید حل و فصل برای شکست سیستم برای انجام وظیفه حرفه ای است

پیشنهاد کاربران

گشاینده، گشایش گر،


کلمات دیگر: